آرمان امروز- عرفان بیوکنژاد: این روزها یکی از موضوعات قابلتوجه در فضای سیاسی کشور، تمایز میان سیاستمداران حرفهای و آماتور است؛ موضوعی که بهویژه در حوزه ادبیات سیاسی و زبان سیاست اهمیت ویژهای پیدا میکند.
زبان سیاست، زبانی تخصصی است و نمیتوان آن را فاقد چارچوب دانست. هر سخن و موضعگیری سیاستمدار، پیامدهایی دارد که میتواند بر سپهر سیاسی داخلی و عرصه دیپلماسی خارجی تأثیر بگذارد. به همین دلیل، سیاستمداران حرفهای پیش از هر سخنی باید پیامدهای آن را بسنجند و بدانند در چه زمانی، در چه جایگاهی و با چه زبانی باید اظهار نظر کنند.
بر همین اساس، دو گروه سیاستمدار در کشور قابلتشخیصاند: نخست، سیاستمداران حرفهای که مسیر آموزش و تجربه سیاسی را پیمودهاند، دانش سیاسی کافی دارند و شخصیت متناسب با ایفای نقش سیاسی را نیز دارا هستند. دوم، سیاستمداران آماتور که فاقد دانش سیاسی تخصصیاند و بعضاً در رشتههای غیرمرتبط تحصیل کردهاند. این گروه ممکن است تجربه محدودی در سیاست داشته باشند اما توان و مهارت کافی برای مدیریت پیامدهای سخنان و تصمیمات خود را ندارند.
نمونههای متعددی در سپهر سیاسی ایران دیده میشود که برخی از سیاستمداران با وجود تحصیل در رشتههای غیرسیاسی، سالها در این عرصه فعالیت کردهاند و تا حدودی پذیرفته شدهاند. با این حال، همچنان در مواردی لغزشهایی در مواضع آنان به چشم میخورد. تحلیلگران سیاسی نیز هرچند میتوانند از رشتههای مختلف باشند و در فضای رسانهای فعال شوند، اما این به معنای برخورداری از جایگاه سیاستمدار حرفهای نیست.
آنچه امروز بیش از گذشته ضرورت دارد، تربیت و حضور سیاستمدارانی است که علاوه بر دانش سیاسی و تجربه عملی، با ملاحظات روانشناختی و اجتماعی جایگاه خود نیز آشنا باشند. آنان باید بدانند که هنگام قرار گرفتن پشت تریبون چه بگویند و چه نگویند، چگونه سخن بگویند و چه پیامدهایی ممکن است در پی داشته باشد.
کارشناسان تأکید میکنند که تفاوت میان «سخن گفتن آگاهانه برای ایجاد حاشیه» و «سخنان ناخواسته و بدون سنجش» بسیار مهم است. بهعنوان مثال، اظهارات نسنجیده برخی چهرههای سیاسی در گذشته، حواشی گستردهای در سطح ملی ایجاد کرده است؛ در حالی که از یک سیاستمدار حرفهای انتظار میرود پیش از هر اظهارنظر، همه جوانب را بررسی کند.
به نظر میرسد با توجه به شرایط کنونی کشور و اهمیت نقش نهادهایی همچون مجلس در تصمیمسازیهای سیاسی و دیپلماتیک، موضوع «حرفهایسازی سیاست» و مرزبندی روشن میان سیاستمداران کارآزموده و آماتور بیش از پیش اهمیت یافته است.
هادی اعلمی فریمان، کارشناس مسائل سیاسی، در گفتوگو با آرمان امروز با اشاره به جایگاه سیاستمداران در اندیشههای مختلف فلسفی و دینی گفت: «زمانی که میخواهیم از سیاستمدار خوب یا سیاستمداران توانمند صحبت کنیم، باید تقسیمبندیهای رایج در حوزه سیاست را بهدرستی بشناسیم. بهطور معمول یک مثال مشهور وجود دارد که سیاست را همچون سکهای با دو رو توصیف میکند؛ یک روی آن صداقت، ارزشهای انسانی، پاکدامنی و خیر عمومی است و روی دیگر آن تزویر، دورویی، نفاق و ماکیاولیسم.»
وی افزود: «در علوم سیاسی این تقسیمبندیها از ابتدا مطرح بوده است. اگر به سابقه اندیشه سیاسی بازگردیم، افلاطون نظریه فیلسوفشاه را مطرح کرد که در آن پادشاه باید فیلسوفی اخلاقمدار باشد و منافع عمومی را بر منافع شخصی مقدم بدارد. ارسطو نیز هرچند شباهتهایی با افلاطون داشت، اما تأکید میکرد که زمامداران علاوه بر فضیلت اخلاقی باید در سیاست عملی نیز متخصص باشند و بهترین نظام سیاسی را نظامی میدانست که با ثبات و پایداری همراه باشد.»
این کارشناس سیاسی در ادامه به اندیشه ماکیاولی اشاره کرد و گفت: «در کتاب شهریار، ماکیاولی اصولی را مطرح میکند که چندان نسبتی با اخلاق ندارد و بیشتر ناظر به کارآمدی و حفظ قدرت است. در اندیشه اسلامی اما سیاست با مفاهیمی متفاوت مطرح شده است. در قرآن هدف سیاستمدار خوب، کارآمدی و خیررسانی به مردم عنوان میشود؛ جایی که پادشاهان ظالم بهعنوان عامل فساد و بیعدالتی معرفی شدهاند. همچنین حضرت علی (ع) سیاست را بهطور کامل با اخلاق پیوند میزند و ظلم، دروغ و فریبکاری را بدترین نوع سیاستورزی میداند.»
اعلمی فریمان با بیان اینکه «سیاست از منظر امام علی باید آمیخته با محبت، انصاف، پرهیز از خشونت و توجه به رفاه عمومی باشد» خاطرنشان کرد: «این نگاه بعدها در بسیاری از مکاتب سیاسی و حتی ادیان دیگر ازجمله در تعابیر اندیشمندانی چون اوشو نیز دیده میشود؛ جایی که سیاستمدار ناپخته بهعنوان فردی قدرتطلب، فریبکار و ضعیف معرفی میشود.» وی ادامه داد: «در مطالعات جدید هم گاهی سیاستمداران را با حیوانات مقایسه کردهاند؛ برخی مانند خرگوش شتابزده عمل میکنند، برخی چون آفتابپرست رنگ عوض میکنند، و بعضی همچون لاکپشت آهسته و بیحاشیه حرکت میکنند. در ایران نیز نگاه به سیاستمدار خوب اغلب متأثر از تعاریف اخلاقی و فضیلتمحور امام علی است. بهعنوان نمونه، آقای سریعالقلم سه ویژگی کلیدی برای سیاستمدار خوب برمیشمارد: صبر و خویشتنداری برای افزایش قدرت کشور، نگاه آیندهمحور و توجه به افقهای توسعه، و شجاعت در پذیرش رقابت.»
این کارشناس سیاسی تأکید کرد: «سیاستمدار خوب باید ادب داشته باشد، به آمار و ارقام استناد کند، اخلاق و مدنیت را رعایت کند و حداقل صدها کتاب در حوزه سیاست خوانده باشد. چنین فردی میتواند با صداقت، شفافیت، توانایی شنیدن نظر دیگران، رهبری مؤثر و تصمیمگیری منطقی به مردم خدمت کند. متأسفانه در کشور ما بسیاری از سیاستمداران فاقد تحصیلات مرتبط با سیاست هستند و شناخت دقیقی از نظام بینالملل ندارند.»
اعلمی فریمان درباره ویژگیهای جهانی سیاستمداران موفق نیز گفت: «یک سیاستمدار خوب همیشه به صلح باور دارد نه جنگ. تجربه چین نشان میدهد که سیاستمداران این کشور با سکوت، ادب و تمرکز بر توسعه اقتصادی توانستند نفوذ جهانی خود را افزایش دهند. این الگو نشان میدهد که رقابت مثبت و تعامل سازنده با جهان میتواند مسیر موفقیت را هموار کند.»
وی افزود: «یک سیاستمدار خوب نعمتی برای کشور است؛ بهویژه اگر به توسعه، عدالت اجتماعی، ملیگرایی، رسانه آزاد و شفافیت اعتقاد داشته باشد. معیار مهم برای سنجش موفقیت سیاستمداران، میزان آزادی رسانهها و توان پاسخگویی شفاف آنها به انتقادات است.»
این کارشناس سیاسی در بخش دیگری از سخنان خود به نمونههایی از آمریکای لاتین اشاره کرد و گفت: «در کلمبیا، گستاو پترو با تکیه بر حمایت از جنبشهای اجتماعی توانست قدرت سیاسی را به دست گیرد. در شیلی نیز رئیسجمهور جوان این کشور با پشتیبانی از زنان و جوانان و حمایت از جنبشهای اجتماعی توانسته است جایگاه خود را تثبیت کند. این نشان میدهد که چپهای مدرن بهشدت به نقش جنبشهای اجتماعی باور دارند.»
اعلمی فریمان در پایان گفت: «یک سیاستمدار خوب کسی است که از ثروتاندوزی و جاهطلبی دوری کند، منافع جمعی را بر منافع شخصی مقدم بدارد و در کنار ملت پیمانی دوجانبه بر پایه صداقت و شفافیت ببندد. در دوران جدید مهمترین وظیفه سیاستمداران، حمایت از خیر عمومی، جنبشهای اجتماعی، جوانان و زنان و نیز تلاش برای حل مشکلات کشور است. چنین سیاستمداری بیتردید مورد حمایت مردم قرار خواهد گرفت.»
source