Wp Header Logo 1885.png

«آرمان امروز» از ظرفیت اجتماعی دوران پس از آتش بس گزارش می‌دهد؛ 

 

آرمان امروز- رها معیری: در روزهایی که صدای انفجار برای دوازده شبانه‌روز متوالی بخشی از زندگی مردم ایران شده بود و بسیاری خانه خود را ترک کرده بودند، اتفاقی آرام اما عمیق در بطن جامعه ایرانی رخ داد، آنهم در میان مردمی که همواره ثابت کرده اند که با هر سلیقه‌ سیاسی و نگاه به مشکلات کشور، هیچگاه در برابر تجاوز و حمله کشورهای بیگانه ساکت نبوده اند و همبستگی و همدلی آنها به اوج خود رسیده است. واژه‌هایی مثل «وطن»، «مردم» و «با هم بودن» از دل فضای مجازی و گفت‌وگوهای روزمره سر برآوردند و دوباره معنایی تازه یافتند. همدلی ایرانیان را می توان در حمایت از یکدیگر به وضوح مشاهده کرد و آنچه در میان دود و هراس جوانه زد، چیزی بود که جامعه‌شناسان آن را «سرمایه اجتماعی» می‌نامند؛ پیوندی نانوشته و ناگفته میان مردمی که شاید از خیلی موضوعات دلخور بودند، اما هنوز وطن‌شان را زمین نگذاشته‌اند. در جنگ‌ها، زمانی که ساختارهای رسمی حکومتی و اقتصادی دچار اختلال می‌شوند، سرمایه اجتماعی می‌تواند با تقویت شبکه‌های ارتباطی غیررسمی، تسهیل امدادرسانی و حمایت روانی از افراد، نقشی جایگزین و مکمل داشته باشد. حتی این سرمایه اجتماعی عظیم برای ساختن «ایران نوین» که یکی از اهداف رئیس جمهوری کشورمان بوده، حالا ابزاری شده که بتوان از میان خرابی های ساختمان ها و دل های شکسته، ایرانی آباد بسازد. بررسی این موضوع از جنبه‌های مختلف، از جمله نقش گروه‌های محلی، سازمان‌های مردم‌نهاد و ارتباطات بین‌فردی، می‌تواند درک بهتری از چگونگی تقویت سرمایه اجتماعی در مواجهه با بحران‌ها ارائه دهد.
همسایه‌ای که از او دلخور بودی، تبدیل به تکیه‌گاه روانی می‌شود
به بهانه تحمیل این جنگ ۱۲ روزه به کشورمان یک جامعه‌شناس درباره تقویت سرمایه اجتماعی به خبرنگار «آرمان امروز» می گوید: «همبستگی مردم در شرایط جنگی و در شبکه های اجتماعی، واکنشی برای بازسازی ناخودآگاه سرمایه اجتماعی در دوران بحران است. مردم با هر نگاه و مشکلات نوعی «احساس تعلق متقابل» میان افراد و به دولت شکل می‌گیرد. به عبارتی، مردم به یکدیگر و به خاک خود نوعی تعهد درونی و غیر قابل نفوذ دارند. استفاده از واژه‌هایی مانند «وطن» نه صرفاً احساسی، بلکه یک واکنش دفاعی-اجتماعی برای حفظ معنا در برابر تهدید فیزیکی و روانی جنگ است.» امان ا… قرائی مقدم، در ادامه گفته هایش می افزاید: «سرمایه اجتماعی دقیقاً در تضادها خود را نشان می‌دهد. در جامعه ای که درگیر بحران جنگ شده، معمولاً سرمایه اجتماعی به‌جای آنکه از بالا (دولت) ساخته شود، از پایین، میان مردم، و از طریق تجربه‌های مشترک شکل می‌گیرد. وقتی خطر بیرونی یا بحران عمیق مطرح شود، مردم حتی برای مدتی بر اختلافات چشم می‌پوشند. جنگ، به‌ویژه وقتی به در خانه مردم برسد، ناگهان مرزها را جابه‌جا می‌کند: همسایه‌ای که شاید دیروز از او دلخور بودی، حالا تبدیل به تکیه‌گاه روانی تو می‌شود.» اما سرمایه اجتماعی مثل یک آتش نیمه‌خاموش است؛ اگر بعد از بحران، تغذیه نشود، به‌سرعت سرد می‌شود، پس از اینجا به بعد وظیفه دولت و نهادهای جکومتی است که از این نهال جان گرفته و سبز شده در میان خرابه ها، آن را به درختی تنومند تبدیل کنند. به اعتقاد وی «اگر مسیر مشارکت مردم در امور کشور باز نشود، اگر رسانه‌های مستقل به وظایف ذاتی خود عمل نکنند و اگر پاسخ‌گویی رسمی وجود نداشته باشد، این سرمایه به دل‌زدگی، سرخوردگی بدل می‌شود.» و می افزاید: صداهای مختلف را بشنویم و در چنین شرایطی، باید به صداهای مختلف جامعه اجازه داد تا به زبان، بیان و از نقطه‌نظر خودشان به بحث انسجام اجتماعی ورود پیدا کنند، باید رسانه‌های رسمی کشور جلوه‌گاه حضور این صداهای مختلف باشند، نه صرفا صدای تک بُعدی.»
صدای مردم را با هر نگاهی بشنویم
اما برای تقویت این سرمایه اجتماعی چه راهکارهایی وجود دارد؟ قرائی مقدم در پاسخ به این سوال می گوید: « همان طور که اشاره کردم گام اول، شنیدن صدای مردم است؛ راهکارهایی مثل بازگشایی فضا برای کنش‌گری، حمایت از سازمان‌های مردم‌نهاد، تقویت آموزش عمومی درباره حقوق شهروندی، و شفاف‌سازی عملکرد نهادهای رسمی، می‌توانند اعتماد عمودی را افزایش دهد. در سطح فرهنگی نیز نیازمند گفتمان‌سازی هستیم؛ یعنی رسانه‌ها و هنرمندان باید زبان تازه‌ای برای گفت‌وگو و همدلی ایجاد کنند. مهم‌ترین دستاورد، افزایش تاب‌آوری اجتماعی در برابر بحران‌های بعدی است. جامعه‌ای که مردمش بتوانند فارغ از اختلافات، به یکدیگر تکیه کنند، نه‌تنها زنده می‌ماند، بلکه قابلیت اصلاح، تغییر و توسعه پیدا می‌کند. ما به جامعه‌ای نیاز داریم که در آن «وطن» فقط جغرافیا نباشد، بلکه شبکه‌ای از روابط انسانی، اعتماد متقابل، و امید به ساختن آینده‌ای بهتر باشد. در این موقعیت، باید منزلت لازم به همه مردم داده شود تا وحدت و انسجام ملی از دل بحران به وجود بیاید. درواقع، این یک امکانی است که می‌تواند همبستگی ملی را افزایش می‌دهد، اما اگر به درستی عمل نشود و به اختلافات دامن زده شود، نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد». او در ادامه گفت: «ایران زمانی می‌تواند به پیشرفت و توسعه برسد که همه ویژگی‌های پیچیده جامعه ایرانی مورد توجه قرار گیرد. هویت ایرانی، هویتی چند تکه، پیچیده و در عین حال منسجم است. بنابراین، لازم است که به همه ابعاد و لایه‌های این هویت توجه شود و نباید تنها یک بخش از آن را برجسته کنیم و از سایر قسمت‌های آن غافل شویم. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ما مسیری را می‌پیماییم که به تضعیف انسجام ملی منتهی می‌شود.»

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *