آرمان امروز- رها معیری: جامعه ایران امروز در حال تجربه یکی از شتابانترین دوران تحول اجتماعی خود قراردارد. این تغییرات نه تنها در سطح ظاهری زندگی روزمره مانند پوشش، سبک مصرف، یا حضور در فضای مجازی نمود یافته، بلکه در ساختارهای عمیقتر هنجاری و حتی در تلقی مردم از نهادهای اجتماعی در حال بروز است. برخلاف گذشته که تغییرات اجتماعی بیشتر در محدودهی نخبگان شهری یا گروههای خاص رخ میداد، اکنون این دگرگونیها فراگیر شدهاند و در همه لایههای جمعیتی و جغرافیایی قابل مشاهدهاند. بر اساس نظریات جامعهشناسان کلاسیکی چون «آنتونی گیدنز»، جوامعی که در معرض مدرنیته متأخر قرار میگیرند، وارد فازی از «بازتابندگی» میشوند؛ به این معنا که افراد به طور مداوم سبک زندگی، هویت، و تصمیمهایشان را در چارچوبی جهانی بازنگری میکنند. ایران نیز در چنین وضعیتی قرار گرفته است.
لایه هایی از شتاب اجتماعی در جامعه
برای بررسی این موضوع به سراغ یک جامعه شناس رفتیم، امان الله قرائی مقدم در این رابطه به «آرمان امروز» می گوید: «همانطور که «پییر بوردیو» اشاره میکند، تحولات اجتماعی زمانی به یک تغییر ساختاری منجر میشوند که «عادتوارهها» دستخوش دگرگونی شوند؛ یعنی الگوهای دیرینه رفتار و احساس تغییر کنند. اکنون در ایران میبینیم که بسیاری از رفتارهایی که زمانی جزو هنجارهای غیرقابل تغییر تلقی میشدند، امروز در حال فروریختن یا بازتعریف هستند. شتاب اجتماعی در جامعه ایران پدیدهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت یا به گروهی خاص محدود کرد. این تغییرات گسترده، عمیق و مداوم، در تمامی سطوح زندگی اجتماعی، فردی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی قابل مشاهدهاند. برخلاف گذشته که تحولات عمدتاً از نخبگان یا طبقات بالای شهری آغاز میشدند، اکنون تغییرات به صورت افقی و عمودی در حال گسترشاند؛ به این معنا که هم تمام اقشار جامعه را درگیر کردهاند و هم به عمق ارزشها و ساختارهای ذهنی و نهادی رسوخ کردهاند.»
وی به اشکال مختلف شتاب اجتماعی در جامعه ایرانی اشاره دارد و می گوید: در سطح فردی، خصوصاً میان نسل جوان و نوجوان، شاهد دگرگونیهای گستردهای در نظام ارزشی، سبک زندگی، نوع ارتباطات و تلقی از آینده هستیم. نسل جدید نه تنها خواستههایی متفاوت از نسل پیشین دارد، بلکه این خواستهها را با سرعت و صراحت بیشتری نیز بیان میکند. تعریف از هویت فردی، استقلال فکری و نیاز به آزادی انتخاب، شاخصهای اصلی این تحول در ساحت فردی است. این دگرگونیها در ساختار خانواده نیز کاملاً قابل مشاهده است. خانواده به عنوان یکی از مهمترین نهادهای سنتی در ایران، دیگر شکل و کارکرد سابق خود را حفظ نکرده است. الگوهای ازدواج، نرخ فرزندآوری، و الگوی تصمیمگیری درون خانواده همگی دچار تحول شدهاند. خانواده امروز ایرانی، نه به عنوان یک واحد صرفاً تابع سنت، بلکه به عنوان عرصهای برای چانهزنی بین سنت و مدرنیته بازشناخته میشود. در ساحت فرهنگی و سبک زندگی، نشانههای این شتاب را میتوان در تغییر پوشش، زبان، موسیقی، ادبیات روزمره، ترجیحات هنری و حتی غذا و رفتارهای روزمره مردم مشاهده کرد. مصرف فرهنگی به شدت متنوع و جهانی شده است و الگوهای بومی و سنتی در برابر فشار انتخابهای جدید و متکثر، در حال عقبنشینیاند. در بعد اجتماعی، رشد رسانههای اجتماعی و فضای مجازی نقش اصلی در شتاب گرفتن این تغییرات ایفا میکند. افراد در این فضاها نه تنها از وضعیتهای دیگر جوامع مطلع میشوند، بلکه خود نیز کنشگر و تولیدکننده معنا و روایتاند. کنش جمعی، مطالبهگری مدنی، اعتراضهای نرم، گفتگوهای عمومی و حتی تغییر گفتمانها همه در بستر شبکههای اجتماعی شکل میگیرند و این یعنی جامعه در حال عبور از شیوههای سنتی کنش اجتماعی به سمت اشکال پیچیدهتر، پویاتر و چندسطحیتر است. از نظر اقتصادی نیز نشانههای تحول به وضوح دیده میشود. شیوههای درآمدزایی سنتی در حال جایگزینی با مشاغل مدرن، دیجیتال و مستقل هستند. جوانان کمتر به دنبال استخدام در ساختارهای دولتیاند و بیشتر به سمت کارآفرینی، فریلنسری، اقتصاد دیجیتال و استارتاپها حرکت میکنند. ارزشهای اقتصادی نیز تغییر کردهاند.
این جامعه شناس در پاسخ به این سوال که اگر سیاستگذاران اجتماعی و مسئولان خود را با این شرایط و واقعیت های جامعه ایرانی همسو نکنند، چه چالش هایی به وجود می آید؟ می افزاید: «سیاستگذاران اجتماعی نمیتوانند نسبت به چنین تحولاتی بیتفاوت باشند، چرا که نادیده گرفتن این روندها به سیاستهایی منجر میشود که یا کارکرد ندارند یا با واکنش منفی مردم مواجه میشوند. به تعبیر مانوئل کاستلز، در عصر اطلاعات، اگر سیاست و جامعه در دو مسیر واگرا حرکت کنند، نهادهای رسمی مشروعیت خود را از دست میدهند. از همین رو، هرگونه سیاستگذاری اجتماعی که مبتنی بر محدودسازی، تقابل، یا کنترل صرف باشد، در برابر تغییرات شتابدار جامعه ایران ناتوان خواهد بود. از منظر جامعهشناسی توسعه نیز، جوامعی که بتوانند تحولات اجتماعی را «تغذیه» کنند، نه تنها از آنها آسیب نمیبینند، بلکه آنها را به منابعی برای نوسازی ساختارها، بازتعریف هویت ملی، و گسترش سرمایه اجتماعی تبدیل میکنند. توسعه زمانی رخ میدهد که آزادیهای فردی، امکان انتخاب، و فرصتهای برابر برای مشارکت در فرایندهای تصمیمسازی گسترش یابد. ایران در صورتی میتواند از این تغییرات بهره ببرد که از نگاه تقلیلگرایانه به «نظم اجتماعی مطلوب» فاصله بگیرد و به جای مقاومت، به مشارکت فعال مردم اعتماد کند.»
شتابی که با «اعتماد» به «توسعه» ختم می شود
این جامعه شناس با اشاره به اینکه جامعه امروز، جامعهای همواره متصل، آگاه، و پرسشگر است، می افزاید: «مطالبهگری اجتماعی دیگر محدود به نخبگان نیست، بلکه در بسترهای عمومی و روزمره نیز نمود دارد. در چنین جامعهای، نمیتوان با الگوهای سیاستگذاری خطی و از بالا به پایین، انتظار حفظ ثبات یا مقبولیت داشت. سیاست اجتماعی باید مبتنی بر رویکردی ایجابی، گفتوگومحور، و با درک واقعیتهای اجتماعی بازطراحی شود. جامعه ایران بیش از آنکه نیاز به کنترل داشته باشد، نیاز به درک و اعتماد دارد. شتاب تغییرات، فرصتی تاریخی است که اگر درست درک شود، میتواند ایران را به سوی توسعهای فراگیر و پایدار سوق دهد. اما اگر این تحولات نادیده گرفته شوند یا به چشم تهدید دیده شوند، باخت این بازی نه برای نهادهای رسمی، بلکه برای آیندهای خواهد بود که میتوانست بهتر ساخته شود.
source