یکی از اشخاصی که با نگاه کردن به کارنامه کاری او عمق نبوغ و شناخت وی از هنر سینما را مشاهده میکنیم، بدون شک ریدلی اسکات بزرگ است؛ کارگردانی که با گذر زمان توانسته صاحب سبک خاص خود شود.
اسکات در تاریخ ۳۰ ماه نوامبر سال ۱۹۳۷ (۹ ماه آذر سال ۱۳۱۶) در شهر ساوت شیلدز انگلستان چشم به جهان گشود. پدر او، فرانسیس پرسی اسکات، به عنوان یک کلنل جنگی در جنگ جهانی دوم و در گروهان مهندسان سلطنتی فعالیت کرد. مادر او از لحاظ اجتماعی جایگاه بسیار پایینتری داشت. الیزابت ویلیامز دختر یک معدنچی بود. اینکه استعداد سینمایی اسکات از خانواده او بیاید برای طرفداران وی کمی عجیب است. با این وجود تنها کافیست به عموی پدر او، دیکسون اسکات، نگاهی دقیقتر بیندازیم. وی یکی از پایهگذاران سینماهای زنجیرهای و موسس بسیاری از سینماهای اطراف تاینساید انگلستان بود. ریدلی تنها ۲ سال پیش از آغاز جنگ جهانی دوم به دنیا آمد و به همین دلیل در فضایی نسبتاً نظامی بزرگ شد.
پدر او به خاطر جایگاه نظامی که داشت در سالهای اول زندگی وی نقش مهمی ایفا نکرد و حضور نداشت. پس از جنگ خانواده اسکات به محدوده تیزساید نقل مکان کرده و زندگی خود را از نو شروع کردند. علاقه اسکات به سبک علمی تخیلی را میتوان در دوران کودکی او و مطالعه رمانهای اچ جی ولز مشاهده کرد. البته فیلمهایی چون It! The Terror from Beyond Space, The Day the Earth Stood Still و عنوان Them! نیز کمتاثیر نبودند. هیچ اثری تا قبل از شاهکار سینمایی استنلی کوبریک با عنوان ۲۰۰۱ A Space Odyssey نتوانست توجه کامل و غیرقابل انکار او را به خود جلب کند.
از نقطه الهام Blade Runner برای ریدلی اسکات تا کارگردانی تبلیغهای تلویزیونی
برای طرفدارانی که کنجکاو هستند جلوههای بصری موجود در Blade Runner اسکات از کجا میآیند، کافیست نگاهی به شهر وست هارتلپول بیندازند. به گفته شخص اسکات:
معماری آهنین نزدیک به وست هارتلپول نمایی بود که هر روز در مسیر رفتن به مدرسه آنها را مشاهده میکردم. همیشه فکر میکردم که نوعی شکوه و زیبایی در آنها نهفته است؛ چه تابستان و چه در زمستان. هر چقدر فضا تاریکتر و ترسناکتر میشد، ظاهر این مکانها برای من جذابتر میشد. جالب اینجاست که پنج عضو از خانواده اسکات کارگردان شدهاند.
برادر ریدلی، تونی اسکات، کارگردانیست که کارنامه ۲۰ ساله موفقی دارد. اولین حضور اسکات در اثری رسمی با برنامه تلویزیونی Tonight شبکه BBC (بیبیسی) و در جایگاه طراح رقم خورد. پس از فارغ التحصیل شدن در سال ۱۹۶۳، وی با شروع فعالیت خود به عنوان راه طراح صحنه برای شبکه بیبیسی در دنیای سینما قدم گذاشت.
جالب اینجاست که آغاز کار این مرد استثنایی با سریالهای محبوب و شناخته شدهای همچون Z-Cars و Out of the Unknown رقم خورد. کسانی که با فرهنگ کشور انگلستان آشنایی دارند، بدون شک با نام سریال Doctor Who آشنا هستند. متاسفانه ریدلی در دهه ۶۰ میلادی موقعیت فعالیت به عنوان طراح سریال را به خاطر اختلال برنامه از دست داد. سال ۱۹۶۸ آغاز سرنوشت حقیقی برادران ریدلی و تونی اسکات بود. این دو برادر در همین سال شرکت Ridley Scott Associates را تأسیس کردند. از این نقطه بود که همکاری برادران اسکات با اشخاصی چون آلن پارکر، هیو هادسون و هیو جانسون آغاز شد. در دهه ۷۰ ریدلی با کمک برادر خود تبلیغهای تلویزیونی بیشماری را کارگردانی و منتشر کردند.
از تماشای شاهکاری به نام Star Wars تا فیلمی خارقالعاده به نام Alien
همه چیز در سال ۱۹۷۷ و با فیلم The Duelists، اولین فیلم کارگردانی شده توسط اسکات آغاز شد. این اثر در اروپا فیلمبرداری شد و توانست برای جایزه بهترین فیلم جشنواره Cannes Film نامزد شده و برنده جایزه بهترین فیلم آغازین شود. البته عنوان مذکور نتوانست از نظر تجاری به موفقیت چندان زیادی در سطح بینالملل دست پیدا کند. ریدلی برای ساخت این اثر از داستان کوتاه جوزف کانراد، با نام The Duel، الهام گرفت. این فیلم در سال ۲۰۱۳ باری دیگر و با کیفیت Blu-Ray منتشر شد. علاقه اسکات به تاریخ اساطیر در همان دوران نیز قابل مشاهده بود. او قصد داشت اقتباسی از افسانه تریستان و ایزولت بسازد. اما این تماشای شاهکاری به نام Star Wars بود که باعث شد ریدلی به پتانسیل فیلمی عظیم با تمرکز روی جلوههای ویژه باور پیدا کند. به همین دلیل بود که این کارگردان مسئولیت مدیریت فیلم فراموشنشدنی Alien را به عهده گرفت.
اثر مذکور توانست به موفقیت بینالمللی دست پیدا کند. تصمیم اسکات بود که شخصیت الن ریپلی از یک قهرمان معمولی مرد به یک شخصیت اصلی قدرتمند زن تبدیل شود. کاراکتر الن ریپلی با گذر زمان و حضور در ۴ فیلم از فرنچایز Alien، به یکی از افسانههای فراموشنشدنی تاریخ سینما تبدیل شده است. بسیاری از انتشارات نقد و بررسی سینما صحنه نهایی کاراکتر جان هرت را یکی از به یاد ماندنیترینهای سینما خطاب کردهاند. Alien با فروش ۱۰۴ میلیون دلاری خود توانست جایگاه ششم پرفروشترین فیلمهای سال ۱۹۷۹ را از آن خود کند. در همین سال بود که ریدلی توانست نام خود را در تاریخ سینما حکاکی کند.
از ترک فرنچایزی که خلق کرده بود تا اولین شاهکار ریدلی اسکات
اسکات برای نسخه بازسازی شده و بازنشر Alien حضور داشت. ریدلی در سال ۲۰۰۳ قصد داشت قسمت پنجم این فرنچایز را بسازد. اما طی مصاحبهای در آن سال، وی اظهار داشت که از نتیجه نسخه The Director’s Cut فیلم Alien به شدت ناراضی بوده است. به باور او نسخه اورجینال نسبتاً بینقص بود و نیازی به بازسازی نداشت. اسکات باور داشت که دلیل انتشار مجدد عنوان مذکور تنها استفاده از آن، جهت ارتقای مارکتینگ قسمت بعد بود. با گذشت بیش از سه دهه از عرضه قسمت اول، اسکات برای کارگردانی دو عنوان Prometheus و Alien Covenant باری دیگر به فرنچایزی که خلق کرده بود بازگشت. بسیاری از سینماگران عنوان اقتباسی Dune دیوید لینچ را اثری عجیب، غیرعادی و توهینآمیز به نسخه اورجینال و ادبی آن میدانند.
