Wp Header Logo 145.png


فرارو- در پی حمایت غیرمنتظره ترامپ از احمد الشرع و لغو بخشی از تحریم‌های سوریه، سیاست اسرائیل در قبال دمشق با چالشی جدی روبه‌رو شده است. اسرائیل که نگران قدرت‌گیری یک دولت جهادی در سوریه و نفوذ ترکیه است، حملات گسترده‌ای را آغاز کرده بود، اما اکنون نشانه‌هایی از تعدیل در رویکرد تل‌آویو دیده می‌شود. در این میان، سیاست جدید آمریکا در پی بازتعریف نقش خود و مهندسی نظمی نوین در خاورمیانه است.

به گزارش فرارو، ایالات متحده همواره به‌عنوان نزدیک‌ترین و مقتدرترین حامی اسرائیل شناخته شده است. با این حال، حمایت ناگهانی دونالد ترامپ از احمد الشرع، نه‌تنها دریچه‌ای غیرمنتظره برای بقای رهبر جدید سوریه گشود، بلکه به‌وضوح از شدت تلاش‌های دولت افراطی اسرائیل برای بهره‌برداری از بی‌ثباتی و تضعیف دولت نوپای دمشق به‌منظور جلوگیری از ظهور یک همسایه بالقوه ضداسرائیلی کاست.

آیا دروزی‌های سوریه بهانه‌ای برای گسترش نفوذ اسرائیل در منطقه‌اند؟

کارمیت والنسی، پژوهشگر ارشد در موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل در این باره می‌گوید: «اسرائیل نسبت به نیت واقعی احمد الشرع و چهره عمل‌گرایانه‌ای که سعی دارد ارائه کند، همچنان تردیدهای جدی دارد. در چهار ماه گذشته، بخش عمده‌ای از حملات هوایی اسرائیل در سوریه، دقیقاً علیه تسلیحات راهبردیِ باقی‌مانده از ارتش سابق سوریه انجام شده است.»

مقامات ارشد اسرائیل در اظهارات علنی خود، دلایل مختلفی را برای حمله به سوریه مطرح کرده‌اند. یکی از این دلایل، پیوندهای قومی و مذهبی با اقلیت دینی دروزی در سوریه است؛ گروهی که شاخه‌ای از اسلام را دنبال می‌کنند. حدود ۱۵۰ هزار دروزی در اسرائیل زندگی می‌کنند، در ارتش خدمت می‌کنند و در عرصه سیاسی نیز فعال‌اند. ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای در ماه گذشته اعلام کرد که «از سر تعهدی عمیق به برادران دروزی‌مان در اسرائیل»، به حمایت از جوامع دروزی در سوریه ادامه خواهد داد. دروزی‌های سوریه کنترل منطقه راهبردی سویدا در جنوب غربی این کشور در نزدیکی مرزهای اسرائیل ـ را در دست دارند، اما از دید اسرائیل، تهدیدی به‌شمار نمی‌آیند.

اواخر آوریل، همزمان با آغاز درگیری‌های شدید فرقه‌ای میان نیروهای شبه‌نظامی دروزی و یگان‌های وابسته به دولت جدید سوریه، اسرائیل به‌سرعت پیشنهاد حمایت از جامعه دروزی را مطرح کرد. رهبران اسرائیل اعلام کردند که حمله هوایی به نزدیکی کاخ ریاست‌جمهوری سوریه، پیامی صریح و هشدارآمیز به احمد الشرع بوده است تا فوراً حملات علیه دروزی‌ها را متوقف کند. با این حال، انگیزه‌های واقعی پشت صدها حمله هوایی اسرائیل به خاک سوریه بسیار فراتر از ادعای حمایت صرف از اقلیت دروزی است.

ترس اسرائیل از احمد الشرع؛ سایه یک دولت جهادی در سوریه

اسرائیل بلافاصله پس از سقوط بشار اسد حملات گسترده خود را آغاز کرد. بر پایه گزارش منابع نظامی، تنها ظرف یک هفته پس از سقوط اسد، اسرائیل بیش از ۴۵۰ حمله به اهداف مختلف در خاک سوریه انجام داده بود. شاخه زیتون ترامپ به سوی احمد الشرع، راهبرد اسرائیل در سوریه را پیچیده‌تر کرده و نمونه‌ای تازه از چگونگی تغییر شکل سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه است. یاکوف آمیدرور، مشاور پیشین امنیت ملی نتانیاهو و عضو اندیشکده صهیونیستی «مؤسسه یهودی برای امنیت ملی آمریکا»، در این‌باره می‌گوید: «آنچه ما در سوریه نمی‌خواهیم، نسخه دیگری از حوثی‌هاست.»

بسیاری از نزدیکان بنیامین نتانیاهو بر این باورند که دولت جدید سوریه دیر یا زود به حکومتی تندرو، اسلام‌گرا و آشکارا ضداسرائیلی تبدیل خواهد شد. گدعون ساعر، وزیر خارجه اسرائیل در اسفند گذشته صراحتاً اعلام کرد که تصور حرکت سوریه به‌سوی تشکیل دولتی معقول و میانه‌رو «مضحک» است. او تأکید کرد: «الشرع و اطرافیانش جهادی بوده‌اند و هنوز هم جهادی هستند، حتی اگر برخی رهبرانشان لباس رسمی بر تن کرده باشند.»

حتی برخی محافل داخلی اسرائیل نیز تداوم عملیات نظامی گسترده را در درازمدت به سود این کشور نمی‌دانند. تامیر هایمن، رئیس پیشین اطلاعات ارتش اسرائیل و مدیر اجرایی مؤسسه مطالعات امنیت ملی هشدار می‌دهد که این حملات، پتانسیل گسترش همان افراط‌گرایی‌ای را دارد که اسرائیل به‌دنبال مهار آن است. به گفته او: «فکر می‌کنم این حملات بیش از آنکه ناشی از ارزیابی راهبردی باشد، تبدیل به یک عادت شتاب‌زده شده‌اند؛ وقت آن رسیده که تمام این مأموریت‌ها مورد بازنگری قرار گیرند.»

در همین حال، کارشناسان نظامی معتقدند یکی از محرک‌های اصلی این عملیات، تلاش نتانیاهو برای تحکیم کنترل اسرائیل بر مناطق جنوب غربی سوریه به‌ویژه در مجاورت بلندی‌های استراتژیک جولان است؛ منطقه‌ای که اسرائیل در جریان جنگ ۱۹۶۷ از سوریه تصرف کرد و بعدها رسماً به خاک خود ملحق ساخت.

به گفته مقام‌های نظامی پیشین و تحلیلگران، یکی دیگر از اهداف اسرائیل در سوریه، مهار نفوذ ترکیه در این کشور است. روابط اسرائیل و ترکیه طی سال‌ها همواره پرتنش بوده است. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه به‌سرعت برای تثبیت نفوذ نظامی و سیاسی در سوریه اقدام کرده و خود را به‌عنوان متحد نزدیک دولت جدید این کشور معرفی کرده است. یاکوف آمیدرور، مشاور پیشین امنیت ملی اسرائیل هشدار می‌دهد: «اگر ترک‌ها بخواهند سوریه را به پایگاهی نظامی برای خود تبدیل کنند و به رژیم فعلی در ساخت ظرفیت‌هایی کمک کنند که ممکن است علیه اسرائیل استفاده شوند، احتمال درگیری وجود خواهد داشت.»

سوریه نوین و نقشه جدید آمریکا برای خاورمیانه

در یکی از بی‌سابقه‌ترین چرخش‌های دیپلماتیک سال‌های اخیر، دولت دونالد ترامپ به‌طور ناگهانی تصمیم به لغو بخش عمده‌ای از تحریم‌های سنگین علیه سوریه گرفت؛ حرکتی که نه‌فقط به معنای بازتعریف روابط پرتنش واشنگتن و دمشق است، بلکه پیام روشنی از حمایت کاخ سفید از تثبیت قدرت احمد الشرع، رئیس‌جمهور جدید سوریه به‌شمار می‌رود. به گفته منابع آگاه، این اقدام ترامپ، فراتر از یک معامله تاکتیکی، بخشی از راهبردی بزرگ‌تر است که در پی بهره‌برداری از ظرفیت‌های «سوریه نوین» و بازآرایی نقش ژئوپلیتیک آمریکا در خاورمیانه است؛ منطقه‌ای که آمریکا سال‌ها در آن، بیشتر به‌عنوان بازیگری مداخله‌جو شناخته می‌شد تا یک میانجی‌گر مؤثر و سازنده.

در متن تحولات جدید سیاست آمریکا نسبت به دمشق، شکافی پنهان اما عمیق میان استراتژی واشنگتن و مواضع اسرائیل شکل گرفته است؛ شکافی که حالا به یکی از مبهم‌ترین و شاید حساس‌ترین نقاط سیاست‌گذاری آمریکا در قبال سوریه تبدیل شده است. در حالی که دولت ترامپ با لغو بخشی از تحریم‌ها و حمایت ضمنی از دولت احمد الشرع در پی بازتعریف نقش خود در صحنه سوریه است، این رویکرد به‌وضوح با نگاه سنتی اسرائیل زاویه دارد؛ نگاهی که تا همین اواخر، حکومت جدید دمشق را تهدیدی راهبردی می‌دید و بی‌وقفه بر تجزیه سوریه در قالب الگوهای فدرالیستی و تفرقه‌افکنانه اصرار داشت.

اما داستان به همین نقطه ختم نمی‌شود. واشنگتن هنوز نمی‌تواند نسبت به منافع استراتژیک اسرائیل بی‌اعتنا بماند. در محافل دیپلماتیک آمریکا، «سوریه نوین» حالا به‌عنوان عرصه‌ای بالقوه برای آغاز تدریجی روند عادی‌سازی روابط دمشق و تل‌آویو مطرح می‌شود؛ سناریویی که هرچند در شرایط فعلی هنوز دور از دسترس به نظر می‌رسد، اما دیگر از دایره تابوهای سنتی دیپلماسی آمریکا خارج شده و به بحثی علنی در گفتمان ژئوپلیتیکی واشنگتن تبدیل شده است.

خیانت واشنگتن به تل‌آویو: سوریه نوین در آغوش ترکیه و عربستان

شکاف راهبردی میان ایالات متحده و اسرائیل در قبال سوریه، به مراتب عمیق‌تر از اختلافات صرف بر سر دولت احمد الشرع است. در حقیقت، این گسست ریشه در اختلافی بنیادین بر سر آرایش بازیگران منطقه‌ای دارد. کاخ سفید تلاش می‌کند با افزایش نقش‌آفرینی ترکیه و عربستان سعودی، موازنه‌ای تازه در ساختار قدرت سوریه برقرار سازد؛ رویکردی که از نگاه تل‌آویو، حضور پررنگ‌تر ترکیه را تهدیدی جدی برای منافع ژئوپلیتیکی اسرائیل در شمال و غرب سوریه رقم می‌زند. چنین واگرایی آشکاری میان دو متحد دیرینه، در تاریخ سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه کم‌نظیر است. با این حال، اگر لایه‌های زیرین محاسبات تیم ترامپ را واکاوی کنیم، ابعاد این تغییر رویکرد روشن‌تر می‌شود. انگیزه‌های اصلی کاخ سفید را می‌توان در چهار محور کلیدی خلاصه کرد:

نخست، واشنگتن تحولات جاری سوریه را فرصتی کم‌نظیر برای مهندسی یک چرخش راهبردی یعنی تبدیل سوریه از یک دشمن منطقه‌ای به متحدی بالقوه در منظومه امنیتی خاورمیانه می داند. تحقق چنین سناریویی، نه‌تنها جایگاه ژئوپلیتیک آمریکا را در منطقه به‌طرز چشمگیری تقویت می‌کند، بلکه دامنه نفوذ واشنگتن را تا لبنان و عراق گسترش می‌دهد.

در گام دوم، تمایل دولت ترامپ به پررنگ کردن نقش ترکیه و عربستان سعودی در معادلات جدید سوریه، انعکاسی از یک راهبرد کلان‌تر یعنی  کاستن از هزینه‌های مستقیم آمریکا و انتقال بار مسئولیت به دوش متحدان منطقه‌ای است. این سیاست، نه‌تنها با هدف خروج تدریجی ایالات متحده از باتلاق جنگ‌های فرسایشی منطقه‌ای همسوست، بلکه نوعی مهندسی نظم نوین خاورمیانه را دنبال می‌کند؛ نظمی که در آن سوریه دیگر نقش یک مزاحم را بازی نمی‌کند، بلکه به یکی از قطب‌های هم‌پیمان واشنگتن تبدیل می‌شود.

سومین انگیزه واشنگتن، هراس از بازگشت بی‌ثباتی به سوریه است؛ ثباتی لرزان که پس از سقوط بشار اسد با هزینه‌ای گزاف به‌دست آمده و اکنون در معرض فروپاشی دوباره قرار دارد. کاخ سفید معتقد است تعامل با دولت احمد الشرع می‌تواند دیواری در برابر کابوس‌های قدیمی از جمله احیای داعش و شعله ور شدن مجدد جنگ داخلی، تداوم اجبار حضور نظامی آمریکا و قدرت گیری مجدد روسیه در معادلات سوریه بسازد.

در نهایت، چهارمین و شاید بلندپروازانه‌ترین محرک سیاست ترامپ، چشم‌انداز دوردست عادی‌سازی مناسبات دمشق و تل‌آویو است؛ هدفی که در دل پروژه کلان‌تر او برای معماری صلحی جدید در خاورمیانه جای می‌گیرد. از منظر کاخ سفید، کشاندن سوریه به صف متحدان آمریکا، می‌تواند مقدمه‌ساز یک توافق تاریخی باشد؛ توافقی که نه‌تنها به بازآرایی نظم امنیتی منطقه منجر شود، بلکه برای اسرائیل نیز یک دستاورد راهبردی ماندگار به‌همراه آورد.

چرخش تل‌آویو؛ اسرائیل و سیاست جدیدش در قبال سوریه

در شرایطی که اختلافات عمیق میان سیاست‌های واشنگتن و تل‌آویو پیرامون آینده دمشق آشکارتر از همیشه به‌نظر می‌رسد، نشانه‌هایی از تعدیل تدریجی در رویکرد اسرائیل نسبت به معادلات سوریه مشاهده می‌شود. به‌واقع، به نظر می‌رسد اسرائیل، هرچند با تردید و اکراه، ناگزیر به سازگاری با واقعیت‌های نوظهور ناشی از سیاست‌گذاری ترامپ شده است. سه نشانه بارز این چرخش را می‌توان چنین برشمرد:

الف – افت محسوس در عملیات نظامی اسرائیل در خاک سوریه در هفته‌ها و ماه‌های اخیر به‌ویژه در مقایسه با دوره پرتنش بلافاصله پس از فروپاشی نظام بشار اسد؛

ب –  تغییر لحن آشکار در مواضع رسمی اسرائیل نسبت به دولت احمد الشرع، هم‌زمان با آغاز تماس‌های غیرمستقیم دیپلماتیک میان دو طرف؛

ج – ورود به گفت‌وگو با ترکیه، با هدف مهار تنش‌های دوجانبه و رسیدن به تفاهماتی تاکتیکی برای مدیریت وضعیت در شمال سوریه.

با وجود علائم آشکار تعدیل در سیاست اسرائیل، مسیر آینده تل‌آویو در قبال دمشق هنوز با ابهام‌های جدی همراه است و تثبیت این رویکرد تازه، به مجموعه‌ای از عوامل کلیدی وابسته است؛ مهم‌ترین آن‌ها، عمق و کیفیت تحول در مناسبات واشنگتن و دمشق خواهد بود. دولت ترامپ با تعیین دوره‌ای شش‌ماهه برای تعلیق بخشی از تحریم‌های سوریه، در واقع نه‌تنها فرصت ارزیابی عملکرد دولت احمد الشرع را مهیا کرده، بلکه زمینه را برای سنجش امکان برقراری مناسباتی نوین با دمشق فراهم آورده است.

 

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *