آرمان امروز- وحید استرون: در گذشته نه چندان دور، پدر یا برادر ما همواره به زنان خانه توصیه می کردند که حتما با «تاکسی» رفت و آمد کنند، نشستن در تاکسی نشانهای از اعتماد یا «حس امنیت» بود. هر پیکانی که رنگ نارنجی تاکسیرانی داشت، حامل نوعی حس امنیت برای مسافران بود، مخصوصاً برای زنان. آرمها و قوانین شهری، لایهای از اعتماد اجتماعی تولید میکردند؛ شکلی از سرمایه نمادین که افراد را به فضاهای عمومی پیوند میزد. با ورود تاکسیهای اینترنتی، این امنیت بازتعریف شد. فرمها و رنگها جای خود را به اپلیکیشن، امتیازدهی، و احراز هویت دیجیتال دادند. اما آنچه ثابت ماند، نیاز ما به احساس امنیت بود؛ چیزی که فراتر از فناوری، به عدالت اجتماعی، نظارت نهادی و رابطهای متقابل میان اعتماد عمومی و حاکمیت وابسته است. الهه حسیننژاد، دختری ۲۴ ساله، روزی معمولی از سر کار خود بازمیگشت تا در خانه از برادر معلول خود نگهداری کند. در میدان آزادی تهران، آخرین پیام یا تماسش را با پدرش برقرار کرد و اعلام کرد که تا بیست دقیقه دیگر به خانه میرسد. اما آن «بیست دقیقه» هرگز به پایان نرسید. از آن لحظه تا یازده روز بعد، الهه دیگر دیده نشد. میلیونها ایرانی در شبکههای اجتماعی، با عکسهایی که دست به دست میچرخید، چشمانتظار بازگشت او بودند. امید، هر روز رنگ میباخت، تا آنکه پلیس اعلام کرد جسد الهه کشف شده و قاتلش مردی جوان، رانندهی مسافرکش عبوری، بوده است.
قتل الهه حسیننژاد، تنها از زاویه جنایت قابل تحلیل نیست. او نماد یکی از هزاران دختریست که در جامعهای زندگی میکنند که امنیت در آن نه یک حق، که امتیاز به حساب می آید، امتیازی که مردان نیز گاهی نیاز به آنها هستند و گاهی در خودروهای مسافربر، ترس و وحشت به سراغ آنها می آید. اما جنسیت، منطقه زندگی، و سطح دسترسی به حمایت اجتماعی تغییر میکند.
تغییر چهره جرائم به خشونت
زهرا بهروزآذر معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده با اشاره به قتل الهه حسین نژاد نوشت: «این جنایت تلخ و دلخراش، صرفاً یک فاجعه فردی نیست و نباید تنها در قالب یک قتل بررسی شود؛ چرا که ما با پدیدهای پیچیده و چندلایه مواجه هستیم که از اختلالات روانی، بحرانهای فرهنگی و اقتصادی، ضعف در زیرساختهای پیشگیرانه، و خلأهای حمایتی و قانونی نشأت میگیرد. این رخداد تلخ، زنگ خطری جدی درخصوص تغییر جرایم به سمت خشونتآمیز شدن است و نشانهای نگرانکننده از کاستیهایی در تأمین امنیت اجتماعی شهروندان بویژه در فضاهای عمومی به شمار میرود، وضعیتی که زنان و کودکان را بیش از سایر گروهها در معرض آسیب قرار میدهد. در شهری که مردان هم از تردد در برخی ساعات شب احساس ناامنی میکنند، زنان بار چندبرابری این اضطراب را به دوش میکشند. امنیت در چنین جامعهای نه به عنوان وضعیت پایه، بلکه به عنوان کالایی کمیاب و طبقاتی جلوه میکند. فقر، بیکاری، اضطراب، خشم و فشار روانی، تنها مشکلات فردی نیستند؛ آنها در کنار هم شبکهای از آسیب اجتماعی را شکل میدهند که گاه در قالب یک قتل سر بر میآورد، اما در لایههای پنهانتر، هر روز قربانی میگیرد.»
مجرمان سابق و شغلی بی درد سر
الهه نه فقط قربانی یک قاتل، که قربانی یک شبکه از ناکارآمدیها شد؛ شبکهای که از فیلتر نشدن سابقه کیفری راننده شروع میشود و تا فقدان آموزش عمومی، نبود زیرساختهای رواندرمانی اجتماعی، و بیتوجهی مزمن مسئولان ادامه پیدا میکند. طبق ادای رسانه ها، «بهمن فرزانه» قاتل الهه حسین نژاد ایرانی است و سابقه کیفری قبلی دارد. او دوران محکومیتش را نیز قبلاً طی کرده است. در این میان سوالی که مطرح می شود این است که یک فرد با سابقه سرقت و زندان بتواند آزادانه وارد شبکه جابهجایی مسافر شود، نشان از گسست جدی میان سیستمهای نظارتی، قانونی و امنیتی دارد. وقتی قوانین صرفاً روی کاغذ باقی میمانند و اجرا به عهده بخشهایی است که خودشان دچار بحران هستند، مسئولیت بهطور خطرناکی رقیق میشود. و این رقیق شدن مسئولیت، جایی خود را نشان میدهد که یک زن جوان، تنها برای برگشتن به خانه، سوار ماشینی میشود که نباید در این سامانه حضور میداشت. اگر احساس امنیت نباشد و مجرمان بتوانند به راحتی در یک خودرو با زن و مرد تنها باشند، آن زمان یک موبایل گران قیمت، عنصر زیبایی، بیماری فرد و حتی یک مشاجره برسر روشن کردن کولر یا بخاری خودرو، دستمایه قتل و جنایت می شود. همان طور که شادی مالکی، مدیرعامل سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی شهر تهران گفت: قانونگذار به دلیل اهمیت امنیت شهروندان و مدیریت حمل و نقل شهروندان در ماده ۲۰۳ آیین نامه راهنمایی و رانندگی مصوب هیات وزیران حمل و نقل مسافر با وسیله نقلیه پلاک شخصی فاقد مجوز قانونی ممنوع اعلام کرده است. حملونقل مسافر با خودروی شخصی بدون مجوز ممنوع است و رانندگان تاکسی و سامانههای هوشمند باید طبق ضوابط مشخص فعالیت و علائم متمایز را روی خودرو نصب کنند. شادی مالکی افزود: «برهمین اساس تاکسیرانان دارای شغلی ثبت شده و با شرایط معین بوده و اطلاعات ایشان به صورت کامل در اختیار سازمان تاکسیرانی و به خواسته مراجع قضایی و امنیتی در اختیار ایشان قرار داده می شود. از این رو درصد تخلفات تاکسیرانان بالاخص در جرایم همچون موضوع مشابه الهه حسین نژاد نزدیک به صفر است.»
نگاه جامعه شناسی به یک تراژدی
با این حال فاطمه کبیرنتاج، جامعه شناس به «آرمان امروز» می گوید: قتل و تراژدی الهه حسین نژاد نه یک حادثه مجزا که حلقهای از یک احساس ناامنی و انباشت مشکلات گذشته است. ️اساس این تراژدی را باید در لایه های تو در تو جستجو کرد: ناامنی ساختاری حملونقل عمومی که زنان را به هدفی آسان تبدیل کرده، و راننده خودروی کرایهای که برای یک گوشی موبایل دست به قتل میزند، محصول سیستم نظارتی معیوبی است که اجازه میدهد هر فردی با کمترین پیشینه سنجی وارد حرفه مسافرکشی شود. این بیضابطگی در صنعت حملونقل غیر رسمی و یا اینترنتی، سالانه دهها قربانی میگیرد. در پس این قتل، میتوان ردپای سیاستهای نادرست و برنامهریزیهای شتابزده شهری و فرهنگی، ضعف مدیریت حملو نقل، بیکاری ساختاری و فقر منتج از آن، تشدید بحران حاشیهنشینی و توسعه نامتوازن شهری را دید که امنیت را تا حد زیادی جدی نمیگیرد. تا زمانی که زنان ناچارند هر روز از این مسیرهای ناامن تردد کنند، تا وقتی که نظارتی بر رانندگان مسافربر وجود ندارد، و تا زمانی که قانون مجازاتهای بازدارنده اعمال نمیکند، شاهد تکرار چنین فجایعی خواهیم بود.»
شوک عمومی نسبت به این واقعه، تنها واکنشی احساسی نیست. این شوک، ریشه در انباشت تجربههایی دارد که مردم در طول زمان با سیستمهای ناکارآمد و ضعیف، وعدههای عملنشده زندگی کردهاند. زنان، بیش از دیگران، تجربه این ناامنی مضاعف را درک میکنند؛ ناامنیای که از خیابان شروع میشود، اما تا خانه، مدرسه، محل کار و حتی قانون امتداد مییابد. وقتی جامعه نمیتواند امنیت را به عنوان یک حق مسلم برای همه تضمین کند، در واقع در بازتولید نابرابری، خود مشارکت دارد.
باور به عدالت، اعتماد به نهاد، و امید به آینده، در نبود امنیت اجتماعی، رنگ میبازد. آنچه الهه را به قتل رساند، فقط چاقوی یک قاتل نبود؛ بلکه زمینههای ساختاری را نیز باید در نظر گرفت.
اگر چنین فجایعی فقط با برخورد قضایی پاسخ داده شوند، آنهم با اشد مجازات از تحلیل علل ساختاری آنها غفلت میشود. ما با مسائلی مواجهایم که نیاز به بازنگری در نظام آموزش، بازسازی اعتماد مدنی، و نوسازی سازوکارهای پیشگیرانه دارند.
اصلاحات اجتماعی و فرهنگی، برخلاف تصور، کمهزینهترین راه برای پیشگیری از فجایع بعدی است.
واکنش به یک جنایت
محمدجواد آذری جهرمی، وزیر سابق در مطلبی با عنوان «به یاد الهه، به احترام عدالت» نوشت: قتل الهه حسیننژاد، فراتر از یک رویداد تلخ، بازتابدهنده زخمی عمیق در دل جامعه است. خبری که شنیدنش، قلب هر انسانی را به درد میآورد و ما را وادار میکند تا به پرسشهایی جدیتر بیاندیشیم. همیشه باور داشتهام که امنیت و آرامش، ابتداییترین حقوق یک شهروند است؛ حقی که هیچ مصلحتی نمیتواند آن را نادیده بگیرد. الهه، تنها قربانی این فاجعه نیست؛ تمام جامعه قربانی میشود اگر در برابر چنین حوادثی سکوت کنیم. امروز همه ما مسئولیم؛ مسئولیت داریم تا علت وقوع چنین فجایعی را واکاوی کنیم، باید ریشههای فرهنگی و اجتماعی خشونت را با نگاهی عمیقتر بشناسیم. تکرار چنین تراژدیهایی محتمل است، با شناسایی علتها و اقدام به حل آنها، باید از تکرار این فجایع پیشگیری کرد. ضروری است مسئولان با قاطعیت، شفافیت و سرعت، عدالت را اجرا کرده و اطمینان دهند که جامعه در برابر چنین رفتارهای خشونتآمیزی مصون است. اعتماد عمومی تنها با اقدام سریع و قاطع در اجرای عدالت بازمیگردد. الهه را نمیتوان بازگرداند، اما میتوان از تکرار این تلخیها جلوگیری کرد. برای حفظ حرمت جان انسانها، باید گامهای بلندتری برداریم و اجازه ندهیم سکوت ما زمینهساز خشونت دیگری شود.
source