آرمان امروز- عرفان بیوکنژاد: یکی از نکات کمتر مورد توجه در مناقشه هستهای ایران، اشتراک مفهومی میان مواضع جمهوری اسلامی ایران و برخی ادعاهای غرب بهویژه ایالات متحده درباره سلاح هستهای است. با وجود ادبیات رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، مبنی بر ضرورت جلوگیری از دسترسی ایران به بمب اتم، باید توجه داشت که اصولاً برخی از فقهای ایران از منظر دینی و فقهی، چنین تسلیحاتی را مشروع نمیداند. فتوای رهبر انقلاب که سلاحهای کشتار جمعی را حرام میدانند، نهتنها رویکرد اخلاقی نظام جمهوری اسلامی را روشن میسازد، بلکه عملاً موضعی بازدارنده در قبال چنین سلاحهایی ایجاد کرده است.
از همینرو، در سطح بنیادین، تعارضی میان «نه به سلاح هستهای» ایران و خواست آمریکا در این زمینه وجود ندارد. با این حال، آنچه بهعنوان کانون اختلاف باقی مانده، مسأله صنعت هستهای ایران و چگونگی ادامه فعالیتهای صلحآمیز در این حوزه است.
با این حال، در فضای داخلی، برخی دچار خوشبینی افراطی شدهاند؛ گویی صرفاً با شروع مذاکرات، نتیجهای مطلوب حاصل خواهد شد. اما تجربههای گذشته نشان داده است که هرگونه خوشبینی یا بدبینی خارج از چارچوب عقلانیت سیاسی، میتواند آسیبزا باشد. باید با نگاهی واقعگرایانه، سنجیده و با حفظ خطوط قرمز منافع ملی وارد هرگونه گفتوگو شد.
نه خوشبینی افراطی نه دچار بودن به سندروم «گلام»
در مجموع، تقارن برخی اشتراکهای مفهومی، شرایط خاص بینالمللی، و تمایل طرف آمریکایی به موفقیت در پروندهای حساس، فرصتی کمنظیر برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده است. اگر این فرصت با هوشیاری سیاسی، پرهیز از افراط و تفریط، و تمرکز بر حفظ منافع ملی مدیریت شود، میتوان امیدوار بود که گره کور تحریمها باز شود.
یدالله طاهرنژاد، فعال سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: در حال حاضر نوعی تفاهم نزدیک به حصول است؛ چراکه آقای ترامپ اظهار میدارد که خواهان عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای است و از سوی دیگر، مقام معظم رهبری نیز با صدور فتوا، استفاده از سلاح هستهای را – به دلیل ایجاد کشتار جمعی – حرام اعلام کردهاند. بنابراین، از حیث مفهوم، نوعی اشتراک نظر وجود دارد: ما آن را حرام میدانیم و او خواهان منع آن است. حتی پیش از آنکه طرف مقابل چنین ادعایی مطرح کند، ما بهلحاظ شرعی خود را موظف به عدم دستیابی به این سلاح میدانیم. تا این مرحله، اساساً اختلافی وجود ندارد.
سناریوهای احتمالی
وی ادامه داد: حال اگر بر سر عدم دستیابی به سلاح هستهای اتفاقنظر وجود دارد، پرسش این است که تکلیف صنعت هستهای کشور چه خواهد شد؟ در این زمینه هنوز گفتوگوی مشخصی صورت نگرفته است. چنانچه مذاکراتی در این خصوص انجام شود، مبنای ما توافق برجام خواهد بود. ما در قالب برجام به تفاهمهایی دست یافتیم که طرف آمریکایی نیز آن را پذیرفته بود، هرچند که ترامپ بهطور یکجانبه از آن خارج شد. با این حال، امکان بازگشت به همان چارچوب وجود دارد و بعید است که ترامپ فراتر از آن چیزی بخواهد. فضای عمومی بینالملل نیز در حال حاضر برای اقدامات ماجراجویانه جدید از سوی آمریکا مساعد نیست.
این فعال سیاسی اظهار کرد: در نتیجه، جمهوری اسلامی میتواند از این شرایط بهرهبرداری حداکثری داشته باشد؛ بهویژه در پرتو مسائل جاری نظیر جنگ تعرفهها (که بهصورت موقت تعلیق شده)، مناقشه روسیه و اوکراین، و بحرانهای اقتصادی میان چین و آمریکا. بهنظر میرسد که آقای ترامپ در این مقطع زمانی نیازمند یک موفقیت بینالمللی است، و شاید جمهوری اسلامی بتواند با هدایت صحیح گفتوگوها، روند مذاکرات را بهسوی حلوفصل نهایی سوق دهد و کشور را از بحران چندینساله هستهای خارج سازد.
وی در ادامه متذکر شد: برخی دیدگاهها نسبت به روند احتمالی مذاکرات خوشبینانه و حتی مبتنی بر خوشبینی افراطی هستند. هرچند بدبینی نیز توصیه نمیشود، اما افراط در خوشبینی نیز میتواند آسیبزا باشد. آنچه توصیه میشود، اتخاذ مشی اعتدال است. افراط در هر دو سوی خوشبینی و بدبینی، ناپسند است. همانگونه که در مبانی فکری نیز مطرح است، نه تفویض مطلق مطلوب است و نه جبر کامل؛ بلکه راه میانهای وجود دارد. سادهلوحی از یکسو، و احساس حقارت از سوی دیگر، نباید بر تصمیمات ما سایه افکند. باید با نگاهی مثبت، متکی بر خرد، و در زمان مناسب تصمیمگیری نمود.
اعتماد بیجا، ممنوع!
طاهرنژاد بیان کرد: در مجموع، شرایط بینالمللی کنونی این امکان را به جمهوری اسلامی میدهد تا بیش از طرف آمریکایی از آن بهرهمند گردد. علاقه شخصی آقای ترامپ به ثبت توافقی بهنام خود نیز میتواند مجرای مناسبی برای پیشبرد مذاکرات باشد.
وی در نهایت خاطر نشان کرد: پرسش اصلی این است که آیا میتوان به آمریکاییها اعتماد کرد؟ پاسخ آن است که مذاکره باید از موضع پختگی کامل، با توافقاتی سنجیده، قراردادهایی مدون و امضاهایی بهموقع، و بر پایهی منافع ملی کشور انجام شود. در نظام بینالملل نباید اعتماد را مبنای تصمیمگیری قرار داد. تجربه نشان داده است که حتی برخی از طرفهایی که گمان میرفت به ما نزدیکاند، در بزنگاهها پشت ما را خالی کردهاند. بنابراین، آنچه باید همواره مبنای تصمیمگیری باشد، صرفاً منافع ملی است.
source