در این مقاله به بیان جایگاه رنگ در انتقال پیامهای درون متنی در بازی های ویدیویی خواهیم پرداخت.
سرچشمه رنگها
رنگها از کجا میآیند؟ آیا جهان به راستی همان گونه است که در چشم ما میآید؟ نور خورشید در برگیرنده طیف پیوستهای از رنگهاست و به همین دلیل سفید دیده میشود. اگر نور سفید را به یک منشور بتابانیم، در پی دگرگونی سرعت نور، پدیده شکست نور رخ خواهد داد. این پدیده نور سفید را که در برگیرنده طیف پیوستهای از طول موجهاست تجزیه کرده و رنگهای قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش را نمایان میسازد. بنابراین میتوان گفت که آزمایش منشور، وجود رنگها را در جهان پیرامون آشکار و جنبه فیزیکی آنها را نمایان میسازد.

با این وجود اما همه جانداران توانایی دیدن رنگها را ندارند. در واقع هر جانوری با توجه به نیاز و روند تکاملی خویش، به گونهای ویژه پیرامون را میبیند. همانگونه که میدانید نیاکان ما که همگی شکارچی و گردآورنده بودهاند؛ بنابراین شناسایی خطرات و دور ماندن از هرگونه گزند در راستای زندهماندن ناگزیر مینمود. ایشان باید همواره پیرامون را مورد بازرسی و کاوش قرار میدادند و یکی از بهترین راهها، دستهبندی پدیدهها برپایه رنگ بود. از این رو و در گذر چندین نسل، کسانی بیشتر ژن خود را به آیندگان رسانیدند که توانایی بیشتری در دیدن رنگها داشتند؛ بنابراین توانایی بازشناسی و درک رنگها، به یک ویژگی سرنوشتساز در جریان بقا بدل شده و بنیاد پدیدآمدن سیستم بینایی پیچیده آدم امروزی را فراهم کرده است. در حقیقت سه مخروطی بودن شبکیه چشم انسان بیانگر تکامل در راستای نیاز برای بقا میباشد؛ چنان که انسان نخستین به شناخت میوههای رسیده از نارس و گونههای سمی گیاهان و جانوران نیاز داشته؛ از این رو آنانی در مسیر بقا و فرزندآوری قرارگرفتهاند که از نیروی شناسایی پیرامون برخوردار بودهاند.
در آغاز مقاله به جنبه فیزیکی این پدیده رازآلود پرداخته شد. رنگ دیده شده از یک پدیده، طول موجی است که توسط آن بازتاب داده میشود. برای نمونه یک سیب به این دلیل سرخ میباشد که همه طول موجهای نور سفید به جز طول موج قرمز را جذب کرده است. داستان درک ما از رنگها اما اینجا به پایان نمیرسد؛ ادراک و شهود آدمیزاد نیز در درک، تجربه و پیامشناسی رنگ اثرگذار بوده و نقشی پررنگ در این زمینه بازی میکند. زندگی همگانی، فرهنگ جامعه و تجربیات شخصی بخشی از ادراک ما را پدید میآورند. برای نمونه در فرهنگ ایران رنگ سیاه و در هند رنگ سفید نمادی از سوگواری و ماتمزدگی است؛ بنابراین میتوان بیان داشت که وجودیت و چیستی رنگ، تنها بر پایه جنبه فیزیکی آن نیست بلکه دیدگاه و ادراک آدمیزاد نیز بر آن اثر میگذارد. فیلسوفان بزرگی در اینباره سخن راندهاند، برای نمونه کانت در زیباییشناسی خود بیان میدارد که زیبایی در گرو قوانین منطقی و نوشته شده نیست، بلکه زیبایی نوعی تجربه بکر و به دور از سوگیری میباشد. او میگوید که آدمی این پدیده را با بهرهگیری از نیروی بینایی خود تجربه میکند؛ این تجربه بسته به قوانین و ساختارهای ذهنی میتواند دگرگون باشد. با توجه به گفتهها و دیدگاه کانت در اینباره، میتوان گفت که ادراک ما از رنگها وام گرفته از فرهنگ، شرایط پیرامون و حتی ساختارهای ذهنی فرد میباشد. گفتههای بالا به خوبی آشکار میسازند که رنگ نه تنها شکل فیزیکی دارد بلکه میتواند درون آدمی دگرگونیهای ذهنی و رفتاری به وجود بیاورد.
روانشناسی رنگ

در دانش روانشناسی به اثربخشی رنگها بر روان آدمی پرداخته شده است. در این شاخه، هر رنگ نماد و درونمایه ویژه خود را دارد؛ این پیامها تحت تاثیر فرهنگ، ساختارهای ذهنی و قراردادهای اجتماعی میباشند. از روانشناسی رنگ در زمینههای گوناگونی از بازاریابی گرفته تا درمان بهره برده میشود؛ برای نمونه طراحی نماد شرکتها، برندها و حتی بازیها همگی برپایه نهادهای روانشناسی رنگ انجام میپذیرد. آدمیزاد از تمدنهای باستانی تا به امروز با بهرهبردن از اثرات فیزیولوژیک و روانی رنگ بر بدن انسان، گام در راه درمان برخی بیماریها با کمک این طول موجهای شگفتانگیز برداشته است. همانگونه که پیشتر گفته شد، هر رنگ پیام ویژهای در خود دارد که بر روان و بدن ما اثر میگذارد؛ در اینجا به واکاوی برخی از آنها خواهیم پرداخت.
- قرمز: سرخ از آن دسته رنگهایی است که در رده رنگهای گرم جای میگیرد، این گروه میتوانند به خوبی توجه و نگاه را به سوی خود بکشانند. قرمز میتواند نماد جنگ، خطر، عشق، انرژی و اراده باشد. پژوهشها آشکار کردهاند که سرخ بر متابولیسم بدن اثر گذاشته و میزان ضربان قلب، فشار خون و تنفس را افزایش میدهد. از آنجایی که این رنگ بیشترین توجه را برمیانگیزاند، برای هشدار و خطر از آن بهره گرفته میشود.
- زرد: این رنگ را بیشتر به عنوان نمادی از خورشید میدانند. زرد میتواند بیانگر سرزندگی و حس خلاقیت و در برخی موارد نمادی از هشدار و فریبکاری باشد. اثرگذاری روشنترین رنگ همچنین بر افزایش میزان انرژی و کارکرد مغز نیز روشن شده است. زرد با درگیر کردن نیمکره چپ، فرد را به خلاقیت و اندیشههای نو وامیدارد.
- نارنجی: این رنگ از آمیزش قرمز و زرد پدید میآید و ویژگیهای آن چیزی میان آن دو است. نارنجی بیانگر خلاقیت، کاوش، خوشبینی، سرزندگی و اراده میباشد. این رنگ در بهبود گوشهگیری و بهبود ارتباط با دیگران و بروز احساسات و برونگرایی کاربرد دارد. ویژگیها و احساسات رنگ سرخ با سرزندگی و انرژی رنگ زرد در نارنجی به هم پیوستهاند.
- سبز: سبز در درونمایه خود با پول و طبیعت گره خورده و همواره به این دو اشاره دارد. روانشناسی رنگ سبز با ویژگیهایی چون بخشندگی، پویایی، باروری، تندرستی، راستی و افتادگی گره خورده است. در معناشناسی، این رنگ گاهی بیانگر رشکورزیدن و حسادت نیز میباشد. سبز نماد بازگشت به ریشهها و آرامش درونی بوده و با کاهش متابولیسم بدن، آرامش را به ارمغان میآورد.
- آبی: این رنگ در برابر قرمز قرار میگیرد و نمادی از آرامش و در پیوند با دریا و آسمان است. آبی بیانگر آرامش، اعتماد و آرامش بوده و بسیاری از شرکتهای جهان با پی بردن به این مفاهیم، از این رنگ در لوگوی خود بهره میبرند. این رنگ به کاهش متابولیسم و ضربان قلب کمک میکند؛ در همین راستا آبی رنگ اصلی بسیاری از بیمارستانهاست. آبی همچنین میتواند نمادی از سرخوردگی و افسردگی نیز باشد.
- صورتی: این رنگ نماد زنانگی، ظرافت، عشق آتشین و شیطنت برشمرده میشود. صورتی بیانگر جوانی و شور زندگی است و در برندها و پوشاک زنانه کاربرد گستردهای دارد. این رنگ با ایجاد حس امنیت میتواند زمینهساز اعتماد باشد.
- قهوهای: این رنگ را میتوان نمادی از استواری، مردانگی و احترام دانست که بیشتر میان افراد پا به سن گذاشته کاربرد دارد. قهوهای بیانگر بخش سخت طبیعت همچون چوب و سنگ بوده و احساس امنیت و خرد را القا میکند.
- بنفش: آمیزش دو رنگ آبی و قرمز، بنفش را بوجود میآورد. این رنگ نمادی از نجابت، ثروتمندی و خرد است. بنفش همچنین میتواند رازآلود بودن یک پدیده یا حس ناامیدی را به تصویر بکشد.
- سفید: این رنگ نمادی از فروتنی، پاکی و بیگناهی است. از آنجایی که رنگ سفید به دلیل بازتاب همه طول موجهای تابیده شده دیده میشود، بیانگر بخشندگی و گشادهدستی نیز میباشد. بیشتر برای نشان دادن حقانیت و الهی بودن چیزی از این رنگ بهرهگرفته میشود.
- سیاه: سیاه بیانگر اهریمن، ناپاکی، قدرت، هوش و ظرافت میباشد. از آنجایی که این رنگ به دلیل جذب همه طول موجهای تابیده شده دیده میشود، نمادی از ترس، ناشناختهها و رازآلود بودن نیز شناخته میشود.
حال که اندکی با روانشناسی و پیامهای نهفته در رنگ آشنا شدیم، به چگونگی و تکنیکهای بهرهگیری از آن در بازیهای ویدیویی میپردازیم.

قرمز در بازیسازی
همانگونه که گفته شد، قرمز متابولیسم را بالا میبرد؛ به همین دلیل عناوین رقابتی برای ایجاد حس تنش و رقابت از این رنگ بهره میگیرند. قرمز همچنین در برانگیختن شور و تند کردن تنور مسابقه تاثیرگذار است. اگر به یاد داشته باشید سرخ نماد هشدار و خطر نیز برشمرده میشود، بنابراین از این رنگ در بازیسازی برای آگاهکردن بازیکن از خطر و اعلام بحران استفاده میشود. قرمز شدن صفحه در هنگام کمشدن جان شخصیت در این راستا انجام میپذیرد.
زرد در بازیسازی
زرد به دلیل برانگیختهکردن توجه و آسانی در به یادسپردن، در راستای برجستهکردن آیتمها به کار گرفته میشود. جنبه هشداردهنده این رنگ در راهنمایی و مسیریابی بازیکن نقشی کلیدی دارد. برای نمونه در بازیهای مخفی کاری نگهبانان در آغاز با رنگ زرد نسبت به شما هشدار داده میشوند. به طور کلی میتوان بیان داشت که این رنگ در راستای به یادسپردن و هشدار در بازیسازی به کار گرفته میشود.
آبی در بازیسازی
کاربرد این رنگ بیشتر در مواردی نمود پیدا میکند که بازیساز از بازیکن میخواهد دست به کاوش و کنکاش بزند. از آنجایی که این رنگ در برانگیختهکردن خلاقیت نقش دارد، بازیهای پازلی و معمایی در راستای انگیزش مخاطب برای بروز ایدههای نو آن را به کار میبرند. آبی همچنین برای هویدا کردن غم و ماتم درونی شخصیت کاربرد دارد.
سبز در بازیسازی
این رنگ برای تایید کار و پس از درست انجام دادن ماموریت و یا پازلی نمایان میشود. از آنجایی که سبز نماد طبیعت بوده و احساسات مثبت را برمیانگیزد، از آن برای بازخورد نسبت به یک کار درست استفاده میشود. کاربرد این رنگ در بازیسازی در برابر قرمز قرار میگیرد.
بنفش در بازیسازی
بنفش در بازیهای ویدیویی برای القای حس رازآلودگی و رمز و راز کاربرد دارد. بازیهای دارای جهانهای فانتزی و جادوگران، بیشترین استفاده از این رنگ را به نام خود ثبت میکنند.

سیاه در بازیسازی
این رنگ نمادی از شخصیتهای شرور و نیرومند میباشد که ویژگیهایی چون ظرافت و هوشمندی را در خود جای دادهاند. سیاه همچنین برای بهوجود آوردن مکانهای دور از دید، ترسناک و ناشناخته کاربرد دارد. این رنگ بیشتر در بازیهای بزرگسالانه و تم جدی به کار گرفته میشود.
سفید در بازیسازی
این رنگ نقطه مقابل سیاه و بیشتر برای کاراکترهای مثبت و گاه مقدس بازی به کار گرفته میشود. این رنگ مینیمال با توجه به خنثی بودن خود، در نورپردازی نقشی کلید بر عهده دارد.
آمیزه سیاه، سفید و خاکستری

آکروماتیک یعنی ترکیب سیاه، سفید و سایههای خاکستری. در این تکنیک، شخصیت اصلی و یا پدیدهای که مهمتر است باید رنگی تیرهتر داشته باشد. از این پالت برای پدید آوردن جهانی غمزده و سرشار از استرس و ویرانی کمک گرفته میشود.
در این مقاله تلاش شد تا اندکی به بیان جایگاه رنگ و اهمیت آن در انتقال پیام و بوجود آوردن پلی میان محتوا و فرم پرداخته شود؛ امید آن که از خوانش این نوشته لذت برده باشید.
source