یکی از نمادهای هویت و دیرینگی
(قدمت)هر قومی، سازههای کهن و دست سازهای کهنه میباشد. طی چند دهه اخیر، کازرون با
شتاب بیشتری بسیاری از نمادهای هویتی خود را از دست داده است؛ خانههای بافت تاریخی
شهر سفیدی که زمانی با تورینو ایتالیا «خواهرخوانده» شده بودند، یکی پس از دیگری ازبین
رفت و جای خود را به آپارتمانهای بیتناسب با محلههای قدیمی شهر داد.
شمار قابل توجهی از مغازههای
بازار تاریخی و مساجد ارزشمندی که قدمت برخی به زمان صفویه میرسید با خاک یکسان شدند.
ساباط، کاروانسراها، آبانبارها، حمامها و… پیدرپی محو شدند! بدینگونه کازرون بسیاری
از بناهای تاریخی خود را از دست داد، به حدی
که اکنون اگر غریبه ای وارد کازرون شده و گشتی در خیابانها بزند، احساس نخواهد
کرد که وارد شهری شده است که ریشه آن به عهد ساسانیان میرسد.
همچون بسیاری از متولدین دههی
چهل و پیش از آن، نگارنده بیش از همه بابت از دست رفتن خانههای قدیمی افسوس میخورد.
چراکه از این خانهها بیشتر از هر سازه تاریخی دیگر خاطره دارد؛ چون در یکی از آنها
زندگی کرده و با هر «سنگ» و «گچینه» آن خاطره دارد.
اینکه شهرداری و میراث فرهنگی
از بینوایی! قدرت خرید حداقلی از این خانهها به منظور حفظ و نگهداریشان ندارند، دردیست
که ظاهرا با شرایط فعلی کشور درمانی ندارد و همچنان شمشیر داموکلس تخریب بر سر تک تک
این اندک خانههای تاریخی باقی مانده، حتی بر بنای قاجاری به ثبت رسیده «حاج اسمال»
نیز سایه افکنده است.
حکایت تخریب و نابودی انواع سازههای
تاریخی و از دست رفتن این نمادهای هویت کازرون قصه دور و درازیست که هدف از
این نوشته پرداختن به آن نیست؛ بلکه چیز دیگری است. اگر درحال حاضر به هزار و یک دلیل
و در راس آن نبود بودجه، در تملک سازهها(بناها)ی تاریخی مثل خانهها با مشکل روبرو هستیم، لااقل میتوانیم به راحتی دستسازهایی را که آنها نیز نشاندهنده
هویت ما هستند حفظ نمائیم.
احتمالا وقتی صحبت از حفظ دستسازهای
قدیمی میشود، ذهنها به سمت اشیایی مثل «جوغن»، «آسک»، «بیگردون» و از این قیبل میرود؛
که هرچند اینها هم بیشک باید حفظ و نگهداری شوند، اما منظور من اینها نیست و چیز
دیگریست که تا به حال کمتر یا شاید ابدا به آن توجهی نشده است!
آرامگاه سیدمحمد بینالتلین مجموعهای
از سنگ قبرهایی را داراست که بیشک یکی از نمادهای دیرینگی شهر هستند و متاسفانه این
دستسازهای قدیمی یکی پس از دیگری نابود شده و همچنانکه قبور آنها شکافته میشود تا
کالبدهای جدیدی را در خود جای دهند، این سنگها، این گور کتیبهها و این اسناد هویتی
نیز نابود شده و جای خود را به سنگهای جدید میدهند؛ باچند استثنا البته که در عکس
میبینید.
اما اهمیت این گورها تا چه اندازه
است؟
گورستانهای تاریخی میتوانند
گنجینههای منحصر بهفردی باشند؛ معرف تاریخ و هویت و فرهنگ و اعتقادات یک قوم. گنجینهای
برای نمایش هنرهای مختلف نظیر حجاری، خطاطی و حتی ادبیات و شعر و شاعری؛ چه گورهای
افراد عادی و چه مشاهیر و اشخاص برجسته در گورستانها، حکم اسنادی دست اول قابل اعتماد
و خدشه ناپذیر برای پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ را داراست. میتوان سیر
تکامل خط حجاری، ادبیات و حتی جریان فکری و اعتقادی مردم را با بررسی گورها دریافت.
برای مثال در یک مقطع زمانی خاص، در مطلع بسیاری از گورهای سیدمحمد بینالتلین، به
جای کلمات عربی نظیر «هوالباقی» یا کلمات مشابه، از عبارت فارسی «مرگ فراموش شدنی نیست»
استفاده شده است.
متاسفانه در چند دهه اخیر بسیاری
از گورستانهای تاریخی کازرون و سنگ گورهای از هر جهت با ارزش آنها که میتوانست اطلاعات
گرانبهایی را در اختیار پژوهشگران علوم مختلف قرار دهد، کاملا از میان رفتند یا بهتر
است اینگونه بگویم که با بیتوجهی محض از میان برده شدند. قبرستانهایی نظیر دارالسلام،
شارغوون، قدمگاه خضرنبی، ابافتح و… . هم اینک فقط در گورستان سیدمحمد تعدادی سنگ
گور نه چندان زیاد و نه چندان قدیمی، اما با ارزش برای حفظ شدن باقی مانده است که به
هر صورتی که هست باید تلاش کرد از تخریب آنها جلوگیری شده و آنها را برای آیندگان باقی
نگاه داشت.
در این مورد بد نیست به مصوبات
قانونی جهت حفظ و نگهداری گورستانها نگاهی بیاندازیم:
در مصوبه شورای عالی شهرسازی
و معماری ایران، پیرامون سند ملی حفاظت و حراست از گورستانهای تاریخی آمده است: «بر
اساس قانون باید از گورستانهای تاریخی مراقبت صورت گیرد. به موجب قانون تمام سنگ قبرها
و یادمانها بهعنوان یک شیء، میراثی ارزشمند تلقی میشوند؛ بنابراین تمام اقدامات
حفاظتی انجام شده بر روی آنها میبایست کمترین سطح از مداخله را تضمین کند». همچنین
باز به موجب این قانون، «کلیه آثار معماری شامل یادمانها و اتاقکهای تدفینی فردی و
خانوادگی میبایست ضمن مستند نگاری، دارای طرحهای حفاظت و مرمت موضوعی بوده، و براساس
دستورالعملهای مرمتی مورد وثوق نهادهای ملی و بینالمللی مرمت گردند. کلیه اجزاء فیزیکی
سازنده گورستان بویژه یادمانها، سنگ قبرها و ابنیه میبایست در محل خود باقی بمانند.
جابهجایی تمام یا بخشی از این آثار پذیرفته نیست». و نیز مصوبه میافزاید: «بر اساس قانون، هیچ رده از اقدامات
پاکسازی فضای کالبدی و حذف ابنیه تاریخی و واجد ارزش به بهانههای عیان سازی، نوسازی،
و… در گورستانهای تاریخی جایز نیست. اولویت مداخله در این رده از آثار، حفاظت پیشگیرانه،
تعمیرات جزئی، ارتقاء جزئیات معماری و حذف الحاقات متاخر به منظور اعاده به ساختار
اولیه و اصیل بناهاست. بازسازی تنها در صورت
وجود اسناد متقن میسر است. این بازسازیها نباید به هیچ عنوان موجب تخریب یا از بین
رفتن سنگ قبرهای موجود در عرصه گورستان گردد».
قوانین فوق اهمیت گورستانها
و لزوم حفظ و نگهداری آنها را به خوبی نشان میدهد. لذا هرچند ممکن است گورستان سیدمحمد
در تعریف کلاسیک آنچنان تاریخی محسوب نشود، اما نظر به اهمیت فوقالعاده، همین گورهای باقی مانده برای کازرون، نگارنده پیشنهاد میکند میراث فرهنگی و شهرداری به
عنوان متولی آرامستانها، با دوستداران و فعالین میراث فرهنگی رایزنی و همفکری نموده،
ترتیبی اتخاذ کنند که با استفاده مجدد از قبور قدیمی، سنگ قبرهای آنها از بین نرفته
و این دستسازها که نه تنها شناسنامه متوفی، بلکه شناسنامه کازرون و اسناد هویت و دیرینگی
این دیار کهن هستند، و تعداد آنها هماینک به زحمت به صد عدد میرسد حفظ شده و از میان
نروند. نیاز به گفتن نیست که حفظ این اوراق هویتی محتاج هزینهای نیست و شهرداری و میراث فرهنگی نمیتوانند کمبود بودجه
را بهانهای برای بیتوجهی به این امر نمایند
یکی از انگشت شمار مواردی که علیرغم استفاده
مجدد از قبر قدیمی برای تدفین، سنگ قبر اولیه گور حفظ شده است.
سنگ قبر بسیار زیبای چند طبقهی آقاباباخان عربزاده
فرزند عبدالله. یکی از دوستان و از دانشجویان سابق دکتر سرفراز چنین بیان میکرد
که: دکتر سرفراز هنگام تدریس عکسهای آرامگاه معروف به “گور دختر” دشت
بسپر حسینآباد کازرون را نشان داده و بعد به این قبور سیدمحمد میرساند و اینها
را در یک سیر تاریخی الهام گرفته از گور دختر میدانست.
بنای هخامنشی “گوردختر” – عکس از
اینترنت
سنگ قبری زیبا با حجاریهای هنرمندانه.
آیا این نقوش گل الهام گرفته از “لوتوسهای” هخامنشی است؟
سنگ قبر تماما منظوک برای جوان ناکام ابوالقاسم
آصفجاه فرزند حاج حبیبالله. آیا سنگتراشان علاوه بر مهارت در حجاری، خود شاعر
هم بودهاند؟
تا حدود دو دهه پیش، آرامستان سیدمحمد پر بود از
سنگ قبرهای قدیمی. ولی هم اکنون تعداد این سنگ قبرها به زحمت به صد عدد میرسد.
آیا همین تعداد اندک باقی مانده حفظ خواهد شد؟
انگار سنگ قبر نیست! تابلوی هنری زیبائیست
از نقوش مختلف از جمله نقش ماهی
اینها تنها سنگ قبر نیستند! سند هویت
قدمت و شناسنامههای کازروناند
دیر یا زود سنگ قبرهای ردیف وسط جای خود را به
سنگ قبرهایی مشابه طرفین خود خواهند داد. اما آیا این اتفاق به معنای پایان عمر
آنها خواهد بود؟ امیدواریم که چنین نباشد
source