«آرمان امروز» در گفتوگو با حمید مستخدمین، جامعه شناس بررسی می کند
آرمان امروز- رها معیری: دقیق به خاطر دارم، در آذرماه ۱۳۷۸ و یک ماه مانده به آغاز سال ۲۰۰۰ میلادی، یک جمله در میان مردم ایران رواج پیدا کرده بود و همه به هم می گفتند که «سال ۲۰۰۰ به بعد، سال انقلاب کامپیوتر در جهان است و هر فردی که کامپیوتر بلد نباشد، «بیسواد» محسوب میشود» این جمله یا باور آنقدر در میان مردم رواج پیدا کرده بود که صدا و سیما هم یکی-دو برنامه پرمخاطب خود را در آن روزها را به این موضوع و نقش کامپیوتری شدن ابعاد زندگی از سال ۲۰۰۰ به بعد اختصاص داد. از آن روزها بیش از ۲۴ سال گذشته و تقریبا دو نسل پا به عرصه اجتماع گذاشته و با این باور بزرگ شدهاند و حالا با نسل زد و ایگرگ و… میتوان دریافت که سواد، فقط در مدارس و از طریق آموزشهای رسمی، به فرد منتقل نمی شود و نمینوان نقش مهم پدیده های اجتماعی براساس تکنولوژی را در این موضوع انکار کرد. در دنیای امروز، مفهوم سواد متحول شده و فقط سواد از طریق کلاس های درس و در داخل دیوارهای مدارس به دانش آموزان منتقل نمی شود. شاید روزگاری که ما دهه شصتی ها آن شعر جعفر ابراهیمی، به نام « خوشا به حالت ای روستایی!» در کلاس درس می خواندیم، برایمان جذاب بود و آنهایی که روستا را ندیده بودند از داخل کلاس های درس، به روستا سفر می کردند و… اما حالا دانش آموزان با یک کلیک همزمان کنسرت اما استون در آمریکا را به صورت آنلاین می بینید و با یک کلیک دیگر از اتفاقات پیش از بازی چلسی و منچستر یونایتد با خبر می شود. مشخص است که جامعه پذیری این دانش آموز، با نسل های قبل که از طریق کتاب و شعر روستا خیال پراکنی می کردند، متفاوت است. در آموزش و پرورش نسل جدید نباید نقش رسانه های اجتماعی، مثل اینترنت ماهواره ها و… را نادیده گرفت.
برکسی پوشیده نیست که این تصور که ما می توانیم با اصلاح نظام آموزشی رسمی، تمام اهداف آموزشی و تربیتی خود را از طریق مدارس و معلمان محقق کنیم، قطعا با شکست روبه رو خواهد شد، زیرا در جهان امروز که ایران هم بخشی از آن است، نمی توان آموزش و پرورش را صرفا دولتی دید، چون بچه ها و دانش آموزان، در معرض پیام های پرشمار و اطلاعات دنیای مجازی هستند و هر لحظه می توانند با یک کلیک به هرکجای دنیا سفر کند. اینکه سرمایه اجتماعی نظام آموزشی مهم است، موضوعی قابل استناد به حساب می آید، چون اگر این سرمایه اجتماعی پایین باشد، دانش آموزان خیلی توجهی به محتوا ندارد و صرفا برای دریافت مدرک به مدرسه می روند و در روش و بینش خیلی از محتواها را قبول ندارند.
نسل جدید، چالشها و فرصتها
در این رابطه دکتر حمید مستخدمین، جامعه شناس به «آرمان امروز» می گوید: «نسل زد، اصطلاحی که برای توصیف نسل جدید و جوانان ایرانی به کار برده می شود، نسلی که در عصر اطلاعات و ارتباطات جهانی متولد شده و رشد کرده اند. این نسل با دسترسی بیسابقه به اطلاعات، دیدگاههای متنوع و تجربههای گوناگون، ویژگیهای منحصر به فردی دارد که چالشها و فرصتهای جدیدی را برای نظام آموزشی کشور ایجاد کرده است».
وی براین باور است که از مهمترین ویژگیهای نسل «زد» استقلال فکری و تمایل به پرسشگری است که این ویژگی نیز ناشی از دسترسی به منابع اطلاعاتی بسیار در ذهن آنها به وجود آمده و باعث شده که این نسل شنونده صرف نباشد و در ادامه گفته هایش می افزاید: «این نسل بهراحتی اطلاعات را از منابع مختلف دریافت میکند و به تحلیل و مقایسه آنها میپردازد. بنابراین، روشهای آموزشی سنتی که بر حفظ و تکرار مطالب تأکید دارند (و برای ما که از دهه پنجاه و شصت هستیم بسیار آشنا است) برای این نسل کارآمد نیست. این نسل نیازمند آموزشهایی است که تفکر انتقادی، حل مسئله و خلاقیت را در آنها تقویت کند. ویژگی دیگر، آشنایی و تعامل با فناوریهای نوین است. نسل «z» از کودکی با تلفنهای همراه هوشمند، اینترنت و شبکههای اجتماعی در ارتباط بوده و دنیایی نوین پیرامون را بسیار متفاوت تر از نسل «y» میبیندT چون منابع اطلاعاتی و دیتاهای آنها متفاوت هستند. بنابراین در بینش و کنش آنان تاثیر گذار خواهد بود. این نسل به کمک تکنولوژی در جهانی بدون مرز زندگی میکند و هر چیزی را بهراحتی نمیپذیرد، بنابراین نحوه آموزش (رسمی و غیررسمی) این نسل با نسل دهههای پیش میبایست بسیار متفاوت باشد».
آموزش براساس دانش آموز محوری
«آموزش و پرورش از مهمترین نهادهای آموزشی پس از نهاد خانواده در جهان به حساب میآید که نقش کلیدی در تربیت نسلها دارد که با عنایت به موارد ذکر شده میبایست تحولی عظیم در آن شکل بگیرد و با اتفاقات خواسته یا ناخواسته فعلی کنار بیاید؛ هم در رویکرد و هم در روش» مستخدمین در ادامه این گفته ها خاطرنشان می کند: «هم اکنون رویکرد سنتی آموزش که بر انتقال دانش از معلم به دانشآموز تأکید دارد و آموزش معلم محور است باید به رویکردی دانشآموزمحور تبدیل شود و دانشآموزان نقش فعالتری در این فرایند بازی کند. این نسل نیاز مبرم به آموزش مهارتهای مبتنی بر هوش هیجانی و اجتماعی دارد؛ آموزش مهارتهای زندگی مانند ارتباط مؤثر، حل مساله، تصمیمگیری، مدیریت زمان و کار تیمی به که دانشآموزان کمک میکند تا در زندگی شخصی و اجتماعی خود موفق باشند. بهرهگیری از فناوریهای نوین شاه کلید این تحول است که میتواند به بهبود کیفیت یادگیری، افزایش انگیزه دانشآموزان و دسترسی به منابع آموزشی متنوع کمک شایانی نماید . این امر محقق نمی شود مگر اینکه در آموزش معلمان نیز تحولی ایجاد شود و در راس آن آموزش مهارت های مبتنی بر هوش هیجانی و اجتماعی به معلمان هست تا به بهترین شکل ممکن با این نسل ارتباط برقرار نمایند که متاسفانه این آموزش هم اینک در آموزش و پرورش ما خالی است معلمان می بایست پا به پای نسل ضد با فناوریهای جدید آموزشی و روانشناسی تربیتی آشنا باشند.
source