اکثر ما، عناوین آخرالزمانی زیادی را در طول عمر گیمینگ خود تجربه کردهایم که هرکدام، ما را در شرایط مختلفی قرار میدهند. از زامبیهای The Last Of Us گرفته تا حمله لوکاستها در Gears Of War و غیره. اما A Quiet Place: The Road Ahead از آن دست عناوینی است که خود من با توجه به اقتباس بازی از فیلمهای سینمایی A Quiet Place، چندان به آن امیدوار نبودم؛ اما توانست خلاف آن را اثبات کند.
اگر از طرفداران دنیای A Quiet Place باشید یا حداقل کمی در مورد فیلمهای سینمایی این سری شنیده باشید، میدانید که این آیپی دنیای آخرالزمانیای را روایت میکند که در آن با حمله موجوداتی به کره زمین، انسانها در سکوت فرو رفتهاند. چرا که این موجودات نابینا و مرگبار، از شنوایی فوقالعاده بالایی برخوردارند و کوچکترین صدا از طرف انسانها، آخرین اشتباه آنها خواهد بود.
A Quiet Place: The Road Ahead روایتگر دختری به نام Alex Taylor است که پس از گذراندن اتفاقاتی، با وجود باردار بودن و دست و پنجه نرم کردن با بیماری آسم، باید در این دنیای بیرحم به زندگی خود ادامه دهد. داستان بازی از لحاظ منشا اتفاقات، طراحی و وجود موجودات بیگانه و سایر ویژگیهای اساسی، کاملاً شبیه به سری فیلمهاست و باردار بودن کرکتر اصلی ما را به یاد فیلم اول و داستان بارداری Evelyn میاندازد. هرچند که ارجاعات به فیلم به همینجا ختم نمیشود و شاهد جزئیات کوچکی هستیم که طرفداران پروپا قرص A Quiet Place را هیجان زده میکنند. این ادای احترام به فیلم برای خود من هم خوشایند بود، چرا که باعث میشد احساس نزدیکتری به بازی و وقایع داستان داشته باشم.
در طول داستان، شاهد فلشبکهایی به گذشته و روز اول آمدن موجودات به سطح زمین هستیم. این فلشبکها تنوع خوبی به ریتم بازی میدهند و نشان میدهند که اعضای تیم Stormind Games میخواهند بازیکن هرچه بیشتر با شخصیت اصلی و سایر کاراکترها ارتباط برقرار کند. اما این تلاشها تا حد کمی جواب دادند و تک بُعدی بودن شخصیتها کاملاً به چشم میآید. چون صرفاً ماشینهایی به نظر میرسند که یک هدف دارند و بدون هیچ پیچش خاصی در این مسیر حرکت میکنند. همین موضوع باعث میشود که نتوانیم با آنها همدردی کنیم یا حتی زیاد نگران آنها شویم.
همانطور که انتظار داشتیم، صدا محوریت اصلی بازی است. باید کاملاً حواس جمع در محیط حرکت کنید و کافیست تا مثلاً به یک قوطی خالی کنسرو برخورد کنید، آنجاست که استرس گریبانگیرتان میشود که چکار کنید تا جان سالم از این مهلکه به در ببرید. در واقع خود سازندگان هم به خوبی میدانستند که هویت اصلی این بازی باید صداگذاری دقیق باشد. نوع صداپردازی و همچنین شدت صدا روی هر سطح متفاوت است و به دقت هرچه تمامتر انجام شده. برای مثال، اگر روی زمین خرده شیشه ریخته باشد، حتی اگر از قبل نبوده و خود شما شیشه را شکسته باشید، باید با احتیاط کامل روی آن راه بروید، چرا که همانند راه رفتن روی برگهای خشک یا چالههای آب، میتواند موجودات ترسناک بازی را به سمت شما بکشاند.
ظرافت صداپردازی A Quiet Place: The Road Ahead در باز کردن حتی یک درب ساده یا دریچه کوچک هم خودش را به خوبی نشان میدهد، چرا که تمامی این کارها را باید به آرامی هرچه تمامتر انجام دهید. همین ریزهکاریها هستند که تجربه بازی را برای گیمر ملموستر میکنند و باعث میشوند که تمام تلاش خود را بکنید تا بتوانید تا جای ممکن در سکوت باشید.
دستگاهی به نام Phonometer از همان اوایل بازی در اختیارتان گذاشته میشود که شدت صدای محیط و صدای تولید شده توسط شخصیت اصلی را نشان میدهد. میتوان گفت که کاربردیترین وسیله بازی است و تقریباً تمام مدت به جز زمان استفاده از چراغ قوه، در دست چپ شخصیت اصلی قرار دارد. با مقایسه صدای محیط و شخصیت اصلی، میتوانید متوجه شوید که باید سرعت راه رفتن یا باز کردن درب و… را کمتر یا بیشتر کنید.
ویژگی خلاقانهای که سازندگان در بازی به کار بردهاند، این است که میتوانید با اتصال میکروفون به کامپیوتر یا کنسول بازی، صدای خود را هم وارد بازی کنید و اگر ساکت نباشید، هیولاهای بازی به سراغتان خواهند آمد. استفاده از این ویژگی کاملاً دلخواه است اما میتواند تجربه جالبی باشد و آن را قبلاً در Alien: Isolation هم دیده بودیم، البته که The Road Ahead در استفاده از دستگاه Phonometer و لحظات نفسگیر تعقیب شدن توسط موجودات بیگانه هم ما را به یاد Alien: Isolation میاندازد.
پیشتر به بیماری آسم شخصیت اصلی در داستان بازی اشاره کردیم اما حالا میخواهیم به تاثیر آن در گیمپلی بپردازیم. آیکونی در بالا سمت چپ صفحه قرار دارد که هشداردهنده وضعیت آسم الکس است. این آیکون با موارد خاصی تحریک میشود که عبارتند از: حمل اجسام سنگین، تنفس گرد و خاک و استرس ناشی از نزدیک بودن به موجودات ترسناک بازی. وضعیت بحرانی ریههای الکس با مصرف قرص یا اسپری حل میشود اما یکی از چالشهای گیمپلی دقیقاً همینجاست. شما تنها میتوانید که اسپریها را در کیف همراه خود داشته باشید و در صورت پیدا کردن قرص، فقط و فقط میتوانید همان جا آن قرصها را مصرف کنید.
استفاده از اسپری هم باعث تولید صدا شده و همین موضوع باعث جلب توجه موجودات نزدیک شما میشود. حال موقعیتی را تصور کنید که نزدیک یکی از آنها هستید، الکس دچار اضطراب میشود، آسم او در وضعیت بحرانی قرار میگیرد و صدای اسپری سبب توجه موجودات میشود. بنابراین تصمیم میگیرید که از اسپری استفاده نکنید اما الکس بر اثر حملههای بیماریش، شروع به سرفه میکند؛ خوش آمدید به دنیای پر از استرس A Quiet Place!
همین موارد باعث شدند که با یک گیمپلی حساب شده روبهرو شویم. در طول ۶ ساعت اتمام کمپین، گیمپلی مدام درحال ارائه مکانیزمهای ریز و درشت بود. برای مثال، از اواسط بازی شاهد اضافه شدن دو نوع تله خرس و صوتی هستیم. علاوه بر این که تلهها باعث شدند تا در راه توجه بیشتری به مسیر داشته باشیم، چالشها و پازلهای کوچکی در راه ساختند. و با وجود اینکه در ابتدا تصور میکردم که آهسته راه رفتن میتواند بالاخره یک جایی برایم خستهکننده شود، اما به قدری ریزهکاریها به خوبی پیادهسازی شدهاند و درگیر محیط و مکانیزمهای جدید شدم که این موضوع به خودی خود فراموش شد.
همچنین امکان ذخیرهسازی بازی به صورت دستی وجود ندارد اما جایگذاری چکپوینتها و ذخیره خودکار بازی کاملاً عادلانه است. این موضوع ممکن است در ابتدا چندان مهم به نظر نرسد اما با وجود جوی که بازی شما را در آن قرار میدهد، وجود سیستم ذخیرهسازی مشکلدار میتواند آزاردهنده باشد.
هوش مصنوعی موجودات به بهترین شکل ممکن پیادهسازی شده است. کافیست تا کمی بیشتر از حد مجاز صدا تولید کنید، آنجاست که ابتدا صداهای ترسناکشان را میشنوید و لحظاتی بعد در چنگال آنها گرفتار هستید. موقعیت جالبی که در تجربه بازی به آن برخوردم، این بود که در صحنهای به یک قوطی فلزی برخورد کردم و سریعاً خودم را به جایی رساندم که از بین یک کمد و دیوار باید رد میشدم، موجودات بازی سر رسیدند و در میانه راه بین کمد و دیوار مرا شکار کردند و بیرون کشیدند. این اتفاق نشان میدهد که حس در امان نبودن کاملاً به بازیکن منتقل میشود و به شخصه هیجان بازی تا آخرین مرحله برایم تازگی داشت.
هر چقدر طراحی ظاهری موجودات و هوش مصنوعی آنها به خوبی انجام شده، فیزیک و انیمیشن حرکات آنها جای کار دارد. البته حرکت NPCهای انسان هم تعریفی ندارد اما حرکت دشمنان ارتباط مستقیمی با حس ترس و اضطراب ناشی از روبهرویی با آنها دارد. هنگامی که حرکت خشک دست و پا یا چرخشهای مصنوعی و یکباره آنها به چشم میخورد، ناخوداگاه باعث میشود ابهتی که با صدای خوفناک و ظاهر ترسناکشان ساختهاند به باد برود.
محیط بازی چه در شب، و چه در فلشبکهایی که در روز روایت میشوند، از لحاظ بصری به خوبی کار شده و در شب، مکمل صداگذاری عالی بازی است تا اتمسفر ترسناک آن به خوبی پیادهسازی شود. از لحاظ فنی مشکل یا باگ خاصی در بازی مشاهده نشد و به نظر میرسد که تیم سازنده توانسته بازی را به خوبی پولیش کند. اما در چهره کاراکترها و ابراز احساسات آنها ضعفهایی دیده میشوند که باعث شده تا مشکلات مذکور در شخصیتپردازی پررنگتر از قبل خودنمایی کنند. طراحی چهره شخصیتها آنطور که از بازی انتظار داشتیم نیست و همچنین هماهنگی صدای شخصیتها با حرکات لب و دهان (Lip Sync) در برخی صحنهها مشکل جدی دارد.
A Quiet Place: The Road Ahead
A Quiet Place: The Road Ahead با وجود یک سری از مشکلات که برخی حتی جدی هستند، توانسته نقاط قوت خود را به خوبی جلوه دهد و به همین علت است که میتوانیم کمکاری Stormind Games یا کمبود بودجه آنها را به گیمپلی و اتمسفر خوب بازی ببخشیم. اگر از علاقهمندان به سری فیلم A Quiet Place یا بازی Alien Isolation هستید، یا این که میخواهید صرفاً یک بازی اول شخص ترسناک خوشساخت تجربه کنید که بدون بهرهگیری از اکشن خاصی، بتواند آدرنالین خونتان را به حداکثر برساند، پیشنهاد میکنم A Quiet Place: The Road Ahead را به هیچ وجه از دست ندهید.
نکات مثبت:
- توجه بالا به جزئیات محیط
- هوش مصنوعی خوب موجودات
- جلوههای بصری چشمنواز
- صداپردازی فوقالعاده
- القای هیجان بالا
- حفظ میراث فیلم
نکات منفی:
- داستان و شخصیتپردازی سطحی
- انیمیشن ضعیف موجودات و انسانها
- ارزش تکرار بسیار پایین
۸
این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است
source