Wp Header Logo 141.png

او در پاسخ به این که «آیا توقف این روند ناخواسته بود یا خودخواسته؟ درواقع انتخاب خودش بود یا اجبار؟» چنین گفت:  «جواب سوال شما اتفاقی است که بر سرنوشت کاری من اثر بسیار گذاشت. خاطرم هست بعد از سریال «بازگشت به خانه» که سال ۱۳۷۵ از شبکه دو پخش شد بلافاصله به من پیشنهادی شد. پیشنهاد بازی ـ اجرا در برنامه‌ای در مورد مراسم فولکلور عروسی در نقاط مختلف ایران. این اولین تجربه من در حوزه اجرا بود. چراکه قبلا انجام داده بودم حضوری گاه‌گداری در «قصه‌های شب» و… بود. من پذیرفتم که مجری ـ بازیگر باشم. یعنی از متن استفاده نکنم. مثلا اگر قرار بود در مورد مراسم عروسی در بیرجند صحبت کنم، آن را از حفظ و در اجرایش از زبان بدن استفاده می‌کردم. بازی- اجرای من مورد اقبال قرار گرفت و ضمن این که درآمدش هم از بازیگری بهتر بود، پیشنهادهای بعدی از راه رسید. طوری‌که ناگهان به خودم آمدم و دیدم تمام وقتم در شبکه‌های تلویزیونی به‌عنوان مجری ـ بازیگر می‌گذرد. من از حیطه بازی دور شدم و دیگر برای تصویر هم به سراغم نیامدند، تئاتر که جای خودش را داشت.» 

زندگانی افزود: «در ادامه اتفاقی که برای ۹۰ درصد بازیگران پیش آمده است برای من هم پیش آمد. این که در جایی کاری انجام بدهید یا ندهید و خواسته یا ناخواسته برخلاف نظر مدیریت عمل کنید. این‌جاست که رنگ ممنوع‌الکاری را می‌بینید. بعد از آن پیشنهادات مکرر، اتفاقی برایم افتاد و حاشیه‌هایی را پدید آورد که موجب شد ترجیح مدیریت کلان عدم حضور من باشد. این‌طور شد که خانه‌نشین شدم. خانه‌نشینی من قرار بود دو سال طول بکشد اما بعدتر کمتر و به یک سال تبدیل شد. چیزی که من سه سال از آن بی‌خبر بودم. یعنی از جایی به بعد می‌توانستم کار کنم اما نمی‌دانستم که می‌توانم. در اثنای سال ۱۳۹۶ بود که از مرکز هنرهای نمایشی تماس گرفتند و از من برای بازی در تئاتری دعوت کردند. من هرچه‌قدر گفتم اجازه ندارم آن‌ها حرف خودشان را زدند. دست آخر نامه‌ای را با مهر و امضای وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی برای من فرستادند که نشان می‌داد از یک سال قبل می‌توانسته‌ام کار کنم اما خبر نداشته‌ام.» 

او در جواب این که «دلیل ممنوع‌الکاری‌اش چه بود؟» گفت: «بگویم حاشیه، نمی‌دانم. بگویم اتفاق، نمی‌دانم. بگویم اشتباه شخصی، نمی‌دانم. به هر حال تصمیم گرفته شد من ممنوع‌الکار باشم. این ممنوع‌الکاری اما اگرچه قرار بود دو سال باشد برای من نزدیک به چهار سال طول کشید. چهار سال مستقیم و بعد هم غیرمستقیم. چون تازه باید به یاد آدم‌ها می‌آوردم که من هم هستم در حالی که آرام‌آرام فراموش شده بودم. من باید می‌رفتم و می‌آمدم تا این را به یاد آدم‌ها می‌آوردم. بعد هم کرونا آمد و بعد هم اتفاقات اجتماعی و اعتراضات سیاسی.» 

و این‌گونه شد که به گفته زندگانی این دوری مجموعا ۱۰ سال طول کشید. ۱۰ سالی که می‌توانست دورانی طلایی برای او باشد. 

منبع: خبرآنلاین

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *