مردم شیعه جنوب لبنان بر این باورند که هیچ چیزی جز سلاح مقاومت، از آنها در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی حمایت نمیکند.
در حالی که رژیم صهیونیستی خارج نشود، همه داد و فریاد خواهند زد که لعنت بر حماقت این کابینه راستگرای افراطی رژیم صهیونیستی، که به سلاح حزبالله برای بقای آن بهانه میدهد، ولی آیا واقعا این چیزی است که حزب الله میخواهد؟
بسیاری از تحلیلگران بینالمللی بر این باورند که عدم عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان ممکن است به موضع بینالمللی آن ضربه بزند، ولی در عین حال ممکن است که حزبالله از این مسئله برای تقویت نفوذ داخلی خود از طریق تاکید بر ضرورت باقی ماندن سلاح مقاومت استفاده کند.
همچنان که در داخل لبنان و با وجود دیدگاهها و نظرات مختلف درباره سلاح مقاومت، عدم عقبنشینی رژیم صهیونیستی در زمان مشخص، راه را به روی برخی احزابی که سلاح مقاومت را تهدیدی برای صلح داخلی میدانند، خواهد بست و موضع طرفداران سلاح حزبالله به ویژه مردم جنوب و روستاهای هم مرز با فلسطین اشغالی را تقویت خواهد کرد که معتقدند سلاح مقاومت برای دفاع از کشور یک ضرورت حاکمیتی و مردمی است.
به این معنا که ادامه اشغالگری رژیم صهیونیستی در بخشی از خاک لبنان، دولت آتی لبنان را مجبور خواهد کرد که در بیانیه وزارتی خود، حق مقاومت برای مردم لبنان را در نظر بگیرد که معنایش، این است که باقی ماندن رژیم صهیونیستی به معنای بقای معادله مقاومت در بیانیه وزارتی لبنان است.
به همین سبب، حزبالله عجلهای برای اخراج رژیم صهیونیستی ندارد، زیرا این حزب به آنچه توافق شده، پایبند است. پس قهرمانان ناظر اجرای قطعنامه 1701 زمانی که این قطعنامه را پذیرفتند، زحمت اخراج رژیم صهیونیستی را هم بر دوش خود هموار کنند.
هر چند برخی گمان میکنند که حزبالله، جمعی ساده لوح هستند که پس از پایان مهلت 60 روزه(بر اساس توافق آتش بس)، همانند وایکینگها با فریاد شیعه شیعه، تبر به دوش خواهند گرفت و برای اخراج رژیم صهیونیستی به آن حملهور خواهند شد. چنین افرادی تحت تاثیر جنگ رسانهای و روانی قرار گرفتهاند و باید زیاد انتظار بکشند، زیرا آن طور که به نظر میرسد، حزب الله، استراتژی انتظار و زیر نظر گرفتن اوضاع را در پیش گرفته و به این هیاهو و سر و صداهای بیهوده یا تصمیمات آمریکا، فرانسه و سازمان ملل که فایدهای ندارد، اعتنایی نخواهد کرد.
پیش از تصمیم آتشبس، حزبالله و شیعیان گروگانی در دستان رژیم صهیونیستی بودند، ولی امروز این رژیم صهیونیستی است که گروگان حزبالله است و در صورتی که رژیم صهیونیستی، قطعنامه 1701 را اجرا نکند، آنچه را که در گذشته پس از قطعنامه 425 شورای امنیت رخ داد و رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان عقبنشینی نکرد، امروز تکرار خواهد کرد و همانند سال 2000 که اوج صعود ستاره حزبالله بود، روزهای آینده هم این پیشرفت تکرار خواهد شد و منجر به بهبود وضعیت داخلی و بینالمللی حزبالله خواهد شد.
به همین سبب، حزبالله به شما خواهد گفت: بفرمایید، رژیم صهیونیستی را از جنوب لبنان اخراج کنید.
همانطور که قشنگترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد، این است که رژیم صهیونیستی، ساخت شهرکها در جنوب لبنان را اعلام کند که سبب میشود که تمام کسانی که خواستار خلع سلاح حزب الله شده اند را در وضعیت بغرنجی از نظر مردمی و سیاسی قرار خواهد داد.
به همین سبب، من رازی را شما پنهان نمیکنم، این همه سفرهای مقامات خارجی به لبنان به خاطر التماس برخی طرفهاست تا رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان و مزارع شبعا خارج شوند، چرا که خوب میدانند باقی ماندن این رژیم به معنای باقی ماندن سلاح حزبالله خواهد بود.
حزبالله امروز در سطح سیاسی، چه بسا برای اولین بار موفق به ارائه یک الگوی درخشان و زیبا در معادله بینالمللی و داخلی شده است، حزبالله توپ را در زمین بینالمللی انداخته است و همه طرفدارانش و همه دشمنان و رقبایش را وادار کرده تا این مسابقه را که نتیجه آن قطعی است، مشاهده کنند.
اگر رژیم صهیونیستی، از جنوب لبنان خارج شود، حزبالله می تواند بگوید که این حزب، تنها قدرتی است که می تواند رژیم صهیونیستی را ملزم کند به قطعنامههای بینالمللی پایبند باشد و اگر این رژیم خارج نشود، حزبالله موفق به اثبات اینکه سلاحش برای دفاع از کشور ضروری است، خواهد شد.
اما برخی افراد که خود را طرفدار مقاومت قلمداد میکنند و از طریق رسانهها اعلام میکنند که اگر رژیم صهیونیستی، پس از پایان مهلت(60 روزه آتش بس) عقب نشینی نکند، حزبالله جنگ را آغاز خواهد کرد، این افراد هیچ ارتباطی با حزبالله ندارند، چرا که این دیدگاهها، فردی بوده و مبتنی بر دادههای دقیق نیست.
همچنین، این حرفها که حزبالله خواستار تضمینهایی شده و عملا تضمینهایی را دریافت کرده و بر این تضمینها حساب باز کرده است، هرگز درست نبوده و با واقعیت منطبق نیست.
اگر حزبالله اعلام کند که به تضمینهایی نیاز دارد، معنایش این است که ضعیف و شکست خورده شده است، در حالی که حزبالله نمیپذیرد که خواستار تضمین شود، همانطور که برخی افراد متوهم ادعا میکنند که حزبالله با فلان مقام دیدار کرده و به او گفته است ما خواهان این تضمین هستیم که این طور اتفاق بیفتد و یا اینگونه اتفاق نیفتد. اینها سخن برخی فعالان رسانهای است که چنین ادعاهایی را در رسانههای مقاومت و شبکههای ارتباط اجتماعی مطرح میکنند که هیچ پایه و اساسی ندارد.
باید گفت که حزبالله یک عنصر سیاسی اصلی و اساسی با پایگاه مردمی و نمایندگان و حضور پررنگ در صحنه سیاسی است. حزبالله، نماینده شیعیان است و همانطور که طیفهای دیگر حقوق و وظایفی دارند، شیعیان هم حقوق و وظایفی دارند و این امر به تضمین نیاز ندارد، هر کس از اجماع خارج شود، از دایره قانون اساسی خارج شده است.
اما سخن گفتن از پیروزی و شکست و اینکه حزبالله، بازنده شده، پوچ و گزافه گویی است، حزبالله در مسابقه فوتبال بازی نکرده که ببازد. حزبالله در پارلمان شکست نخورده که از معادله سیاسی خارج شود.
حزبالله در راستای دفاع از قدس و حماس و دفاع از هر چیزی که شما هر اسمی بر آن بگذارید، با رژیم صهیونیستی می جنگید؛ اما در هر حال با رژیم صهیونیستی میجنگید، رژیمی که طی ساعات اندکی، به اندازه مساحت لبنان، در سوریه اشغال کرد بدون اینکه حی یک گلوله یا سنگی به سمت این رژیم پرتاب شود. رژیم صهیونیستی که به غزه حمله کرد که مساحت آن اندازه یک استان لبنان است و آن را به ویرانه تبدیل کرد و بیش از یکصد و پنجاه هزار را به قتل رساند و زخمی کرد.
اما همین رژیم صهیونیستی طی چند ماه هنگامی که رزمندگان حزبالله در برابرش ایستادند و مقاومت کردند، نتوانست کمتر از چند متر اشغال کند.
بله حزبالله به سبب توانمندیهای بیسابقهای که از آن بهره میبرد، فراتر از برخی اشتباهات سیاسی و رسانهای است. امروز همه چیز فرق کرده است، بنابراین، هر کس بر بازگشت حزبالله به جنگ حساب باز کرده، باید در محاسبات خود بازنگری کند.
انتهای پیام/
source