شاید برای طرفداران اسکات جالب باشد که بدانند وی به مدت یک سال روی عنوان مذکور کار کرد. اما پس از فوت برادر او، فرانک اسکات، جهت کارگردانی اقتباسی سینمایی از کتاب بینظیر و شاهکار فیلیپ کی دیک با نام Do Android Dream of Electric Sheep؟ قرارداد امضا کرد. اثری که با اقتباس از رمان مذکور ساخته شد به یکی از موفقترین و قدرتمندترین آثار این کارگردان استثنایی تبدیل شد. این روزها شناختن ریگلی بدون آشنایی با عنوان Blade Runner حقیقتاً امکان ناپذیر است. بسیاری از منتقدین و سینماگران بر این باورند که فیلم مورد نظر سبک سایبر پانک (Cyberpunk) را برای اولین بار در تاریخ سینما مطرح کرد. تمامی کسانی هم که کارنامه کاری هریسون فورد را مورد بررسی قرار میدهند، این اثر را جزو بهترین آثار او خطاب میکنند.
از شکست تجاری Blade Runner تا موفقیت غیرمنتظره Legend
در سال ۱۹۸۲، فیلم Blade Runner نتوانست به موفقیت تجاری دست پیدا کند. اما همانطور که اشاره کرده بودم با گذر زمان به یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین آثار تاریخ سینمای علمی تخیلی تبدیل شده است. بسیاری از کارگردانها و حتی بازیسازها سعی کردند تا ظاهر هنری این اثر را در عناوین خود تکرار کنند. حتی شخص اسکات هم فیلم Blade Runner را به عنوان خصوصیترین و بینقصترین اثر خود معرفی کرده است. سال ۱۹۸۵ بالاخره اولین فاجعه سینمایی اسکات را به سینماگران ارائه داد؛ فیلمی افتضاح به نام Legend، با بازی تیم کوری افسانهای. اما با این وجود، عنوان مذکور توانست نامزد دریافت اسکار بهترین گریم شود. اینطور که به نظر میرسد حتی بدترین آثار اسکات نیز جنبه مثبت قدرتمندی در خود دارند. جالب اینجاست که تیم کوری برای ایفای نقش کاراکتر دارکنس (Darkness) بیش از ۵ ساعت روی صندلی ریم قرار میگرفت. همه چیز از علاقه ریدلی برای خلق داستانی درباره پرنسسها، تک شاخها و گابلینها شروع شد.
البته این موضوع شایان ذکر است که عنوان Legend برخلاف فروش افتضاح و نقدهای منفی بیشمار، با گذر زمان، به یکی از آثار محبوب مردمی تبدیل شده است. در نهایت فیلم مذکور توانست به جایگاه Cult Classic دست پیدا کند. پس از تجربه اولین شکست، نوبت به آن رسیده بود که قهرمان داستان ما اولین فیلم معمولی خود را بسازد. نام این اثر Someone to Watch Over Me بود و منتقدین ایفای نقش بازیگران و استایل هنری اسکات را تنها جوانب مثبت این اثر خطاب کردند. فیلم بعدی ریدلی، Black Rain، نیز تعریف چندانی نداشت ولی توانست موفقیت نسبی تجاری دست پیدا کند.
از تبلیغ ۱۹۸۴ شرکت اپل تا شاهکاری به نام Gladiator
چه کسی میداند که مسئولیت کارگردانی تبلیغ تلویزیونی ۱۹۸۴ شرکت اپل به عهده اسکات بوده است. این کارگردان برای مدیریت تبلیغ مذکور در انگلستان مبلغی برابر با ۳۷۰ هزار دلار دریافت کرد. برای تبلیغ مورد نظر و خلق فضای آن، ریدلی از رمان تکرار نشدنی جورج اورول با همین نام الهام گرفت. در سال ۱۹۹۵، ریدلی و تونی اسکات کمپانی Scott Free Productions را در لس آنجلس تاسیس کردند. این شرکت از لحظه تاسیس تاکنون مسئولیت تولید تمامی آثار اسکات (از White Squall و G.I. Jane به بعد) را به عهده داشته است. سال ۲۰۰۰ یکی از بهترین آثار حماسی تاریخی سینما با نام Gladiator توسط ریدلی ساخته شد. این عنوان با گذر زمان به یکی از ماندگارترین و شناخته شدهترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شده است. چه کسی لاین افسانهای “Are You Not Entertained?” را به خاطر ندارد؟
اسکات تا سال ۲۰۰۰ توانسته بود رینج متنوع و گستردهای از آثار جذاب را برای مخاطبین به ارمغان بیاورد. این استریک با عنوان Gladiator ادامه پیدا کرد. این فیلم در سال انتشار خود توانست به موفقترین اثار ریدلی در زمینه فروش و انتقاد تبدیل شود. ۵ جایزه اسکار در لیست جوایز این عنوان قرار دارند؛ این لیست شامل جوایز بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای راسل کرو و بهترین کارگردان برای اسکات میشود. بسیاری از منتقدین و سینماگران Gladiator را مسئول ژانر نسبتاً فراموش شده شمشیر و صندل میدانند. شبکه ABC عنوان مذکور را پنجمین فیلم اکشن برتر تاریخ نامید. نظر شما در این باره چیست؟ آیا Gladiator لیاقت تمامی این افتخارات را دارد؟ اسکات با فیلم بعدی خود باری دیگر اثبات کرد که میتواند در هر سبکی موفق عمل کند.
از دنباله Silence of the Lambs تا شکست بزرگ ریدلی اسکات به نام Kingdom of Heaven
فیلم Hannibal در سال ۲۰۰۱ و با بازی آنتونی هاپکینز در نقش شخصیت منفی داستان منتشر شد. این اثر دنبالهای بود به داستان شاهکار سینمایی جاناتان دم! البته عنوان مورد نظر نتوانست به موفقیت انتقادی قسمت اول دست پیدا کند. با این وجود Hannibal توانست موفقیت تجاری بزرگی را برای کارگردان خود به ارمغان بیاورد. در سال ۲۰۰۱ فیلم اکشن بسیار قدرتمندی به نام Black Hawk Down به کارگردانی اسکات ولی ایفای نقش تام هاردی منتشر شد. این اثر اولین فیلم سینمایی هاردی جوان بود. البته اسامی دیگری چون اریک بانا و ایوان مکگرگور نیز در این اثر ایفای نقش کردند. اسکات برای کارگردانی عنوان مذکور نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردان شد. سال ۲۰۰۳، مخاطبین شاهد پروژه نسبتا کوچک ریدلی بودند؛ فیلمی به نام Matchstick Men! اگر به بزرگی اسکات اعتقاد ندارید، تنها کافیست به لیست بازیگران فیلم کوچک او نگاهی بیندازید. اسامی چون نیکلاس کیج، سم راکول و آلیسون لوهمن در این فیلم ایفای نقش کردند.
با وجود موفقیت عنوان مذکور میان منتقدین، Matchstick Men نتوانست آتشی در قلب مخاطبین ایجاد کند و در زمینه فروش شکست خورد. در سال ۲۰۰۵ عنوانی دیگر از اسکات، در سبک تاریخی حماسی، منتشر شد. نام این اثر ناموفق و شکست خورده Kingdom of Heaven بود. البته در ماههای گذشته، صحنههایی از این فیلم در شبکههای مجازی پخش شدند و توجه ایرانیان را به داستان آن جلب کردند. با وجود صحنههای حماسی، استایل هنری اسکات و ایفای نقش اورلاندو بلوم، Kingdom of Heaven در لیست شکستهای تجاری و انتقادی ریدلی قرار گرفت. عنوان مذکور تنها توانست امتیازهای ۴۰ از ۱۰۰ در راتن تومیتوز و ۶۳ از ۱۰۰ در متاکریتیک را به دست آورد. بسیاری از منتقدین ضعفهای تاریخی این اثر را از بدترین جوانب آن خطاب کردند.
از بزرگترین شکست اسکات تا فیلمی خارقالعاده به نام American Gangster
اسکات باری دیگر در فیلم A Good Year با قهرمان قدیمی خود، راسل کرو، همکاری کرد. متاسفانه همانقدر که همکاری اول آنها موفق بود، همکاری دوم این دو مرد با استعداد یکی از بزرگترین شکستهای کارنامه این دو شخص را رقم زد. تماشای این فاجعه برای هیچ انسان سالمی پیشنهاد نمیشود. با نمراتی برابر با ۲۶ از ۱۰۰ در سایت راتن تومیتوز و ۴۷ از ۱۰۰ در سایت متاکریتیک، هیچ دلیلی برای تماشای این فیلم وجود ندارد؛ البته مگر آنکه بزرگترین طرفدار اسکات یا کرو باشید. عنوان مذکور اقتباسی بود از پرفروشترین کتاب پیتر میل. جالبترین جنبه انتشار این اثر حمایت غیرمنطقی روپرت مرداک از آن بود. وی در دیدار با سهامداران شرکت 20the Century Fox شکست عنوان مذکور را تکذیب کرد. دلیل این ادعا، حمایت مستقیم روپرت از A Good Year است.
اسکات در سال ۲۰۰۷ باری دیگر در فیلم American Gangster با راسل کرو همکاری کرد. این بار کرو در کنار ایفای نقش، مسئولیت نوشتن اشتراکی فیلمنامه اثر مذکور را نیز به عهده داشت. در سال ۲۰۰۷ و پس از انتشار American Gangster، اسکات باری دیگر طعم موفقیت تجاری و انتقادی همزمان را چشید. وی برای مدیریت همین پروژه نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردان جشنواره Golden Globe شد. اثری با ایفای نقش لئوناردو دیکاپریو و راسل کرو را با کارگردانی اسکات تصور کنید. چگونه همچین اثری میتواند ناموفق باشد. برای پی بردن به این چگونگی باید نگاهی به فیلم Body of Lies بیندازیم. این اثر از هر جهت که به آن نگاه کنیم، یک شکست سینمایی بزرگ است. منتقدین تحت تاثیر آن قرار نگرفتند و مخاطبین نیز به تماشای آن علاقه نشان ندادند.
از بازگشت به فضایی امن برای ریدلی اسکات و مطمئن تا جهان شجاعی که فراموش شد
اقتباسی نسبتاً آزاد و اشتباه از Robin Hood اشتباهی وحشتناک بود که اسکات و راسل کرو در سال ۲۰۰۸ مرتکب آن شدند. من در مطلب بیوگرافی مربوط به راسل کرو اثر مذکور را آغاز شکست و سقوط او به عنوان یک بازیگر خطاب کردم. اکثر منتقدین برخورد بدون ماجراجویی Robin Hood اسکات را یکی از نکات اصلی شکست آن خطاب میکنند. پس از شکست در فیلمهای اورجینال و جدید خود، ریدلی تصمیم گرفت تا به دنیایی بازگردد که اولین موفقیت وی را رقم زد؛ فرنچایز Alien! در تاریخ ۳۱ ماه ژوئیه سال ۲۰۰۹ (۹ ماه مرداد سال ۱۳۸۸)، گزارشها خبر از آن دادند که این کارگردان دو پریکوئل برای جهان Alien کارگردانی خواهد کرد. البته این شایعات در نهایت به فیلم Prometheus ختم شدند. شخص اسکات این اثر را پریکوئل مستقیم دنیای خود نمیداند و آن را شریک دیانای Alien خطاب کرد. بازیگران سرشناسی چون مایکل فسبندر و شارلیز ترون در این اثر ایفای نقش کردند.
سال ۲۰۰۹ عجیبترین سال ممکن برای طرفداران اسکات بود. در همین سال بود که ریدلی مسئولیت کارگردانی یک اقتباس از کتاب آلدوس هاکسلی، به نام Brave New World، را به عهده گرفت. لئوناردو دیکاپریو قرار بود در این اثر لندنی دیستوپیایی را تجربه کند. البته در سال ۲۰۱۳ اعلام شد که عنوان مذکور به حالت تعلیق درآمده است. با توجه به این موضوع که ما در سال ۲۰۲۴ هستیم فکر میکنم با اطمینان بتوانیم بگوییم که تنها Brave New World که منتشر خواهد شد، Captain America Brave New World خواهد بود. سال ۲۰۰۹، سریال The Good Wife را برای مخاطبین به ارمغان آورد. شاید برایتان جالب باشد بدانید ریدلی و تونی اسکات، هر دو مسئولیت تهیهکنندگی اجرایی این سری را به عهده داشتند.
از افتضاحهای پی در پی تا خاورمیانهایهای سفید پوست
دهه ۲۰۱۰ و سال ۲۰۱۲ اسکات را به دنیای تبلیغات سینمایی بازگرداند. او تبلیغی برای عطر لیدی گاگا، با نام Fame، تهیه کرد. ریدلی در تاریخ ۲۴ ماه ژوئن سال ۲۰۱۳ (۳ ماه تیر سال ۱۳۹۲) قدمی دیگر در مسیری متفاوت برداشت؛ ساخت سریالی به نام Crimes of the Century برای شبکه CNN. با نگاه کردن به کارنامه کاری این کارگردان یک نکته بسیار مهم واضح است. اسکات علاقه بسیار زیادی به تنوع دارد و هرگز خود را با سبکی واحد محدود نمیکند. سال ۲۰۱۳ اسکات را در جایگاه کارگردان فیلم The Counselor قرار داد. مسئولیت نویسندگی فیلمنامه این اثر به عهده کورمک مککارتی بود. البته همانطور که میتوانید حدس بزنید، این عنوان نیز نتوانست به موفقیت قابل توجهی دست پیدا کند. بسیاری از منتقدین اسکات به این موضوع اشاره کردند که این کارگردان در دهه ۲۰۱۰ نتوانست از سایه شکوه و موفقیت سابق خود خارج شود. اسکات با فیلم Exodus Gods and Kings سعی کرد تا در ژانر حماسی انجیلی فعالیت کند.
متاسفانه عنوان مذکور به بدترین شکل ممکن شکست خورد. بسیاری از منتقدین ایفای نقشهای آن را تحسین کردند اما این موضوع که بازیگران سفید پوست نقش کاراکترهای خاورمیانهای را ایفا میکردند به نقطه ضعف عظیم و غیر قابل چشم پوشی تبدیل شد. منتقدین به خاطر نکات منفی بیشمار Exodus Gods and Kings نمرات ۳۰ از ۱۰۰ در سایت راتن تومیتوز و ۵۲ از ۱۰۰ را در سایت متاکریتیک دریافت کرد. فروش ۲۶۸ میلیون دلاری آن در مقایسه با بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری، هیچ سودی برای سازندگان آن به همراه نداشت. البته کشورهای مصر و امارات، به خاطر اشتباهات تاریخی، اکران آن را در سینماهای خود ممنوع کردند. در سال ۲۰۱۳ به نظر میرسید که قهرمان داستان ما قابلیت بازگشت به روزهای اوج خود را ندارد.
بازگشت اسکات افسانهای تا دنبالهای که او را پشت سر گذاشت
با از راه رسیدن سال ۲۰۱۴، ریدلی برای اثبات مهارت و ماندگاری شناخت سینمایی خود اقدامی قدرتمند کرد. اسکات مسئولیت کارگردانی فیلم The Martian را به عهده گرفت و توانست به همه یادآوری کند که نام او تا ابد میان اسامی بزرگان سینما مطرح خواهد شد. این اثر خارقالعاده اقتباسی بود از کتاب اندی ویر با همین نام. The Martian با فروشی ۶۳۰ میلیون دلاری، لقب پرفروشترین عنوان سینمایی اسکات را به خود اختصاص داده است. بدون شک تمامی مخاطبین و سینماگران میتوانند کیفیت خارقالعاده این اثر را تماشا کنند. از ایفای نقش مت دمون تا کارگردانی بینقص اسکات، تماشای The Martian را به تمامی مخاطبین و کاربران پیشنهاد میکنم. اثر مذکور یکی از واقعگرایانهترین فیلمهای علمی تخیلی مربوط به سفرهای فضایی در تاریخ سینما است. البته این وفاداری به واقعیت از نویسنده کتاب و علاقه بیاندازه او به فضا و سفر در آن ریشه میگیرد.
در سال ۲۰۱۶ فیلمبرداری اثری شروع شد که بسیاری از منتقدین آن را بازگشت فرنچایز و کارگردان مورد نظر به ریشههای قدرتمند خود خطاب کردند؛ Alien Covenant! این اثر در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و نظر مثبت منتقدین و مخاطبین را به همراه داشت. بسیاری از آنها ایفای نقش خارقالعاده مایکل فزبندر را تحسین کردند. اما همانطور که تاکنون مشاهده کردیم هیچ موفقیت بزرگی بدون شکستهای بیشتر در زندگی اسکات رخ نمیدهد. بسیاری از منابع در سال ۲۰۱۱ به دنباله Blade Runner و بازگشت ریدلی در جایگاه کارگردان آن اشاره کردند. طرفداران هیجانزده و سینماگران کنجکاو بودند که اسکات، در این نقطه از زندگی کاری او، چگونه در ساخت دنبالهای برای شاهکار خود عمل خواهد کرد.
سالهای اخیر فعالیت کارگردانی سقوط کرده
اسکات در سال ۲۰۱۴ تیم مصاحبهای با مجله Variety، تمامی طرفداران خود را ناامید کرد؛ مسئولیت کارگردانی این دنباله به عهده اسکات نبود. هریسون فورد نیز برای ایفای مجدد نقش خود، به دنباله مورد انتظار Blade Runner پیوست. بالاخره در تاریخ ۲۶ ماه فوریه سال ۲۰۱۵ (۷ ماه اسفند سال ۱۳۹۳) بود که ما از هویت کارگردان حقیقی این اثر باخبر شدیم؛ دنیس ویلنوئو. اسکات نیز مسئولیت تهیهکنندگی اجرای آن را به عهده گرفت. حالا میرسیم به نقطهای که اکنون در حال تجربه آن هستیم؛ زمان حال. اسکات در سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴، چهار فیلم را کارگردانی کرد؛ The Last Duel, House of Gucci و Napoleon.
هر یک از این عناوین به دلایل مختلف نتوانست اسکات را به جایگاه درخشان خود بازگردانند. The Last Duel اقتباس قدرتمند اما شکستخوردهای بود از کتاب اریک جگر، به نام The Last Duel A True Story of Crime. با بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری و فروش ۳۰ میلیون دلاری، بسیاری از منتقدین و مخاطبین جوانب مختلف این اثر را تحسین کردند. حتی ایفای نقش خارقالعاده آدام درایور نیز نتوانست از معمولی بودن House of Gucci جلوگیری کند. در نهایت، فیلم Napoleon بود که به خاطر بازگویی غلط وقایع و فراموش کردن حقایق تاریخی، باری دیگر تجربه یک شکست انتقادی را برای اسکات ما به ارمغان آورد.
امروز دنباله Gladiator، با عنوان خلاقانه Gladiator 2، منتشر خواهد شد. تنها میتوانیم امیدوار باشیم که ریدلی بتواند همان موفقیت غیرمنتظره The Martian را باری دیگر تجربه کند. تنها میتوانیم امیدوار باشیم… امیدوارم از این مطلب لذت برده باشید. اثر محبوب اسکات شما چیست؟ به نظر شما، آیا Gladiator 2 موفق خواهد شد؟
منبع: گیمفا
source