” این خوشبینی شبیه وضعیتی است که پس از جنگ ۱۹۶۷ رخ داد و اعتماد بیش از حد به شکست ۱۹۷۳ منجر شد. منبع این توهمات، ترکیبی از احساس قدرت اغراقآمیز در تحلیل نتایج نبردها و سوءبرداشت از واقعیت استراتژیک اصلی اسرائیل است”.
“با وجود ضرباتی که به برنامه هستهای ایران وارد شده و کشته شدن (شهادت) نخبگان آن، ایران همچنان به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است و ممکن است در صورت ادامه، نظام دوباره علیه اسرائیل اقدام کند. حزبالله نیز با وجود تضعیف شدن، هنوز نیروی نظامی مؤثری در لبنان است و احتمال ناپدید شدن تهدید آن کم است”.
“در سوریه، سقوط نظام بشار اسد فرصتهایی برای اسرائیل فراهم کرده تا نفوذ نظامی خود را گسترش دهد و مسیر دسترسی به ایران را باز کند، اما حضور ترکیه ممکن است نقطه تماس و درگیری مستقیم بین اسرائیل و ترکیه در خاک سوریه ایجاد کند”.
” جنگ در غزه هنوز به پایان نرسیده و بخشهایی از این منطقه همچنان تحت کنترل حماس است. این امر یک پیروزی نمادین برای مقاومت به شمار میرود و به تقویت آرزوهای آنها برای فرسایش اسرائیل کمک میکند. ادامه نگه داشتن اسرای اسرائیلی، تصویر بازدارندگی را تضعیف میکند و عملکرد ارتش اسرائیل در جنگ نشاندهنده تردید و بیثباتی است. در نهایت غزه است که تصویر پیروزی یا شکست اسرائیل را تعیین میکند و حضور حماس در صحنه، تهدیدی استراتژیک در بلندمدت برای اسرائیل به شمار میرود”.
“اسرائیل هم از نظر منابع انسانی لازم برای ارتش و هم از نظر اقتصادی، و نمیتواند به خودکفایی کامل متکی باشد. وابستگی زیاد به کمکهای آمریکا، اسرائیل را در معرض تغییرات سیاسی در واشنگتن قرار میدهد. با توجه به شکافهای عمیقی که در سالهای اخیر در جامعه اسرائیل ایجاد شده است، قدرت اسرائیل تنها با توان نظامی و فناوری آن سنجیده نمیشود، بلکه با میزان استحکام جبهه داخلیاش نیز تعیین میشود.”
“بنابراین تصمیمگیرندگان اسرائیل باید رویکردی واقعگرایانه اتخاذ کنند که مبتنی بر احتیاط و تواضع باشد و از توهماتی که اسرائیل را به عنوان یک قدرت منطقهای بزرگ تصویر میکند، دوری کنند”.
انتهای پیام/
source