Wp Header Logo 1694.png

آرمان امروز- عرفان بیوک‌نژاد: در پی تجربه نبرد ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، تحلیل‌ها حاکی از آن است که کشور در زمینه جنگ رسانه‌ای و روانی، با ضعف‌ها و نارسایی‌های جدی مواجه بوده است. این در حالی است که در شرایطی مشابه، جنگ رسانه‌ای به‌عنوان مکمل جدی جنگ نظامی تلقی می‌شود و عدم آمادگی در این حوزه، تبعات قابل توجهی در افکار عمومی و امنیت روانی جامعه به همراه دارد.
در روزهای ابتدایی درگیری، رسانه‌های داخلی به‌ویژه صداوسیما، غافلگیر شده و نتوانستند پاسخ‌گوی حجم بالای سؤالات و نیازهای اطلاعاتی مردم باشند. با وجود تلاش‌هایی که از میانه درگیری‌ها آغاز شد، بخش عمده عملکرد رسانه‌ها به شعارها و فضای حماسی محدود ماند؛ در حالی که مخاطبان انتظار تحلیل، اطلاع‌رسانی شفاف و اقناع روانی داشتند. صداوسیما که به‌عنوان رسانه ملی شناخته می‌شود، به دلیل ساختار ناکارآمد و فقدان سرمایه اجتماعی لازم، از ایفای نقش مؤثر بازماند.
وضعیت مطبوعات نیز به‌مراتب بحرانی‌تر بود. با تعطیلی کیوسک‌ها، اختلال در حمل‌ونقل هوایی، کمبود سوخت و محدودیت دسترسی به اینترنت، امکان توزیع رسانه‌های چاپی و به‌روزرسانی پلتفرم‌های خبری به‌شدت کاهش یافت. بسیاری از خبرنگاران به دلیل دوری از تهران و قطعی ارتباطات، نتوانستند گزارش‌های میدانی تهیه کنند. شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های دیجیتال نیز با مشکل سرعت پایین اینترنت و اختلال گسترده مواجه شدند.
در همین فضای تضعیف‌شده رسانه‌ای، انتشار گسترده اخبار جعلی، شایعات و اطلاعات ساختگی که گاه با استفاده از فناوری هوش مصنوعی تولید می‌شدند، فضای افکار عمومی را ملتهب ساخت. کاربران درگیر اطلاعات نادرست می‌شدند و روند تکذیب و اصلاح اخبار، با تأخیر و سردرگمی همراه بود.
در آن سوی میدان، رسانه‌های فراملی مانند رسانه‌هایی چون ایران‌اینترنشنال، با بهره‌گیری از زیرساخت‌های حرفه‌ای، هم‌افزایی پلتفرم‌ها و تیم‌های آشنا به تبلیغات و عملیات روانی، به شکلی سازمان‌یافته وارد میدان شدند و به حمایت رسانه‌ای از طرف مقابل جنگ پرداختند. این نوع رسانه‌ها تلاش کردند با انتشار گسترده اخبار هدف‌دار، افکار عمومی ایران را تحت تأثیر قرار دهند.
اکنون در دوره‌ای که از آن با عنوان «صلح مسلح» یاد می‌شود، و یا به آن «آتش بس سرد» نیز گفته‌ایم. تحلیلگران بر ضرورت بازطراحی ساختار رسانه‌ای کشور تأکید دارند. کارشناسان معتقدند تجربه دوران دفاع مقدس، به‌رغم تفاوت‌های زمانی و تکنولوژیک، می‌تواند الگوی اولیه‌ای برای ایجاد ستادهای اطلاع‌رسانی، هماهنگی نهادهای رسانه‌ای و پاسخ‌گویی منسجم به بحران‌های امنیتی باشد. البته تأکید می‌شود که سازوکارهای گذشته باید با الزامات امروز، از جمله حضور پررنگ فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و تهدیدات مبتنی بر فناوری هوش مصنوعی، به‌روزرسانی شود.
کارشناسان هشدار می‌دهند که حتی در وضعیت فعلی که درگیری نظامی پایان یافته است، تبلیغات روانی دشمنان ادامه دارد و دستگاه رسانه‌ای کشور باید پیش از وقوع بحران بعدی، خود را برای مواجهه با این جنگ تمام‌عیار آماده سازد.
پیمان خواجوی، کارشناس مسائل سیاسی، در گفت‌وگویی با اشاره به وضعیت کنونی کشور، ضمن انتقاد از آنچه «جریان سوپر تندرو رویکردی فاشیستی دارند»، تأکید کرد: «گرفتاری‌هایی که این جریان برای کشور ایجاد می‌کند، کمتر از تهدیدات آمریکا و اسرائیل نیست.»
وی در گفت‌وگو با روزنامه آرمان امروز در ابتدای صحبت‌هایش گفت: «ما امروز در کنار تمام درگیری‌ها و تنش‌هایی که با اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی داریم و در حالی‌که حرف زور و خلاف قواعد بین‌الملل علیه ایران شنیده می‌شود، از طرف دیگر گرفتار نوعی فاشیسم داخلی هستیم که مشکلاتی که ایجاد می‌کند، در سطح تهدیدات خارجی است.»
خواجوی با اشاره به عملکرد این جریان در سال‌های گذشته افزود: «ما با جریانی مواجه هستیم که به‌طور عمیق به واقعیت‌ها نعل وارونه می‌زند، نیروها و توانایی‌های ملی را تخریب می‌کند و اعتماد عمومی را از بین می‌برد. این جریان تصویری ناامیدکننده از کشور، شیوه اداره آن و موازنه قدرت در ذهن افکار عمومی ترسیم می‌کند. به‌دلیل در اختیار داشتن انحصاری بسیاری از ابزارهای اطلاع‌رسانی و تریبون‌های رسمی، و با تکیه بر منابع مالی هدفمند، عملاً باعث دلسردی مردم از ساختار مدیریتی کشور شده‌اند.»
وی افزود: «از طرف دیگر، جریان‌هایی که در برابر این‌ها قرار دارند، به‌دلیل نداشتن این لجستیک رسانه‌ای و نگرانی از تبعات قضایی و امنیتی، قادر به بیان آزادانه تحلیل‌ها و دیدگاه‌های خود نیستند. به‌طور مثال، در موضوع مذاکرات هسته‌ای، در زمانی که علیه برجام بسیج شدند و مذاکرات را به بن‌بست رساندند، زبان بسیاری از تحلیل‌گران، دانشگاهیان و نیروهای سیاسی بسته ماند.»
او گفت: «در شرایطی که بسیاری نگرانند طرح مسائل خاصی ممکن است خلاف مصالح کشور یا امنیت ملی تلقی شود، جریان تندرو داخلی با صدای بلند، واقعیت‌ها را وارونه جلوه می‌دهد و حتی اطلاعات غلط به مسئولان عالی‌رتبه نظام ارائه می‌دهد.»
خواجوی در ادامه به نقش شبکه‌های اجتماعی اشاره کرد و گفت: «ما امروز در شرایطی هستیم که پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و تلگرام، جایی برای تعاملات خبری و تحلیلی مردم هستند. برخلاف واتساپ که بیشتر کارکرد اطلاع‌رسانی ساده دارد، این دو شبکه اجتماعی به‌دلیل انتشار طیف وسیعی از اخبار و تحلیل‌ها با کیفیت‌های مختلف، فضایی تعادلی ایجاد می‌کنند؛ یعنی وقتی خبری دروغ یا تحلیلی نادرست منتشر می‌شود، به سرعت امکان واکنش و اصلاح وجود دارد.»
وی با انتقاد از محدودسازی این فضاها افزود: «متأسفانه ما با وضع محدودیت‌هایی مواجه هستیم که در این شرایط به سود کشور و امنیت ملی نیست. حتی در جریان جنگ ۱۲ روزه، اینستاگرام می‌توانست نقش مهمی در حمایت از جریان‌های وطن‌دوست ایفا کند؛ کسانی که مسائل ایران برای‌شان اهمیت داشت. اطلاع‌رسانی درباره کشته شدن غیرنظامی‌ها می‌توانست از این طریق مؤثرتر انجام شود.»
او هشدار داد: «ما به جای بهره‌برداری مثبت از این ظرفیت‌ها، در حال بستن فضا هستیم و این دقیقاً فرصتی به جریان‌های تندرو داخلی می‌دهد که رسانه‌های داخلی را در اختیار دارند و بدون رقیب، روایت خود را پیش ببرند.»
این تحلیل‌گر سیاسی در پایان تأکید کرد: «جریان مخالف افراط‌گرایی باید بیشتر در صحنه حاضر شود و تحلیل‌های خود را ارائه دهد. این موضوع نه‌تنها برای تقابل با افراطیون داخلی ضروری است، بلکه در برابر افراطیون خارج‌نشین مانند سلطنت‌طلبان و سازمان مجاهدین خلق نیز کارساز خواهد بود. چرا که تجربه نشان داده این دو جریان افراطی، اگرچه در ظاهر مقابل هم هستند، اما نتیجه اقدامات‌شان برای کشور یکی است: آسیب به منافع ملت ایران.

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *