آرمان امروز : محسن آرمین، نایب رئیس جبهه اصلاحات گفت: آقای پزشکیان همچون همه آگاهان از وضعیت خطیر کنونی کشور به این باور رسیده است که نتیجه روند حذف و خالص سازی قدرت در گذشته برای کشور زیان بار بوده است و برای نجات کشور و عبور از بحرانها و ابربحرانهای موجود راهی جز وفاق ملی نیست. بحرانهایی که کشور در عرصههای مختلف اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، سیاست داخلی و خارجی با آن روبروست به حدی عمیق، گسترده و خطرناک هستند که ظرفیتهای حاکمیت برای فائق آمدن برآن کفایت نمیکند و عبور از آنها مستلزم وفاق و انسجام ملی و استفاده از همه ظرفیتهای اجتماعی است.
وی ادامه داد: اما مسأله این است که هنوز این باور در سطح حاکمیت و نهادهای قدرت نهادینه نشده است. البته اگر از سطح تبلیغات و پروپاگاندا بگذریم، تردیدی نیست که دغدغه و نگرانی از وضعیت موجود امری فراگیر است و حاکمیت هم به آن اذعان دارد، چنان که در دیدار اعضای دولت جدید با رهبری مشاهده کردید که ایشان فرمودند: «هم وقت کمی داریم و هم پول کمی داریم و هم کار زیادی در پیش داریم». «وقت کم» و «پول کم» و «کار زیاد» به نظرم سه شاخصی است که در عین اختصار تصویر روشنی از وضعیت کشور به دست میدهد.
وی افزود: در عین حال خوشباوری است اگر تصور کنیم درحال حاضر ایده وفاق و اجتناب از مطلقیت و انحصار طلبی در حاکمیت و نظام ما درونی شده است. مقاومت نگرشهای محافظه کارانه در برابر تغییر و تجدید نظرهای کلی در اداره کشوربسیار قوی است.باتوجه به این واقعیت آن چه امروز از آن تحت عنوان «وفاق ملی» یاد میشود، در واقع توافق در سطح مراکز قوا در حاکمیت برای پارهای انعطافها و تجدید نظرهاست. به عبارت دیگر ساختار قدرت در حال حاضر استعداد و ظرفیت بسیار محدودی برای انعطاف و تجدید نظر از خود نشان میدهد.
آرمین اظهار کرد: البته به نظرم چندان نباید درگیر واژهها بود، به شرط این که واژهها ما را دچار بدفهمی نکنند. مهم این است که شواهد و قراین حاکی از آن است که حاکمیت با درک وضعیت نگران کننده کنونی حاضر به انعطافهایی شده است. صرفنظر از این که علل و عوامل این انعطاف چیست باید آن را به فال نیک گرفت و از موضعی مسؤلانه و معطوف به مصالح ملی از آن استقبال کرد تا بیمها و نگرانیها از بروز اغتشاش و هرج و مرج در صورت تجدید نظر در نحوه اداره کشور از بین برود و حاکمیت به انعطاف بیشتر ترغیب و تشویق شود، زیرا این حد از انعطاف در برابر قهر و اعتراض و مطالبات جامعه به هیچ وجه کافی به نظر نمیرسد.
در چنین وضعیت دوگانهای نیروهای متعهد ملی در برابر یک انتخاب قرار دارند: ناکافی دانستن و نپذیرفتن این حد از تغییر و انکار و ایجاد تردید در علل و انگیزههای نهفته در ورای آن و دامن زدن به اعتراضها و تشدید نارضایتیها که بسیاری از آن هم به حق است، یا استقبال از انعطافهای موجود و تلاش برای قانع کردن حاکمیت به انجام گشایشهای بیشتر و تلاش برای انتقال هرچه بیشتر نقطه ثقل توافقات به عمل آمده به سوی انتظارات و مطالبات جامعه. به نظرم احساس تعهد و مسؤلیت ملی انتخاب دوم را اقتضا میکند.
source