آرمان امروز گروه اقتصادی: درگیریهای نظامی هرچند کوتاهمدت، به شکل ضربهای بر پیکرهی شکننده اقتصاد ایران وارد میکنند. جنگ باعث نابودی ساختارها، افزایش تورم، نوسان بازارها، کاهش سرمایهگذاری و تمرکز منابع دولت بر اجتنابناپذیرها میشود؛ همانطور که دکتر مهدی پازوکی و اقتصاددانان دیگر بارها هشدار دادهاند. در ادامه، این گزارش بهطور مفصل نحوهی تأثیرگذاری جنگ بر اقتصاد را بررسی میکند و نشان میدهد چگونه جنگ دقیقاً ضدرشد است—تورمزاست، اعتماد را تضعیف میکند، بازارها را به آشوب میکشاند و اولویتهای دولت را از توسعه به بقا منتقل میکند.
۱. پشتپردهی اقتصادی جنگ: از بورس تا سبد معیشت
جنگها حتی در تلاقی کوتاهمدت نیز واکنشهای سریعی در بازار سرمایه بهوجود میآورند: کاهش بیش از ۵۰ هزار واحدی شاخص کل بورس در هفته اول، افزایش دلار تا بیش از ۸۰ هزار تومان و رشد تورم انتظاری در بازار طلا، مسکن و مواد غذایی همه نمودهای این تأثیرات هستند.
به تعبیر مهدی پازوکی، اقتصاد برای رشد به سه رکن مهم نیاز دارد: پیشبینیپذیری، سرمایهگذاری و امنیت. در زمان جنگ، هر سه رکن زیر سؤال رفته و اقتصاد در برابر انبوهی از مخاطرات قرار میگیرد.
۲. چرا جنگ، دشمن رشد است؟
دکتر پازوکی میگوید: «نرخ تورم در کشوری که میجنگد یا مورد حمله قرار گرفته است، افزایش پیدا میکند. تورم باعث بیثباتی اقتصادی میشود و سرمایهگذاری اقتصادی را کاهش میدهد.» در چنین شرایطی، سرمایهگذاران خصوصی ریسکگریز میشوند و دولت مجبور به افزایش هزینههای نظامی و بازسازی میگردد؛ بنابراین: منابع مالی از پروژههای توسعهای به سمت تأمین تسلیحات جابهجا میشود؛
زیرساختهای اصلی و سرمایههای ملی در معرض تخریب جدی قرار میگیرند؛ اعتماد کسبوکارها و مردم بهعنوان عامل حیاتی رشد از بین میرود؛ این فرآیند مستقیماً بر نرخ رشد اقتصادی اثر منفی میگذارد.
اقتصاد برای رشد نیاز به پیشبینیپذیری، سرمایهگذاری، و امنیت دارد. جنگ، هر سه این عناصر را به چالش میکشد. با افزایش هزینههای نظامی، منابع دولت از بخشهای توسعهای به سمت تسلیحات و جبران خسارات میرود. همزمان، بخش خصوصی نیز از ترس تحریم، ریسک، یا نابودی زیرساختها عقبنشینی میکند. این روندها در نهایت رشد اقتصادی را متوقف یا معکوس میکنند.
پیامدها و چشمانداز پیشروی اقتصاد جنگی
۱. بیثباتی اقتصادی با ریسک نظامی: تکرار دورههای مشابه، اعتماد سرمایهگذاران را کاهش داده و هزینه تأمین مالی دولت را افزایش میدهد.
۲. فشار قیمتی بر مردم محروم: افزایش شدید قیمت خوراکیها بهویژه برای اقشار پاییندست نشانه پیدایش بحران معیشتی است.
۳. لزوم واکنش سیاستگذاران: برای خنثیسازی آثار اقتصادی جنگ، نیاز به بستههای حمایتی هدفمند، مدیریت نرخ ارز، تقویت شفافیت در گزارش اقتصادی و تسهیل تأمین نقدینگی وجود دارد.
۳. تجربه جنگ هشت ساله ایران و عراق
جنگ تحمیلی ۱۳۵۹–۱۳۶۷ نمونهای آشکار از تأثیر مستقیم و بلندمدت جنگ بر رشد اقتصادی ایران است. در سال نخست جنگ، رشد اقتصادی ایران حدود منفی ۱۵ درصد ثبت شد. بودجهنظامی طی آن سالها به بیش از نصف کل بودجه اختصاص یافته و سرمایهگذاریهای عمرانی تقریباً متوقف شدند. آثار این اختلال تا سالها باقی ماند. این تجربه تاریخی نشان میدهد که تأثیرات جنگ تا دههها بر زندگی اقتصادی مردم باقیماند. کاهش در تولید نفت، تخریب زیرساختها، تعطیلی کارخانهها و مهاجرت نیروی کار از مهمترین پیامدهای جنگ بودند.
۴. تأثیر مستقیم بر بازارها و معیشت
درگیریهای نظامی کوتاهمدت نیز آثار مهمی بر بازارهای کلان دارند: بازار ارز و طلا: در جریان جنگ اخیر با اسرائیل، قیمت دلار تا کانال نزدیک ۹۰ هزار تومان جهش کرد و بازار طلا نیز واکنش نشان داد؛ افزایش فوری تقاضا و تورم انتظاری. بازار سهام: بورس طی دوره جنگ «بهشدت ریزش کرد»، چرا که سرمایهگذاران با بیاطمینانی گسترده روبهرو هستند. معیشت عمومی: قشرهای پایین و محروم، بیشترین ضربه را میخورند. افزایش قیمت خوراک، خوراکی و مواد اولیه، زندگی این گروهها را بیشازپیش تحت فشار قرار میدهد.
۵. ابعاد مؤلفهای فرآیند جنگ: روایت علمی
مطالعات بانک توسعه اروپا (Maxim Chupilkin و Zsóka Kóczán) نشان دادهاند که اگر چه هزینههای دولتی ممکن است در کوتاهمدت محرک رشد بهنظر برسند، اما: تخریب سرمایه فیزیکی و انسانی؛ کاهش بهرهوری نیروی کار؛ کاهش تجارت داخلی و خارجی در بلندمدت منجر به کاهش GDP میشود. این یافتهها تأییدی بر دیدگاه پازوکی هستند که جنگ بیش از آنکه زمان توسعه را خنثی کند، آن را به عقب میبرد.
۶. نقش کلیدی سیاستگذاران: از واکنش تا اقدام
پازوکی بر لزوم نقشآفرینی فعال دولت تأکید دارد: حفظ معیشت و کنترل نوسانات ارز و قیمتها نیازمند مداخله هدفمند دولت است؛ بستههای حمایتی برای دهکهای پایین، تثبیت بازار ارز و تامین نقدینگی ضروری هستند. رابطه منطقی پشتیبانی سیاسی از ثبات اقتصادی باید برقرار شود. پازوکی معتقد است سیاست نباید زیرساخت رشد را گروگان بگیرد؛ اقتصاد نیازمند امنیت و پیشبینیپذیری است، نه تصمیمات لحظهای سیاسی یا نظامی.
۷. چشمانداز:
جنگهای کوچک، زیانهای بزرگ نگاه اجمالی به دغدغههای پازوکی و دادههای اخیر نشان میدهد: حتی جنگ ۱۲ روزه نیز، زخم قابلتوجهی بر پیکر اقتصاد کشور میزند؛ چنین شوکهایی بیانگر ناتوانی اقتصاد ایران در برابر نوسانهای سیاسی است. بدون برنامهریزی دقیق و بازسازی اعتماد اقتصادی، خروجی کوتاهمدت مثل حمایتها کافی نیستند؛ مسیر رشد باید با امنیت، شفافیت و چشمانداز سیاسی توسعه همراه باشد.
بنابراین، برخلاف برخی نظریههای “اقتصاد جنگی”، تجربههای ایران و پژوهشهای معتبر نشان میدهند که جنگ، ترمز رشد اقتصادی است، نه سوخت آن.
اگرچه جنگ گاهی ناگزیر بهنظر میرسد، اما پازوکی تأکید میکند که اثرات آن بیشتر گسل، نه محرک رشد بوده و بازسازی اقتصادی در دوران پس از جنگ نیازمند استراتژی بلندمدت با تمرکز بر ثبات، امنیت اقتصادی و جایگزینی تنش با تعامل است. سیاستگذاران امروز باید این واقعیت را باور کنند: جنگ، دشمن رشد اقتصادی است—چه امروز، چه دیروز و چه فردا.
source