به گزارش شهرآرانیوز، خبرنگاری بحران، سفیران بینام و نشان حقیقتاند که در دل آشوبها و سختیها، شجاعانه صدای مردم را به گوش جهان میرسانند. از انقلاب ۱۳۵۷ که موج تازهای از تحولات عمیق را در ایران رقم زد، تا جنگهای سهمگین، بلایای طبیعی و همهگیریها، خبرنگاران خط مقدم آگاهی و مقاومت بودهاند. آنها نه فقط راوی رویدادها، بلکه شاهدان زنده و تاثیرگذار تاریخاند؛ افرادی که در میان دود و خون و باران و ویروس، مرز بین حقیقت و سکوت را شکستند و با ایستادگی، تعهد و شجاعت، پیام انسانیت و امید را به جامعه منتقل کردند.
این نوشتار، روایتگر نقش برجسته و تأثیرگذار خبرنگاران بحران در مهمترین رخدادهای معاصر ایران است؛ کسانی که با وجود محدودیتها، خطرات و فشارهای فراوان، همواره پایبند به وظیفه حرفهای خود ماندند و با صداقت و جسارت، صدای بیصدایان را به گوش جهان رساندند و نقش بیبدیلی در ثبت تاریخ و شکلدهی افکار عمومی ایفا کردند.
انقلاب ۱۳۵۷؛ تولد خبرنگاری بحران در قلب انقلاب مردمی
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ نقطه عطفی در تاریخ معاصر کشور بود که نهتنها ساختار سیاسی و اجتماعی ایران را دگرگون کرد، بلکه خبرنگاری بحران را نیز وارد مرحلهای نوین و چالشبرانگیز کرد. در این دوره، خبرنگاران به عنوان شاهدان زنده تحولات بیسابقه، مسئولیت بزرگی بر دوش داشتند؛ آنها باید در دل ناآرامیها، تظاهرات گسترده مردمی، اعتصابات کارگری و دانشجویی، برخوردهای خشونتآمیز نیروهای امنیتی و سرکوبهای شدید، صدای مردم را به گوش داخل و جهان میرساندند.
خبرنگاری در آن روزها به هیچوجه یک کار ساده نبود؛ شرایط امنیتی فوقالعاده دشوار بود، دسترسی به منابع خبری محدود و تجهیزات ارتباطی به شدت ابتدایی و ناکافی. خبرنگاران مجبور بودند در خیابانهای پرخطر، میان آتش اعتراضات و دود گازهای اشکآور، بدون حفاظت قانونی یا امنیت فیزیکی، خبر تهیه کنند و مخاطبان را از واقعیتها مطلع سازند. آنها بارها بازداشت شدند، مورد ضربوشتم قرار گرفتند و برخی حتی مجبور به فرار یا مخفیشدن شدند تا جانشان را نجات دهند.
روایتهای آنان از شهرهای مختلف ایران مانند تهران، قم، تبریز، اصفهان، مشهد و شیراز، به سرعت از طریق شبکههای داخلی و خارجی به گوش جهانیان رسید و یکی از مهمترین دلایل شکلگیری موج حمایت بینالمللی از انقلاب بود. این گزارشها اغلب با تصاویر تلخ برخوردهای خشونتآمیز، تجمعات میلیونی مردم، شعارها و نطقهای امام خمینی، چهرهای واقعی و بیپیرایه از عمق بحران سیاسی ایران ارائه میدادند.
جالب است بدانیم که در این دوره، خبرنگاران علاوه بر انتقال خبر، نقشهای دیگری نیز ایفا کردند؛ آنان گاهی به واسطه جایگاه اجتماعی خود، واسطه ارتباط میان مردم و گروههای سیاسی یا حتی نیروهای امنیتی میشدند. برخی خبرنگاران با شجاعت تمام وارد مناطق کارگری شدند و روایتهای اعتصابات سخت کارگران نفت و کارخانهها را ثبت کردند، که در نهایت به ایجاد فشار بر رژیم پهلوی کمک کرد.
در عین حال، رسانههای داخلی تحت کنترل شدید رژیم بودند و بسیاری از خبرنگاران مجبور به فعالیت زیرزمینی یا همکاری با رسانههای خارج از کشور شدند که این موضوع خود خطرهای مضاعفی به همراه داشت. بهخصوص خبرنگارانی که برای رادیوها و تلویزیونهای خارجی کار میکردند، به جرم «پخش اخبار ضد نظام» بازداشت و شکنجه شدند.
در این شرایط، خبرنگاری بحران بیش از هر زمان دیگر، معنای مبارزه برای آزادی بیان، شجاعت در برابر سرکوب و مسئولیت اجتماعی داشت. این دوره زمینهساز تولد نسلی از خبرنگاران شد که در ادامه دههها، در تمامی بحرانهای ایران به عنوان ستونهای رسانهای و نمادهای شجاعت باقی ماندند.
در نهایت، انقلاب ۱۳۵۷ نشان داد که خبرنگاران بحران نه فقط انتقالدهنده خبر بلکه بازیگران موثر در روندهای تاریخیاند؛ آنها با روایتگریشان توانستند صدای بیصدایان را به گوش جهان برسانند و زمینه را برای تغییرات عمیق فراهم کنند.
جنگ تحمیلی؛ خبرنگاران در خط مقدم آتش و بمباران
با آغاز جنگ هشت ساله ایران و عراق در شهریور ۱۳۵۹، خبرنگاری بحران در ایران به یکی از دشوارترین و حساسترین عرصههای خود رسید. خبرنگاران ایرانی که اغلب با کمترین امکانات، آموزشهای محدود و حمایتهای اندک به جبهههای جنگ اعزام میشدند، وظیفه داشتند روایتگر واقعیات تلخ و شیرین این نبرد نابرابر باشند. آنان در دل خاکریزها، سنگرها و پناهگاهها حضور پیدا کردند، در حالی که خود در معرض خطر مداوم گلولهباران، بمباران شیمیایی، و کمبود مایحتاج اولیه قرار داشتند.
خبرنگاران جنگ، مانند بسیاری از رزمندگان، شاهد فداکاریها، شهادتها و رنجهای طاقتفرسا بودند و این تجربیات را با جان و دل به مخاطبان منتقل کردند. در این میان، اسامی و خاطرات خبرنگارانی که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم در میدان جنگ جان خود را از دست دادند یا دچار آسیبهای جبرانناپذیر شدند، بخش مهمی از تاریخ رسانهای ایران را تشکیل میدهد. برای مثال، حسین فهمیده که نماد مقاومت جوانان ایرانی بود، نمونهای از شهامت و تعهدی است که خبرنگاران نیز در روایت جنگ از خود نشان دادند.
کمبود تجهیزات حفاظتی، فقدان پشتیبانی سازمانی و نبود ساختارهای رسمی برای حمایت از خبرنگاران، شرایط کار آنان را بسیار دشوار کرد. بسیاری از خبرنگاران مجبور بودند با ریسک بسیار بالا و بدون حمایت قانونی یا بیمهای فعالیت کنند. اما باوجود تمام این مشکلات، خبرنگاری جنگ نه فقط انتقال خبر، بلکه مسئولیتی اجتماعی و انسانی بود که به شکلگیری روایتهای حقیقی و مستند از جنگ کمک کرد و الهامبخش نسلهای بعدی شد.
این دوران، الگویی تاریخی از ایثار، شجاعت و تعهد حرفهای در میان خبرنگاران ایرانی است که نشان میدهد خبرنگاری بحران در جنگ، فراتر از یک شغل، یک مأموریت خطیر برای حفظ حقیقت و آگاهی عمومی بوده است.
ویروس کرونا؛ خط مقدم خبرنگاران در بحران سلامت بیسابقه
شیوع ویروس کرونا در اواخر سال ۱۳۹۸، ایران را همانند بسیاری از کشورهای جهان درگیر بحرانی کمسابقه کرد؛ بحرانی که نهتنها نظام سلامت، بلکه رسانهها و خبرنگاران را نیز به خط مقدم کشاند. خبرنگاران در این دوره، با وجود نبود امکانات محافظتی مناسب، وظیفه پوشش میدانی از بیمارستانها، مراکز درمانی، گورستانها، جلسات اضطراری، و گفتوگو با کادر درمان و مبتلایان را بر عهده گرفتند؛ در شرایطی که هر حضور میدانی، میتوانست به بهای جانشان تمام شود.
بسیاری از خبرنگاران و عکاسان خبری، با ماسکهای ساده، بدون تجهیزات ایمنی، در شرایطی که بیمهای برای بیماری حرفهای وجود نداشت، وارد صحنه شدند. آنان بهدور از فریاد و مطالبه، تنها با انگیزه روشنگری و اطلاعرسانی، بحران را روایت کردند.
در این میان، متأسفانه شماری از خبرنگاران نیز جان خود را بر اثر ابتلا به کرونا از دست دادند. از جمله میتوان به علیحیدر شاهحسینی، یاسمن علی اکبرلو و سیدعبدالله زاویه اشاره کرد؛ چهرههایی که در سکوت، با ویروس دستوپنجه نرم کردند و بیهیاهو از میان ما رفتند.
نام این افراد در هیچ خیابانی ثبت نشد و تصویرشان بر هیچ بیلبوردی نقش نبست، اما آنها با مرگ خاموششان، حقیقت تلخی را روایت کردند: خبرنگاری در بحران، نه تنها شغل نیست، بلکه تعهدی جانفرساست؛ تعهدی که گاه به قیمت جان تمام میشود.
سیلهای عجیب مشهد؛ جایی که خبرنگاران، روایتگر میدان همدلی شدند
سیل، یکی از مخربترین بحرانهای طبیعی است که سالهاست جان و مال مردم ایران را به چالش کشیده است. از سیلابهای پرخسارت استانهای شمالی همچون گیلان و مازندران گرفته تا خوزستان، لرستان و ایلام، هر بار خبرنگاران با حضور در دل حادثه، روایتهای زنده و تاثیرگذاری از درد، امید و همبستگی ثبت کردند.
در این میان سیل اردیبهشت ۱۴۰۳ در مشهد و حومه، تنها یک اتفاق طبیعی نبود؛ بحرانی بود که ضربان زندگی بسیاری را برای ساعاتی متوقف کرد. از حوالی ظهر، بارشهای شدید باعث بالا آمدن آب در معابر اصلی شهر شد و مناطقی چون میدان انقلاب اسلامی و محله سیدی، خیلی زود درگیر وضعیت اضطراری شدند. آب با سرعتی غیرمنتظره در کوچهها و خانهها جاری شد و مردم، غافلگیر از همهجا، به دنبال راهی برای نجات بودند.
در همان ساعات ابتدایی، خبرنگاران و عکاسان در کنار امدادگران، وارد میدان شدند. آنها بدون فاصله، با چکمه، وارد مناطق پرخطر شدند تا لحظهبهلحظه واقعیت را ثبت کنند. میدان انقلاب مشهد، با آنهمه تردد و رفتوآمد روزمره، حالا زیر آب رفته بود و منطقه سیدی شهرمان، با خانههای کمدوام و خیابانهای باریکش، شاهد یکی از پرتنشترین لحظات بحران.
دوربینهایی که فراموش نمیکنند
عکاسان خبری با دوربینهایی که قطرههای باران را از لنزشان پاک میکردند، از پشتبامها، کوچههای خیس، یا حتی از قایقهای امدادی، ثبتکننده لحظات ناب همدلی و وحشت بودند. آنها فقط برای ثبت تصویر نیامده بودند؛ روایتگر انسانهایی بودند که در ثانیهای همهچیزشان را از دست داده بودند و چشمانتظار یک دست کمک بودند.
وقتی خبرنگار، خودش بخشی از میدان میشود
خبرنگاران بحران در این روزها، فقط ناظران نبودند. خیلیهاشان گوشی به دست از خانهای به خانه دیگر میدویدند تا موقعیت افراد گرفتار را به گروههای امدادی اطلاع دهند. برخی حتی در لحظه تخلیه خانهها، خودشان دست در دست خانوادهها، کمک میکردند. گزارشهای میدانیشان، نه فقط روایت لحظهها بود، بلکه سندی است بر ایستادگی، همراهی و حس مسئولیت حرفهای در بزنگاههایی که شهر به صداقت رسانهها نیاز دارد.
در محلههایی مثل سیدی، جایی که کوچهها باریک و خانهها در معرض بیشترین آسیب بودند، حضور خبرنگاران و عکاسان محلی بهویژه چشمگیر بود. آنها بیهیچ امکانات خاصی، فقط با یک گوشی، دوربین دستی یا حتی قلم و کاغذ، به میان مردم رفتند و تلاش کردند صدای آنان را به گوش مدیران و عموم جامعه برسانند.
در کنار مشهد، شهرهای دیگری مانند آققلا، شیراز، ساری و لرستان نیز شاهد حضور فعال خبرنگاران بحران بودند که با دقت و شجاعت، حقایق را روایت کردند؛ حتی وقتی شرایط آب و هوایی و جغرافیایی، مانع جدی فعالیت میدانی میشد. این حضور، بار دیگر جایگاه خبرنگاران بحران را به عنوان ستونهای اصلی اطلاعرسانی و امید در روزهای سخت، تثبیت کرد.
جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی؛ نقش دشوار خبرنگاران بحران در میانه آتش
در خرداد ۱۴۰۴، در جریان درگیری محدود میان ایران و رژیم صهیونیستی، خبرنگاران بحران نقشی کلیدی در انعکاس واقعیات جنگ ایفا کردند. آنها در شرایطی پرتنش و مخاطرهآمیز، با محدودیتهای امنیتی و فشارهای گسترده، در نقاط مختلف شهرها و مناطق تحت تأثیر، به ثبت و گزارش اتفاقات پرداختند.
خبرنگاران در مواجهه با تهدیدهای فیزیکی ناشی از حملات موشکی و انفجارها، همراه با محدودیتهای دسترسی به منابع رسمی و دشواریهای عملیاتی، مسئولیت اطلاعرسانی دقیق و بهموقع را برعهده داشتند. نبود امکانات حفاظتی کافی و نگرانیهای امنیتی، به سختی کار آنان افزود، اما آنان با حفظ بیطرفی و پایبندی به وظیفه حرفهای، صدای مردم و واقعیتها را به گوش مخاطبان رساندند.
در این شرایط، خبرنگاران نه تنها گزارشگر حادثه بودند، بلکه نقش میانجیهای اعتماد عمومی را ایفا کردند؛ آنها باید با دقت و احتیاط، اطلاعات را پالایش و در میان اخبار ضد و نقیض، روایت معتبر را ارائه میکردند.
در نهایت، تلاش مستمر این گروه از خبرنگاران بحران، باعث شد واقعیتهای میدانی این درگیری و وضعیت شهروندان در برابر تهدیدات را به صورت مستند و واقعی به جامعه داخلی و بینالمللی منتقل کنند، نقشی که فراتر از یک گزارش ساده بود و به عنوان بخشی از مقاومت رسانهای کشور در برابر جنگ نرم و فشارهای خارجی به حساب میآید.
source