Wp Header Logo 668.png

خبرنگار «آرمان امروز» در گزارش میدانی بررسی کرد

 

آرمان امروز- وحید استرون: آفتاب سرخ ۲۱ آبان سال ۱۳۹۶ از آخرین کوه‌های غربی ایران غروب کرد و شب بر دشت ذهاب سایه افکند. عقربه‌های ساعت ۲۱ و ۴۸ دقیقه را نشان می‌دادند و فقط ۳۰ ثانیه همراهی تیرگی شب و خشم زمین کافی بود تا سیاهی شب سال‌ها ادامه پیدا کند و ۳۰ سال تلاش مردم برای بازسازی شهرستان جنگ‌زده سرپل ذهاب را به تلی از خاک تبدیل کند.
از آن روزها، نام «اِزگلِه» و سرپل ذهاب با غم و اندوه در دل ایرانیان گره خورده است: ۶۷۰ کشته، بیش از ۹ هزار زخمی و ۷۰هزار بی‌خانمان، تنها بخشی از مصائب زلزله آن سال بود. پس از آن شب سیاه، زندگی در کانکس، بیکاری و بی‌آبی هر روز مردم خسته را ناامیدتر می‌کرد؛ سرزمینی که روزگاری مجموعه‌ای از شهرهای پررونق و آباد بود، به‌واسطه هشت سال جنگ تحمیلی ویران شد. اما شوق دوباره ساختن به دلیل زمین‌های خشک اما مستعد، کمتر در دل مردم وجود داشت. بی‌آبی توان باروری زمین و رونق دوباره را از آنان گرفته بود.
مهاجرت به شهرهای اطراف آغاز شد و جوانان به‌تدریج رفتند. سالمندانی که هنوز خستگی بازسازی خرابه‌های جنگ تحمیلی در جوانی بر دوششان سنگینی می‌کرد، نه نیرویی برای بازسازی دوباره داشتند و نه توانی برای مهاجرت. خانه‌های روستایی یکی پس از دیگری خالی شدند و مرز غربی ایران، که به عشایر و مردمان غیور مرزبان شهرت داشت، از جمعیت آن هر روز آرام آرام کاسته می‌شد.

هفت سال بعد…
زمین‌های سرسبز و پرمحصول با آبیاری مکانیزه، نشانه‌ای از رونق در سرزمین مادری مردم سرپل ذهاب است. گویی شب سیاه گذشته فراموش شده و هر روز خورشید بر این سرزمین آباد طلوع می‌کند. انعکاس نور خورشید صبحگاهی در چشمان مردمی که شوق بازسازی دوباره دارند، تصویری بی‌بدیل از مفهوم «زندگی» را به نمایش می‌گذارد. جریان آب از سرچشمه «سامانه گرمسیری» نویدبخش حیات در این منطقه است و سفره مردمی که روزهای سختی را پشت سر گذاشته‌اند، دوباره رنگین شده است. قدیمی‌ها به‌درستی گفته‌اند که آب با خود آبادانی می‌آورد.
ملارشید ثنایی، از سال ۱۳۷۰ به‌عنوان امام جمعه اهل سنت شهرستان سرپل ذهاب در حال خدمت است. او درباره بازگشت رونق به این شهر می‌گوید: «زمین ما ارزش نداشت، کشاورزی ما ارزشی نداشت، چون با کشت دیم و بدون آب، محصول قابل توجهی تولید نمی‌شود. دولت با هزینه هایی که انجام داد، تلاش کرد که زمین‌های ما آبی شود. قیمت هر هکتار از زمین‌های ما حدود ۱۰۰ هزارتومان بود، اما حالا قیمت آن  چند میلیارد تومان است. بذر برای شکوفایی منتظر باران نمی‌ماند، خدا را شاکریم که حالا فقط به فکر باران نیستیم. پیش از این، در زمین هایمان یک بذر را می کاشتیم، اما حالا چند بذر از جمله سیفی جات، چغندر، ذرت و… در سال می کاریم و کشت می کنیم، خدا را شاکریم که مردم مشغول کار دارند و بیکار نیستند.»
وی در ادامه صحبت هایش می افزاید: «بزرگترین نعمت به مردم ما همین سامانه گرمسیری است.  قبلا روستای ما ارزشی نداشت اما حالا از هر لحاظی [به واسطه آب] ارزش پیدا کرده است. حالا یک خانواده ۵ نفره می تواند برروی زمینشان چون آبی شده، امرار معاش کنند.»
مشاهده کوه بیستون از دور، مانند زنی خفته در پَر قو، در انتهای جاده صبحگاهی این پیام را منتقل می‌کند که اینجا سرزمین شیرمردان و دیار فرهاد، یعنی کرمانشاه است. شاید نظامی گنجوی هم تصویر این زن را در مسیر کرمانشاه دیده بود و قصه شیرین و خسرو در ذهنش تداعی و بر لبانش جاری شده بود. او سرود: «وزان سویِ دگر شیرین به شبدیز/ جهان را می‌نوَشت از بهر پرویز.»
پس از گذر از شهر کرمانشاه، شهرستان سرپل ذهاب و منطقه ازگله از پشت کوه‌های مه‌گرفته نمایان شد. برای رسیدن به سد شهدای ازگله، که بخشی از طرح سامانه گرمسیری و سرچشمه است، باید به منطقه‌ای می‌رفتیم که روزگاری هر متر آن یادآور شیون مادران و بغض پدران از جنگ و زلزله بود. اما اکنون صدای دلنشین «رایزر»ها در طول مسیر به گوش می‌رسید که قطره‌های آب را به زمین‌های کشاورزی می‌رساندند. شاید اگر بهمن فرمان‌آرا اینجا بود، زیر لب می‌گفت: «به جای بوی کافور، عطر نان از خانه‌های روستایی به مشام می‌رسد.»
سبزی زمین و دستان پرتوان پیرمرد کشاورز، که از به ثمر نشستن محصولش خوشحال است، نمادی از حال و روز «عزیز ویسی»، کشاورز روستای تپه داراخان است و می گوید: « قبلا آب نبود، وضعیت ما اینگونه نبود، اگر باران خوب می بارید کشاورزی داشتیم، اگر هم نمی بارید،کشاورزی نبود. در همین مکان چاه به عمق ۱۰۰ متر زدیم به آب نرسیدیم، اما حالا با آب چغندر، ذرت، گندم کشت می کنیم. قبلا این زمین ها دیم بود؟ آره دیم بود اما الان آبی هستند. از زمانی که این سیستم آمده (سامانه گرمسیری) شرایط خیلی خوب شده.»
سالار فرسو، یکی از اهالی روستای کیله سفید نیز می گوید: «قبل زلزله، حدود ۲۴ خانه در این روستا بودند، خانه ها که تخریب شد برخی از مردم روستا که نمی توانستند اینجا زندگی کنند و شرایط برای آنها فراهم نبود به شهر سرپل ذهاب مهاجرت کردند. اما از زمانی که طرح گرمسیر ایجاد شده و مردم مشغول کار برروی زمین هایشان شدند. زمانی که آب جاری شد، مردم چه جوان و چه پیر، به سرِ زمین های خود بازگشتند و اشتغالی ایجاد شد که جوانان دیگر به شهرهای دیگر نروند.»

رقص سبزی زمین در آغوش خاک
خورشید که نخستین نورهایش را مانند انگشتان ظریف نوازشگر بر دشت ذهاب می‌کشد، دست‌های پینه‌بسته مرد کشاورز به‌آرامی دانه‌ها را در عمق تاریکی خاک برای محصول آینده می‌کارد. او در میان مزرعه ایستاده و می‌داند که این طلوع سبز، نه‌تنها محصول یک فصل، بلکه ثمره عشقی است که نسل‌هاست مانند مشعلی مقدس از دستی به دست دیگر منتقل می‌شود. هنگام وجین کردن، گویی زمین تمام خورشیدهایی را که در دل خود محبوس کرده بود، یکجا می‌بخشد. پدرام بهرامی، کشاورز روستای قره‌بُلاغ شیخ مراد، چندین کارگر دارد که از روستاهای اطراف و حتی شهرستان‌های دیگر به سرِ زمین او آمده‌اند تا لقمه‌ای نان برای سفره‌هایشان از این زمین برچینند. اینجا سخن از اتفاقی بزرگ است و باید کشاورز باشید تا بدانید که آب پایدار و پایان انتظار برای بارش باران چه نعمت بزرگی است و اینکه در یک سال می‌توان سه تا چهار محصول کشت کرد.

از کولبری تا باغبانی
دست‌های زمخت و پینه‌بسته‌اش را مدام در هم گره می‌زند. چهره تکیده‌اش سن و سالش را از عددهای رنگ‌ورورفته شناسنامه‌اش بسیار بیشتر نشان می‌دهد. تا همین چند وقت پیش کولبری می‌کرد و شاهد مرگ دوستانش در کوه و کمر و سرما بود. کولبری یکی از مشاغل رایج در استان‌های مرزی غرب کشور است؛ مردمی که از بیکاری و با هزاران سختی روزگارشان را در گذر از کوه‌ها سپری می‌کنند و زندگی را در میان خطرات می‌گذرانند. اما زمانی که کشاورزی رونق داشته باشد، داستان متفاوت است.
فتاح حیدری، از اهالی روستای دره ژاله سفلی در بخش مرزی ازگله، قبلاً کولبر بوده اما حالا به شغل باغبانی مشغول است: «قبلا کار کولبری، سوخت‌بری در مرز انجام می دادیم که خطرات جانی بسیاری به همراه داشت. مسافتی که می‌رفتیم حدود ۸ تا ۹ ساعت در راه بودیم، در کمین می افتادیم، بارمان را می بردند، آتش می زدند، اما از زمانی که پروژه گرمسیری به راه افتاده، باغبان هستم. درآمد ما در حد یک کارگر بود که برای یخچال با کارت پیلوری ۷۰۰ هزار تومان است.»
این روایت، داستان ملتی شاکر است که با وجود تمام مشکلات و سپری کردن روزهای سخت، حالا به‌واسطه یک سامانه که بزرگ‌ترین نعمت خدادادی را با عدالت در میان آنها توزیع می‌کند، به جای اشک غم، اشک شوق در چشمانشان حلقه زده است. این داستانی است برگرفته از تلاش دوباره برای ساختن زندگی، اما دستانشان همچنان به سوی آسمان دراز است و شاکر خداوند هستند. رامین نظری، مدیرعامل تعاونی تولید فلاحان ذهاب، تشکل های بهره بردار از سامانه گرمسیری در این رابطه می گوید: «بعد از احداث سامانه گرمسیری در معیشت مردم تغییرات مثبتی ایجاد شد و دلیل اصلی رونق منطقه در بخش کشاورزی است. قبلا زمین های ما تک کشته بود و در زمین های دیم فقط یک محصول می شد در طول سال کاشت، اما حالا سبد کشت مردم متنوع شده، همین امسال سیب زمین، چقندر، گندم را داریم و در کشت دوم، ذرت می کارند و روی آفتابگردان هم کار می‌کنیم که بتوانیم کشت آن را در منطقه رونق دهیم. حالا در طول سال شش یا هفت محصول را کشت می کنیم و ما پاییز یک کشت و تابستان یک کشت. سامانه وقتی نبود، قیمت زمین ها پایین بود و هکتاری ۵۰ تا ۷۰ میلیون تومان در منطقه فروش می رفت، اما حالا یک میلیارد و پانصد تومان هم در هر هکتار رسیده، که کشاورزان حتی با این قیمت نیز حاضر به فروش نیستند.»
مهندس نوید، عفیفی، جانشین معاون امور اجرایی بهره برداری از طرح گرمسیری شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران درباره این طرح می گوید: «همانطور که می‌دانیم، وجود آب از مولفه‌های کلیدی رشد و توسعه در هر منطقه است. طرح گرمسیری با احداث سازه‌های متنوعی همچون سد، سامانه انتقال آب، ایستگاه‌های پمپاژ و پست‌های توزیع در سطح منطقه، توانست آب را به‌صورت پایدار به مزارع هدف استان کرمانشاه برساند. این اقدام موجب رونق بخش کشاورزی و بهبود معیشت خانوارها شده است. با توجه به نامساعد بودن شاخص‌های بیکاری در استان کرمانشاه و مناطق مرزنشین، اجرای این طرح می‌تواند به اشتغال‌زایی و کاهش نرخ بیکاری کمک شایانی کند.»
وی در ادامه می افزاید: «در کنار فعالیت‌های اصلی عمرانی، طرح گرمسیری با همکاری سازمان‌ها و نهادهای مرتبط، اقدامات مؤثر دیگری نیز برای ارتقای شاخص‌هایی مانند امنیت اجتماعی و روانی در منطقه انجام داده است. از جمله این اقدامات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: احداث شبکه آبرسانی به ۳۷ روستای منطقه به طول ۱۴۰ کیلومتر، احداث و تجهیز درمانگاهی مجهز به آخرین فناوری‌های روز در شهرستان ازگله، ساخت مدرسه سه کلاسه در روستاهای هدف، مشارکت در بازسازی روستاهای آسیب‌دیده از زلزله، پاکسازی مناطق آلوده به مواد منفجره در مسیر اجرای پروژه.»
با این حال مازیار موحد، جانشین معاون اجرایی طرح گرمسیری در استان کرمانشاه، می گوید: از ابتدای بهمن ماه سال ۱۴۰۳، ۶۰۰۰ هکتار دیگر از اراضی آماده بهره‌برداری است که شامل دشت‌های به‌شیوه، قلعه شاهین، جگرلو و لیگ یک است.»  وی افزود: «تقویم آبیاری در دشت‌های به‌شیوه و قلعه شاهین برای اراضی توسعه‌یافته تأیید شده و شرکت آب منطقه‌ای کرمانشاه قراردادهای لازم را با کشاورزان منعقد کرده است. هم‌اکنون در مرحله تحویل آب به کشاورزان برای بهره‌برداری از این دشت‌ها هستیم.»

مرزبانانِ عشق و وحدت
در دل کوهستان‌های سربه‌فلک‌کشیده غرب، جایی که بادهای سرکش قصه‌های کهن زمین را زمزمه می‌کنند، مردمانی زندگی می‌کنند که رگ‌هایشان از آب رودهای خروشان و ریشه‌هایشان از دل صخره‌های سخت روییده است. عشایر مرزنشین، نه‌تنها نگهبانان مرزهای خاکی، بلکه پاسداران آسمان بی‌پایان میهن‌اند. اگر آنها نباشند، مرزهای ایران بدون نگهبان خواهد ماند. این مردمان بودند که با کمترین سلاح، ارتش عراق را ماه‌ها پشت مرزهای خود نگه داشتند. اما خطرناک‌تر از ارتش عراق، خشکسالی و بیکاری است؛ مردمی که ارتش بعث نتوانست آنها را تسلیم کند، حالا با چالش‌های خشکسالی و خرابی‌های ناشی از زلزله ناامید شده و به‌سمت شهرهای استان کرمانشاه عقب‌نشینی کردند، این‌بار با نام «مهاجرت».
مرد عشایر نی را به لب می‌گذارد. ناله‌های این ساز ساده از دل دره‌ها می‌گذرد و به صخره‌های دوردست می‌رسد. این نوا نه آواز عشق، بلکه زبان رمز مرزبانان است. هر نت، خبری برای نگهبان قلعه سنگی در آن‌سوی دره است. به همراه مازیار موحد، جانشین معاون اجرایی طرح گرمسیری در استان کرمانشاه، مهمان سفره‌ای پربرکت و مهمان‌نواز بودیم. معتمدین و ریش‌سفیدان روستاهای اطراف در این جمع حضور داشتند. بوی نان تازه تا دورها در هوا پیچیده و به مشام می‌رسید.
یکی از نکات مهم در توسعه اجتماعی شهرستان سرپل ذهاب، وجود سه قوم با مذاهب و باورهای مختلف است. این افراد با هر عقیده‌ای که دارند، بر سر دو واژه مشترک هستند: «آب» و «زمین». سال‌ها و قرن‌هاست که در کنار یکدیگر با آرامش و بدون اختلاف زندگی می‌کنند. اما آب، عاملی است که وفاق بیشتری را به منطقه آورده است. روزگاری مردم برای کار به شهرهای دیگر می‌رفتند، اما اکنون از استان‌های دیگر به سرپل ذهاب می‌آیند تا از برکت آب، زمین و خورشید بهره‌مند شوند.
در ادامه مسیرمان در گذر از روستاهای سرپل ذهاب، با چند جوان کشاورز از همدان آشنا شدیم که برای کشت سیب‌زمینی زمین اجاره کرده بودند. وقتی با آنها همکلام شدیم: «ما اهل همدان هستیم، برای کشت سیب زمینی به سرپل ذهاب آمده ایم و در چهار روستا سیب زمینی کاشته ایم. دو سال قصر شیرین بودیم اما به خاطر آب و هوا و خاک بهتر سرپل ذهاب، به اینجا آمدیم. وضعیت آب خوب و فراوان است، برداشت به طور میانگین ۳۰ تا ۵۰ تن است.»
ملارشید ثنایی، امام جمعه اهل سنت سرپل ذهاب  نیز از تاثیر امنیت و بازگشت مردم می گوید: «آب مایه حیات است، از زمانی که آب به منطقه آمده، ثمره بزرگی که برای ما دارد، باعث وحدت بیشتر میان اقوام مختلف اهل سنت، تشیع و اهل حق شده است که همیشه در کنار همدیگر زندگی کرده‌ایم. من یا بردارم زمین داریم، برادار اهل تشیع یا بردار اهل حق برای کشت زمین را اجاره می گیرند و باعث وحدت و نزدیکی بیشتر اقوام خواهد شد. این نعمتی بزرگ، برای اتحاد، وحدت و همبستگی است.»
اما نظرات مهندس نوید عفیفی، جانشین معاون امور اجرایی بهره برداری از طرح گرمسیری شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران جالب است که باور دارد: «در صحبت‌هایی که چهره به چهره با مردم منطقه داشتیم، مشهود بود که در ایام زلزله، حجم و وسعت خرابی‌ها خیلی زیاد بود، ولی مردم در کنار دولت ایستادند، بازسازی کردند، تکمیل کردند و در نهایت خرابی‌ها آباد شد و آنهایی هم که رفته بودند، با توجه به آب پایدار در منطقه به در مزارع برگشتند. تثبیت مرزها به لحاظ امنیتی هم در واقع شامل حال طرح شد.»

پرده چهارم: فراموشی آن شب سیاه در نوای تنبور
استاد تنبورنواز حالا در کنار خرابه‌های روستا، به‌جای نواختن ساز برای غم مردم، در کنار دریایی از آب به نوازندگی مشغول است تا شادی را برای آنها تثبیت کند. فرخ یادگاری، سرپرست گروه تنبورنوازان، که در ایام زلزله خانه به خانه و روستا به روستا می‌رفت تا به مردم یاد دهد چگونه با تنبور غم‌هایشان را فراموش کنند، اکنون بر این باور است که:
او حالا می‌نوازد تا صدای دل‌انگیز تنبورش همراه با رقص نور در آب، به گوش ایرانیانی برسد که در کنار هر منبع آبی، اجتماع مردم با شادی و موسیقی همراه خواهد بود؛ همان شادی که اکنون در ضربه چکش مرد تعمیرکار موتورسیکلت در روستای تپه داراخان نیز به گوش می‌رسد.
سفر ما به شهرستان سرپل ذهاب و مردم مهمان‌نواز ازگله به پایان رسید. آفتاب در دشت ذهاب و در آخرین کوه‌های غرب کشور در حال غروب بود، اما این غروب با غروب هفت سال پیش تفاوتی چشمگیر داشت. امروز صبحی پر از امید برای مردم این منطقه در پی دارد؛ مردمی که روزگار سختی را پشت سر گذاشته‌اند و نامشان با شهدای جنگ هشت سال دفاع مقدس و قربانیان زلزله گره خورده است. اما امیدشان امروز پررنگ‌تر از هر روز دیگر است و چشمانشان به سپیده صبحی دوخته شده که با شوق و آوازی که بر زبان دارند، به سرزمین‌هایشان برمی‌گردند.
مردمی که با وجود تفاوت‌های مذهبی، باورها و فرهنگ‌ها، در کنار یکدیگر ایستاده‌اند و تنها یک هدف مشترک دارند: آبادانی این خاک و پاسداری از مرز پرگهر. این ثمره تلاش و کوشش فرزندانشان است که باعث شده در میان خاطرات خرابی‌های جنگ و زلزله، آبِ آبادانی را پررنگ‌تر از همیشه ببینند.
این مستند، گوشه‌ای کوچک از پروژه‌ای عظیم به نام طرح سامانه گرمسیری است که از شهرستان ازگله آغاز می‌شود و در مسیری حدود ۴۰۰کیلومتری در نوار مرزی غرب کشور تا انتهای شهرستان دهلران در استان ایلام امتداد دارد. این طرح، اراضی و مردم را از مواهب خود بهره‌مند می‌سازد و در آینده‌ای نزدیک، با تکمیل پروژه، تأمین آب کشاورزی، آب شرب و آب صنایع شهرها و روستاهای اطراف سامانه انتقال آب گرمسیری گسترش خواهد یافت.

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *