محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ حدود یک ماه پیش بود که در همین صفحه از دزدیهای قانونی ناشران پخته خوار گفتیم، اینکه با رصد بازار کتاب و یافتن پرفروشهای آن، و ــ در ادامه ــ با دخل و تصرف در متن آثار ــ که غالبا به نسخههای اصلی صدمههای جدی وارد میکندــ نامی ناآشنا و شاید بدون مسما را به عنوان مترجم روی جلد میزنند و درنهایت نسخهای را منتشر و روانه بازار میکنند، داستان غم انگیزی که با رشد مضاعف این ناشران و عرضه کتاب هایشان در گوشه و کنار خیابانها یا ایستگاههای مترو ــ و کلا هرجایی که بشود نمایشگاهی به راه انداخت ــ بیش از پیش به گوش میرسد.
پررنگ شدن این ماجرا، به ویژه با گزارشهای مکرر یاسر نوروزی، خبرنگار حوزه ادبیات، واکنشهای زیادی را ازسوی نویسندگان و مترجمان درپی داشت؛ ازجمله عادل فردوسی پور، مترجم کتابهایی نظیر «مارادونا»، که خودش هم اسیر حربه ناشران تقلبی شده است، در گفت وگویی که با روزنامه «هفت صبح» داشت، از این گفت که هم مترجمها و هم خوانندهها از این کار ضربه میخورند و از گسترش مقابله با این ناشران حمایت کرد.
این، اما اولین نقطهای نیست که در آن از رعایت نشدن حقوق مؤلفان و مترجمان در دنیای نشر و خلأ قانونی در این باره سخن میرود. موضوعهای مشابه مدت هاست که آه از نهاد بسیاری از مترجمها و نویسندههای کشورمان بلند کرده است، چنان که به تازگی هم چند تن دیگر از این افراد، در شبکههای اجتماعی، از بی توجهی به حق و حقوقشان گلایه کرده اند و همین بی مهری را با زبان و بیانی دیگر برجسته ساخته اند.
داستان تازه از توییت لیدا هادی شروع شد، نویسنده-مترجمی که با هشتگ «روز مترجم» ــ که به ۳۰سپتامبر یا ۸ مهر و روز جهانی «ترجمه» اشاره داردــ نوشت: «در روز جهانی ترجمه، ناشر بسیار محترم کتاب هام پیغام داده بعد از این دیگه درصد پشت جلد رو از دوازده بکنیم چهار. بعد هجده نوبت چاپ آخه؟! کاش روز دیگری رو برای این ظلم ناروا انتخاب میکردید!»
تصویری از بحث مترجمان در فضای مجازی
همین چند خط باعث شد مترجمان دیگری هم لب به سخن باز کنند و از تجربههای تلخ مشابه خود بگویند. در یک نمونه، بهرنگ رجبی چنین نوشت: «نشر [..]هم پیارسال سر مجموعه ‘تام گیتس’ از من همین رو خواست. مدیر [..]واقعا فکر میکرد اولین ناشر ایرانیه که ایده درخشان دزدیدن از پول مترجم به ذهنش رسیده است. بدترین تجربه کاری کل این سالها رو من با [..]داشتم: در معرض مداوم مجموعهای از دروغ و بدحسابی و زرنگ بازی.» او در توییت دیگری نیز صحبتهای خود را چنین ادامه داد که «واقعا شکستن رکورد [..]در عرصه وقاحت توانایی عظیمی میخواست، ولی خب، مدیران [..]تونستن.»
نیما م. اشرفی، مترجم و ویراستار، دیگرفردی بود که به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت: «اگه مترجمها متحد باشن و بتونن حقشون رو مطالبه کنن، ناشر جرئت نمیکنه همچین پیشنهاد بی شرمانهای بده.» دراین میان، مجید تفرشی، تاریخ پژوه، در پاسخ به لیدا هادی پیشنهاد فسخ قرارداد را مطرح کرد و گفت: «به نظر من، اگر قرارداد چاپ کتابتان محدود است که لابد قابل فسخ است؛ اگر هم قرارداد دائمی باشد، به دلیل نقض قرارداد توسط ناشر، قابل فسخ است. شما نویسنده شناخته شده و پرطرفداری هستید و، بعد از هجده بار چاپ کتابتان، شما نباید دنبال ناشر باشید و قاعدتا روند باید برعکس باشد.»
روشن است که ما نمیتوانیم صحت وسقم سخنان این افراد را تأیید کنیم. ضمنا، تا لحظه انتشار این مطلب، واکنش خاصی، به ویژه ازسوی ناشران، به این مطالب منتشر نشده است. با این حال، بعید به نظر میرسد که مشابه داستان ناشران پخته خوار این موضوع هم به همین چند نمونه که ذکرش رفت ختم شود.
source