آرمان امروز- گروه سیاسی: در نشست اخیر حزب کارگزاران سازندگی، محمدرضا عارف، سخنانی کلیدی درباره وضعیت امروز کشور و نقش تفکر اصلاحطلبی در عبور از بحرانها ایراد کرد. بخش مهمی از سخنان او که بازتاب رسانهای یافت، نهتنها یک موضعگیری سیاسی بلکه تحلیلی از وضعیت انباشته شده ایران طی سالهای اخیر بود؛ وضعیتی که به اعتقاد بسیاری از کنشگران سیاسی نیازمند «تغییر در روش اداره کشور» است.
معاون اول رئیس جمهور مبنای کار دولت چهاردهم را توجه به بخش خصوصی، اجرای برنامه هفتم و اصلاحات ساختاری اقتصادی عنوان کرد و گفت: برنامهای دقیق، راهبردی و عملیاتی برای توسعه همهجانبه کشور آماده و مهیا شده است.
وی با بیان اینکه راه نجات کشور در تفکر اصلاحطلبی و بهبود اوضاع است، بر لزوم گفتمانسازی و نگاهی درازمدت برای پشبرد طرحهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور و آسیبشناسی عملکرد همه جریانات سیاسی از جمله جریان اصلاحات تاکید کرد و گفت: تفکر و گفتمانها در کشور وابسته به یک شخصیت خاص نیست بلکه هدف برنامهریزی دراز مدت، راهبردی و منطقی برای حل شکلات و آسیبهای کشور است.
در سالهای گذشته که عمدتاً با سلطه گفتمان اصولگرایی بر نهادهای قدرت همراه بود، شاهد تعمیق برخی از چالشهای ساختاری کشور بودهایم. رکود در سیاست خارجی، ضعف در کارآمدی نهادهای اجرایی، بیثباتی اقتصادی و افزایش نارضایتی عمومی از جمله پیامدهای این دوران تلقی میشود. عارف در سخنان خود بدون اشاره مستقیم به نام جریان خاصی، مسیر محافظهکاری و ایستایی در برابر تغییر را «درجا زدن» تعبیر کرد.
اصلاحطلبی؛ گفتمانی برای عبور از انسداد
در این گزارش میتوان نتیجه گرفت که دکتر عارف اصلاحطلبی را نه بهمثابه یک «حزب» یا حتی یک «دولت» خاص، بلکه بهعنوان یک «روش و گفتمان» برای اداره کشور معرفی میکند؛ گفتمانی که مبتنی بر گفتوگو، پذیرش تنوع، بازسازی اعتماد عمومی، تعامل فعال با جهان و تحقق آزادیهای مدنی و سیاسی است.
از این منظر، تفکر اصلاحطلبی راهی است برای خروج از وضع موجود، نه بازگشت صرف به گذشته یا تکرار مدلهای شکستخورده. او تأکید میکند که اصلاحطلبی میتواند درونزا باشد، بهمعنای واقعی کلمه «ایرانی»، و درعینحال نسبت به تحولات جهانی بیتفاوت نماند. این گفتمان تلاش دارد با اتکا به خرد جمعی، اولویت منافع ملی و نوسازی روابط حکومت و ملت، کشتی بحرانزده کشور را به ساحل ثبات برساند.
با مرور تجربههای سالهای گذشته، حتی بسیاری از تحلیلگران مستقل نیز اذعان دارند که دورههایی که گفتمان اصلاحطلبی مجال بروز یافته، کشور شاهد بهبود در شاخصهایی چون شفافیت، سرمایه اجتماعی، رشد دیپلماسی و کاهش تنشهای داخلی و خارجی بوده است.
در مقابل، تمرکز قدرت در دست جریانهای غیرپاسخگو، اتخاذ تصمیمات کلان بدون مشارکت نخبگان و حذف تدریجی نیروهای منتقد، به انسداد سیاسی و بیاعتمادی عمومی انجامیده است. در چنین وضعیتی، اصلاحطلبی نه یک انتخاب سیاسی، بلکه یک «ضرورت ملی» برای بقا و توسعه تلقی میشود.
محمد صادق جوادی حصار، سخنگوی حزب اعتماد ملی به روزنامه آرمان امروز گفت: تفکر اصلاحطلبی، مبتنی بر پذیرش یک چارچوب کلی و اصیل است. این چارچوب، از نظر اصلاحطلبان، به واسطه مداخلات انسانی و اقتضائات زمانی و مکانی، به تدریج دچار تغییرات و آفات میشود. از این رو، اصلاحطلبی ضرورتی عقلانی و اخلاقی برای حفظ مسیر رشد و بالندگی آن چارچوب اولیه به شمار میرود.
وی افزود: برای توضیح این نگاه، میتوان به قیام امام حسین (ع) و تحلیل ایشان از وضعیت زمانه خویش اشاره کرد. امام حسین با تکیه بر اسلام نبوی و رحمانی، معتقد بود که اسلام در مسیر انحرافی قرار گرفته است. چارچوب کلی را قبول داشت اما معتقد بود انحرافاتی رخ دادهاند که باید اصلاح شوند. آنجا که فرمود: «وما خرجتُ إلا لطلب الإصلاح فی أمه جدی» نشان میدهد که هدف، بازگرداندن امت به مسیر اصیل انقلاب پیامبر بوده است. پیامبر در آغاز رسالت خود بر توحید و نفی شرک تأکید کرد: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». و در پایان رسالت، امت را به دو امانت گرانبها توصیه کرد: «کتابالله و عترتی». امام حسین، با آگاهی از فاصلهگرفتن جامعه از این دو محور، قیام خود را اصلاحی خواند.
نسبت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی با اصلاحطلبی
این فعال سیاسی اظهار کرد: در نگاه برخی تحلیلگران، جمهوری اسلامی برآمده از انقلابی است که در بستر تضاد منافع جریانهای مخالف سلطنت با رژیم شاه و حامیان او شکل گرفت. اما امروز دیگر نه شاهی در میان است و نه گروههای مبارز سابق. شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی به کلی دگرگون شدهاند؛ منافع ملی نیز در بستری نو تعریف میشوند. از این رو، عدهای بر این باورند که حفظ چارچوب اولیه انقلاب اسلامی- که مبتنی بر مبارزه با استکبار، استعمار، ظلم، و ارائه تصویری انسانی و عقلانی از دین بود- نیازمند بازتعریف مسیرها، راهبردها و حتی نهادهاست.
وی ادامه داد: اگر نظام جمهوری اسلامی به واسطه تغییر شرایط از آرمانهای اولیه فاصله گرفته باشد، اصلاح به معنای بازگرداندن این نظام به همان خاستگاه اصلی خواهد بود. از منظر این گروه، اصلاحات راهی است برای شناسایی معایب و انحرافات، زدودن آنها و تضمین تداوم همان تصویری که از دین، توسعه، و امنیت در ابتدای انقلاب وعده داده شده بود: استقلال، آزادی، عدالت، و معنویت. در این چارچوب، اصلاحطلبی نه در پی عبور از نظام است و نه در پی تثبیت وضع موجود، بلکه در پی نوسازی درونزا و مبتنی بر عقلانیت برای احیای اصالت انقلاب است.
عقلانیت، استقلال و اصلاحطلبی در نسبت با شرایط جهانی
جوادی حصار متذکر شد: یکی از مهمترین انتقادات اصلاحطلبان، مخالفت با افراط و تفریط در سیاست خارجی و رویکردهای ایدئولوژیک نابخردانه است. به باور آنان، نه دشمنسازی افراطی با غرب و نه گرایش وابسته به شرق، هیچکدام تأمینکننده منافع ملی نیست. آنچه باید محور باشد، خردورزی و استقلالطلبی عاقلانه است. اصلاحطلبی به معنای رفتار عقلگرایانه و هوشمندانهای است که بر اساس امکانات داخلی و تعاملات بینالمللی، بتواند کشتی کشور را به ساحل رفاه، امنیت و استقلال برساند.
وی افزود: در همین راستا، اصلاحطلب کسی است که دارای سه ویژگی بنیادی باشد:اشراف کامل و عالمانه بر وضعیت موجود و شناسایی فرصتها، تهدیدها، آفات و ظرفیتها. ترسیم وضعیت مطلوب و معقول و دستیافتنی که نه خیالپردازانه باشد و نه تخیلی، بلکه با واقعیتها و منابع کشور همخوان باشد. توانایی طراحی راهحل برای عبور از وضع موجود به وضع مطلوب با استفاده از منابع درونزا و تعاملات خارجی بهگونهای که متضمن استقلال، آزادی، رفاه و امنیت عمومی باشد.
جوادی حصار در نهایت خاطر نشان کرد: از همین روست که برخی چهرههای اصلاحطلب، از جمله محمدرضا عارف، تأکید دارند که «اگر بخواهیم کشور را حفظ کنیم، باید رفتار اصلاحطلبانه داشته باشیم». چراکه هیچراه دیگری برای نجات و پیشرفت کشور باقی نمانده است. نه نفی مطلق، نه ثبوت مطلق، بلکه راه میانهای مبتنی بر عقلانیت، تدبیر، و بازگشت به آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی، راهحل نجات امروز ایران است.
source