Wp Header Logo 304.png

فیلم «Deadpool & Wolverine» را می‌توان جز ضعیف‌ترین آثار تاریخ استودیو مارول نام برد.

عدم فیلم‌نامه مناسب، صحنه‌های به‌شدت خشونت‌بار، کمدی ضعیف و مبتذل، نوستالژی بازی و انفعال محض انسان مواردی است که در این اثر سینمایی به چشم می‌خورد که در نقد فیلم به آن‌ها می‌پردازیم.

نبود فیلم‌نامه مناسب مهم‌ترین مسئله‌ای است که فیلم را از همان ابتدا با معضلی اساسی مواجه می‌کند. این موضوع هرگز اجازه شکل‌گیری داستان را نمی‌دهد و کارگردان مجبور می‌شود مواردی را به اثر اضافه کند که در آثار گذشته مارول شاهد آن نبودیم. صحنه‌های اکشن از همان تیتراژ آغازین نمایش داده می‌شود و کارگردان سعی دارد با نبوغی که در این زمینه به خرج می‌دهد (درج نام بازیگران روی سلاح‌ها) هنر خود را نمایان کند اما در این کار موفق نمی‌شود. صحنه‌های خشونت بار به همراه خون و خون‌ریزی نیز همراه با این سکانس‌های اکشن به تصویر کشیده می‌شوند. هرچند کارگردان سعی دارد با اضافه کردن کمدی به داستان فیلم از حجم خشونت این صحنه‌ها بکاهد اما تحمل تماشای بعضی از این سکانس‌ها کار طاقت‌فرسایی می‌شود.

کمدی داستان که بار اصلی آن بر دوش کاراکتر Deadpool (با بازی رایان رینولدز) است هرگز شکل نمی‌گیرد. المان طنز که در این فیلم به‌شدت ضعیف و سخیف است (ضعف فیلم‌نامه تاثیرگذار است) هرگز خنده را بر لب مخاطب نمی‌آورد و برای جبران آن دست به دامان ابتذال می‌شود. سکانس‌ها و پلان‌هایی که شاید در آثار بسیار سطح پایین هم شاهد آن‌ها نباشیم بیان‌گر این موضوع است که مارول در این روزها در چه شرایط نامناسبی قرار گرفته است.

مقدمه فیلم بسیار طولانی و خسته‌کننده است و به دعوا و درگیری میان دو کاراکتر اصلی یعنی Deadpool و Wolverine (با بازی هیو جکمن) اختصاص دارد. سکانس‌هایی که در ادامه همان صحنه‌های خشونت‌آمیز ابتدای فیلم است و جای ساختن اکشن سینمایی شبیه به دعواهای خیابانی می‌شود. در لحظات صلح دو کاراکتر نیز شاهد دیالوگ‌هایی هستیم که مخاطب را به آثار گذشته مارول (علی‌الخصوص فیلم لوگان) پرتاب می‌کند و عملا تاثیری در پیش‌برد داستان ندارد.

داستان اصلی فیلم در مکانی به نام «خلا» اتفاق می‌افتد. جنگ میان ابرقهرمانان با آنتاگونیست داستان (کاساندرا با بازی اما کورین) در این مکان رخ می‌دهد. مکانی که در حد یک لوکیشن ساده باقی می‌ماند و هرگز تبدیل به فضایی نمی‌شود که داستان اصلی قرار است در آن شکل بگیرد. فضاسازی و پرداخت به آن نقش مهمی در ارتباط مخاطب با یک اثر سینمایی دارد علی‌الخصوص زمانی که مکان داستان خیالی بوده و فاقد المان‌هایی باشد که بیننده با آن‌ها آشنایی دارد اما در این فیلم عملا هیچ‌گونه مکانی و از پس آن فضایی ساخته نمی‌شود.

نقد و بررسی فیلم Deadpool & Wolverine| مارول در استیصال محض - گیمفا

نوستالژی نقش مهمی در این فیلم دارد و زمان زیادی را به خود اختصاص می‌دهد. این موضوع از مهمانی Deadpool در ابتدای فیلم شروع می‌شود. شاهد کاراکترهایی هستیم که در سری فیلم‌های «Deadpool» با آن‌ها آشنایی داریم. کاراکترهایی که بیشتر نقش سیاهی لشکر را در این فیلم دارند و نقش بعضی از آن‌ها حتی به یک دیالوگ هم ختم نمی‌شود. مهمانی‌ای که در همین شرایط در پایان فیلم هم تکرار می‌شود. حضور لورا (کاراکتر فیلم لوگان با بازی دافنه کین) هم تبدیل به نوستالژی می‌شود. او را تنها در چند سکانس محدود می‌بینیم که عملا نقشی در پیش‌برد داستان ندارد. مواجهه‌اش با Wolverine و تعریف از شخصیت او که در فیلم «لوگان» شاهدش بودیم و یک نبرد نصفه و نیمه در صحنه هجوم ابرقهرمانان به مقر دشمن و رساندن کلاه به Deadpool برای خلع سلاح کردن کاساندرا. بنابراین حضور یکی از کاراکترهای اصلی فیلم «لوگان» که در آن‌جا به‌خوبی شخصیت‌پردازی شده بود و گام به گام با کاراکتر اصلی داستان مخاطب را با خود هم‌سو و هم‌داستان کرده بود، در این فیلم چیزی جز نوستالژی نیست و کارگردان با این ترفند سعی دارد ضعف فیلم‌نامه‌ای را بپوشاند که به او امکان شکل‌گیری داستان را نمی‌دهد.

آنتاگونیست داستان نیز به‌درستی شخصیت‌پردازی نمی‌شود. از هنگام مواجهه اولیه با کاساندرا تنها دو مسئله در او پررنگ است. قدرت او نامحدود است و عملا هیچ‌یک از ابرقهرمانان در شرایط عادی توانایی رقابت با او را ندارد و با دست بردن در سر هر کاراکتری وارد مغز و فکر او می‌شود. این دو عامل به‌شدت تیپیکال بوده و در بهترین حالت از کاساندرا یک تیپ سینمایی ضد قهرمان می‌سازد و عملا به شخصیتی تبدیل نمی‌شود که مخاطب نسبت به او آنتی‌پاتی پیدا کند و عاملی شود که بتواند تعلیق را شکل دهد و یا آن را پررنگ کند.

اسلوموشن‌های بی‌دلیل و پرتکرار معضل دیگری است که فیلم با آن دست و پنجه نرم می‌کند. در بسیاری از صحنه‌های نبرد و زمان قدرت‌نمایی کاراکترهای اصلی با اسلوموشن‌هایی طرف هستیم که از ایجاد کوچکترین حس و حتی احساسی در مخاطب عاجز هستند. اسلوموشن اگر درست و به‌جا استفاده شود می‌تواند با طولانی‌تر کردن زمان احساسات شکل گرفته در مخاطب را تقویت کند اما زمانی که در فیلم کوچک‌ترین احساسی شکل نمی‌گیرد صحبت از تقویت کردن آن بی‌معنا و مفهوم است.

اگر از تمامی این مسائل هم چشم‌پوشی کنیم به مسئله‌ای برمی‌خوریم که مشکل اساسی اغلب سری فیلم‌های کمپانی مارول است؛ «انفعال انسان». مسئله اساسی که باعث می‌شود بهترین فیلم‌های مارول هم که از لحاظ تکنیک‌های بصری و روایت داستانی در سطح بالایی قرار دارند هرگز به فرم هنری خود نرسند و در بهترین حالت در حد یک فیلم سینمایی باقی بمانند و تبدیل به اثر هنری نشوند. این انفعال انسان در ناخودآگاه مخاطب هم تاثیر می‌گذارد و او را در مواجهه با دنیای واقعی به یک موجود بی‌کنش تبدیل می‌کند. این موضوع در فیلم «Deadpool & Wolverine» شدیدا به چشم می‌خورد. در دنیای اصلی داستان یعنی «خلا» شاهد هیچ انسانی نیستیم. موجودات آن دنیا همگی ابرانسان هستند، ابرانسان‌های مثبت و منفی.

در دنیای واقعی نیز که قهرمانان داستان قصد نجات آن را دارند انسان‌ها یا کاراکترهای منفی هستند که در خدمت نظام سلطه کار می‌کنند و یا موجوداتی منفعل و ترسو هستند که در هنگام نبرد ابرقهرمانان در حال فرار از صحنه مبارزه دیده می‌شوند. حتی کارگردان پا را فراتر از این هم می‌گذارد و قهرمان داستان (Deadpool) این انسان‌های نگون‌بخت و بی‌کنش را سیاهی لشکر می‌خواند. زمانی که مخاطب با اثری مواجه می‌شود که در دنیای فانتزی آن (که بیان‌گر دنیای واقعی در شکل خیالی است) قدرت اصلی در دستان نظام سلطه است و انسان‌ها کوچک‌ترین نقشی در رسیدن به آزادی ندارند و باید دست به دامان نیروهای ماورایی و ابرانسانی بشوند چگونه می‌تواند در دنیای واقعی خود برای رسیدن به این آزادی تلاش کند.

نقد و بررسی فیلم Deadpool & Wolverine| مارول در استیصال محض - گیمفا

فیلم «Deadpool & Wolverine» مشکل فیلم‌نامه دارد به همین دلیل اجازه شکل‌گیری داستان اصلی را نمی‌دهد. صحنه‌های خشونت‌بار به‌قدری زیاد است که احساس انزجار به وجود می‌آورد. کمدی فیلم ضعیف است و گاها مبتذل می‌شود. کاراکترها به‌خوبی شخصیت‌پردازی نمی‌شوند و آنتاگونیست داستان در حد یک تیپ سینمایی باقی می‌ماند. جهان خیالی فیلم تبدیل به مکان نمی‌شود و فضاسازی صورت نمی‌گیرد. حضور کاراکترهای سری فیلم‌های گذشته مارول تبدیل به سیاهی لشکر می‌شود و کارگردان با آن‌ها نوستالژی بازی می‌کند. و مهم‌ترین مشکل اساسی فیلم حضور کم‌رنگ انسان‌ها در داستان است که یا در دنیای فانتزی فیلم اصلا وجود ندارند یا کاراکتر منفی هستند که به نظام سلطه خدمت می‌کنند و یا در بهترین حالت تبدیل به موجودات بی‌کنش و منفعلی می‌شوند که در حال فرار از صحنه‌های نبرد هستند.

امتیاز نویسنده به فیلم: ۵ از ۱۰    

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *