محمد جواد ظریف
آرمان امروز : تحرکات اخیر اسرائیل و اقدامات اسرائیل بنیانهای نظم منطقهای و جهانی را تهدید میکند هرچند دفاع قاطع ضروری است اما یک راهحل پایدار نیازمند ابتکاری دیپلماتیک و جسورانه است. تغییری تاریخی برای ایران و منطقه، از یک پارادایم تهدید ریشهدار به پارادایم فرصتهای توانمندساز، که شامل گسترش روابط با همسایگان و کشورهای جنوب جهانی، ایجاد شراکت تازهای میان کشورهای مسلمان غرب آسیا، و ازسرگیری گفتوگو با اروپا و ایالات متحده میشود.
ساختن آیندهای متفاوت نیازمند اقدام برای رهایی از «جبر تاریخی» است. «این تغییر برای ایران از داخل آغاز میشود و به همسایگان گسترش مییابد.»
این تغییر از منظر منافع ملی ایران «ضروری» است. «ایران میتواند از رویکرد مبتنی بر مقابله دائمی با تهدیدات به رویکردی متمرکز بر بهرهگیری از فرصتها گذر کند.»
«بزرگترین سرمایه» ایران مردم هستند و «تابآوری» ایرانیان «دشمنان به ظاهر برتر را ناکام گذاشته است.» مردم ایران با وجود تحریمها و محدودیتهای بینالمللی «بهصورت بومی پیشرفتهای علمی و فناوری را، بهویژه در حوزههای دفاعی و انرژی هستهای به پیش بردهاند.»
دومین رکن حیاتی فرصت برای ایران همسایگان هستند. به علت رویکرد آغشته به «سوءظن و تهدید» کشورهای منطقه «همکاری واقعی منطقهای» همچنان «دستنیافتنی» مانده است اما اقدامات اخیر اسرائیل آگاهی تازهای از آسیبپذیری مشترک در منطقه ایجاد کرده است. اکنون فرصتی حیاتی پیش روی ماست. ایران به همراه بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، سوریه، ترکیه، امارات متحده عربی و یمن و شاید در آینده با گسترش به پاکستان، آسیای مرکزی و قفقاز باید از این لحظه استفاده کنند.
ایجاد پیمان منطقهای بر پایه تغییر راهبردی «از تفرقه به همافزایی» تحت سازمان ملل می تواند گره گشا باشد و «کریدورهای مشترک انرژی، چارچوبهای قوی همکاری هستهای و منع اشاعه، همکاری اقتصادی و وحدت فرهنگی میتوانند موتورهای شکوفایی مشترک باشند.»
حملات آمریکا و اسرائیل به ایران و تهدید اروپا به فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، در کمین ایران بود و است. «جلب اعتماد مردم و دولت ایران به کارآمدی دیپلماسی دشوار خواهد بود. اما جایگزین آن ادامه جنگهای بیپایان، بیتردید به تجزیه منطقه، رشد افراطگرایی و آشوبی که غرب آسیا و فراتر از آن را فراگیرد، منجر میشود و خطر فروبردن ایالات متحده و غرب در باتلاقی تاریخی را به همراه دارد.»
حملات به ایران در زمانی که مذاکرات خستهای میان تهران و واشنگتن در جریان بود «عملا در دیپلماسی» را بست. مسئولیت تغییر این رویه و بازگرداندن مسیر به دیپلماسی متوجه غرب است. «ایران نیز با ورود به گفتوگویی چندبعدی، آیندهنگر و نتیجهمحور، میتواند منافع بزرگی به دست آورد و از سختیهای عظیم جلوگیری کند. مسیر پیشرو میتواند شامل ایجاد شبکهای منطقهای برای منع اشاعه و همکاری هستهای صلحآمیز، همراه با احتمال انعقاد پیمان عدم تجاوز میان ایران و آمریکا باشد.»
ما نمیتوانیم گذشته را نادیده بگیریم و نباید از آن دست برداریم، اما نباید خود را اسیر شکستهای گذشته کنیم؛ وگرنه خود را به چرخهای بیپایان از فاجعهها محکوم کردهایم.»
اکنون در چهارراه قرار داریم. انتخاب برای ایران، منطقه و قدرتهای جهانی روشن است؛ ادامه گذشته فاجعهبار یا شجاعت برای ساختن آیندهای مشترک. زمان تغییر پارادایم، همین حالا است.
source