فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار
چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم
شرح لغت: معنی لغتی بر ای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیت های دوم، ششم و هفتم می فرماید:
اگر از این سفر به سلامت به وطن خود برگردم، نذر کرده ام که به محض ورود یکسره به میخانه بروم.
اگر هلال ابروی محبوب را ببینم، در محراب ابرویش برای سپاس سر به سجده می گذارم و جان را به شکرانه او نثار می کنم.
خوشا آن ساعتی که مانند حافظ از توجه و مرحمت وزیر محبوب سرخوش و شاد شوم و همراه جانان به خانه روم.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر غزل:
مدتها بود با خودت عهد کرده بودی که اگر فرصت تازه ای به تو روی کرد عاقلانه تصمیم بگیری. اکنون این موقعیت در اختیار توست. این بار تصمیمات منطقی و عاقلانه بگیر و دست از شکوه بیهوده بردار و حرف دل را نزد هر نامحرمی بر زبان نران. وقتی به مراد دل خود رسیدی، خدا را فراموش نکن. نذرهای خود را ادا کن و به پاس این نعمت شکرانه بده.
source