آرمان امروز- رها معیری: در روزهای منتهی به اربعین، جهان اسلام گویی بر یک جاده واحد همقدم میشود؛ جادهای که آغازش از خانههای دور و نزدیک است و پایانش در آستان کربلا و نجف. نگاهها به مرزهای غربی دوخته شده، گامها بر خاک مسیر اربعین میلغزند و ذکر «یا حسین» همچون موجی پیوسته، از لبها به آسمان میرود. اینجا نه رنگ پوست معنایی دارد و نه لهجه و زبان؛ همه، به زبان مشترک «دل» سخن میگویند. تاولهای پا، عرق پیشانی و خستگی راه، هیچکدام قدرت بازداشتن زائران را ندارند. این تنها مسیری است که زخم کف پا به مدال افتخار بدل میشود و گرد راه، چون حنای عشق، بر پیشانی میدرخشد. پیر و جوان، کودک و سالمند، مرد و زن، همگی با شوق چلهنشینی «حسین و یارانش» رو به کربلا روان هستند. شکوه این سفر در اعدادی هم خود را نشان میدهد: تنها در روزهای نزدیک به اربعین، بیش از پنجاه میلیون خودرو زائران به سمت استانهای مرزی روانه شدند. خوابهای از دسترفته، سرمایههای خرجشده، و دستان تاولزده، مناجات بیصدای این کاروان بزرگاند. «سفرههای اباعبدالله» در مسیر نه تنها غذا، که معنویت را طعمدار میکنند.
موکب شهدای کنجانچم
در مسیر کرمانشاه تا ایلام و سپس کربلا، هر موکب، نه صرفاً یک ایستگاه پذیرایی، که کارگاهی هنری است: آشپزانی که با قاشق، قلممو میشوند و دیگهایشان بوم نقاشی. هر لقمه، مینیاتوری از ایثار کربلایی است. در جاده ایلام به مرز مهران، یکی از این سفرههای میزبانی، «موکب شهدای کنجانچم» متعلق به «شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران» است که بخشی از هزینههایش نیز با همت مردم تأمین میشود. در این موکب، یک بشقاب غذا یا ساعتی استراحت زیر آفتاب سوزان، یک درمانگاه کوچک یا لیوانی آب خنک، چیزی فراتر از خدمت است؛ تجلی عشق است. مردم کاشان، در قالب «هیئت عزاداری نخل کاشان»، لبهای خشکیده زائران را با شربت، چای و آب معدنی تازه میکنند. روزانه اینجا بیش از ۶۰ هزار بطری آب معدنی به زوار داده می شود. بیش از دو هزار نفر استحمام می کنند و مردمان خوزستان و گتوند، رنج سفر از سد گتوند را به جان خریدهاند تا روزانه دستکم به ۱۲ هزار زائر اربعین غذا بدهند. شیرمردان ایلام، کفش زائران را جفت میکنند و هرکس به زبان و گویش خود خدمتی بر دوش میگیرد تا زائر با توشهای تازه، رهسپار موکب بعدی شود. درمانگاه این موکب «شهدای کنجانچم» روزانه حدود ۴۵۰ نفر را ویزیت میکند و داروهای آن، با همت خیرین تهرانی و شهرهای دیگر، به ایلام میرسد. قدمت این موکب حدود یک دهه است و سالانه در مسیر ۲۵ کیلومتر به ایلام و در مسیر سد کنجانچم، به مدت ۱۰ روز (پنج روز قبل و ۵ روز بعد از روز اربعین) فعال است. اینجا میعادگاه خیران و زائران است. کودکانی که زیر تیغ آفتاب، در حیات موکب بازی می کنند و پدران و مادرانی که با لهجه های مختلف و از شهرهای مختلف با هم صحبت می کنند. سر یکی از میزها، یک فرد سنندجی، داشت از سختی، اما لذت سفر برای یک فرد اصفهانی و یک شهروندی از اراک می گفت که هم مسیر برای رسیدن به مرز بودند.
با این اوصاف اربعین، صحنه تئاتر زندهای است که انسان را در والاترین نقشهایش به نمایش میگذارد: هم در قامت «زائر تشنه حقیقت» و هم در سیمای «میزبان بخشنده جان». این دو، همچون دو بال یک پرنده روحانیاند که جز در پرواز به سوی کربلا معنایی ندارند. روایت این شکوه، نه تنها در قالب گزارش، که در هنر آمیخته به عرفان جان میگیرد؛ از فیلم کوتاه بیدیالوگ تا تابلوی نقاشی که اشک را بر چهره جاری سازد. چه نیکوست اگر هنرمندان جهان، این حماسه انسانی را قاب گفتوگوی تمدنها کنند.
source