Wp Header Logo 2486.png

آرمان امروز_گروه اقتصادی: در دنیای سیاست معاصر، احزاب سیاسی نه تنها به عنوان ابزارهای رقابت انتخاباتی عمل می‌کنند، بلکه نقش کلیدی در تدوین سیاست‌های کلان ملی، به ویژه در حوزه اقتصاد، ایفا می‌نمایند. برنامه‌های اقتصادی جامع، که شامل استراتژی‌های رشد، توزیع درآمد، کنترل تورم و جذب سرمایه‌گذاری است، می‌تواند احزاب را از رقبای خود متمایز سازد و اعتماد عمومی را جلب کند. در کشورهای دموکراتیک پیشرفته مانند آلمان یا سوئد، احزاب با ارائه برنامه‌های اقتصادی دقیق، سیاست‌گذاری‌های بلندمدت را تضمین می‌کنند و اقتصاد را از نوسانات سیاسی مصون می‌دارند. اما در ایران، احزاب سیاسی عمدتاً فاقد چنین برنامه‌هایی هستند. این گزارش به بررسی دلایل این پدیده می‌پردازد، تاثیرات مثبت و منفی آن را در بستر ایران تحلیل می‌کند.
دلایل عدم وجود برنامه جامع اقتصادی
احزاب سیاسی در ایران، برخلاف همتایان جهانی خود، عمدتاً بر جنبه‌های ایدئولوژیک و سیاسی تمرکز دارند و برنامه‌های اقتصادی را به حاشیه رانده‌اند. یکی از اصلی‌ترین دلایل، ضعف ساختاری و عدم پشتوانه اقتصادی-اجتماعی احزاب است. بر اساس تحلیل‌های کارشناسی، احزاب ایرانی فاقد پایگاه‌های مالی مستقل هستند و وابستگی به منابع دولتی یا حامیان خاص، آن‌ها را از تدوین برنامه‌های بلندمدت بازمی‌دارد. در واقع، نبود بخش خصوصی قوی و حوزه اقتصادی مستقل، تحزب را در ایران ناکام گذاشته است. این ضعف، ریشه در تاریخچه تحزب ایران دارد؛ تا نیمه دهه ۷۰ خورشیدی، احزاب نیازی به برنامه انتخاباتی احساس نمی‌کردند، زیرا رقابت‌ها بر پایه وفاداری ایدئولوژیک بود، نه کارایی اقتصادی.
دلیل دوم، تمرکز بیش از حد بر ایدئولوژی به جای پراگماتیسم است. احزاب ایرانی، چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب، برنامه‌های سیاسی و اجتماعی را اولویت می‌دهند و در عرصه اقتصاد، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. برای مثال، در بحران‌های اقتصادی، احزاب سکوت اختیار می‌کنند و کمتر وارد چالش‌های عملی می‌شوند، زیرا اقتصاد را با معیار سیاسی می‌سنجند. این رویکرد، ریشه در ضعف فرهنگ مدنی و نهادهای اجتماعی دارد که احزاب را از جامعه جدا می‌کند. علاوه بر این، عدم نقشه استراتژیک و کادرسازی، احزاب را از تدوین برنامه‌های جامع بازمی‌دارد. اکبر ترکان، فعال سیاسی، تأکید کرده که احزاب ایرانی نه برنامه دارند و نه کادرسازی می‌کنند، به ویژه در مسائل اقتصادی.
عامل سوم، شرایط سیاسی و قانونی است. در ایران، احزاب قدرتمند پا نمی‌گیرند زیرا بودجه لازم برای فعالیت‌های کارشناسی دریافت نمی‌کنند. قوانین محدودکننده، مانند نظارت استصوابی، احزاب را به سمت بقا به جای نوآوری سوق می‌دهد. همچنین، سیاست‌زدگی بیش از حد، احزاب را از ورود به حوزه اقتصاد منع می‌کند، زیرا ریسک سیاسی بالایی دارد. در نهایت، عدم پایایی احزاب – به دلیل نفوذ ناکافی در جامعه – مانع از سرمایه‌گذاری بلندمدت در برنامه‌ریزی اقتصادی می‌شود. این دلایل، چرخه‌ای معیوب ایجاد کرده که احزاب را به حاشیه رانده و اقتصاد را به دولت وابسته می‌کند.
تاثیرات مثبت داشتن برنامه اقتصادی
اگر احزاب سیاسی ایران برنامه‌های اقتصادی جامع تدوین کنند، تاثیرات مثبتی بر جامعه و اقتصاد ملی خواهد داشت. نخست، سیاست‌گذاری پایدار ایجاد می‌شود. احزاب با ارائه برنامه‌های مبتنی بر داده‌های کارشناسی، مانند کاهش تورم از طریق اصلاح نظام بانکی یا جذب سرمایه خارجی، می‌توانند از نوسانات سیاسی جلوگیری کنند. در کشورهای غربی، احزاب با بودجه مستقل، چنین برنامه‌هایی را اجرا می‌کنند و اقتصاد را رشد می‌دهند. در ایران، این امر می‌تواند به توسعه پایدار منجر شود، جایی که احزاب نقش موثری در تربیت نیرو و ارائه راهکارهای اقتصادی ایفا کنند.
دوم، جذب سرمایه و رشد اقتصادی افزایش می‌یابد. برنامه‌های اقتصادی احزاب، اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را جلب می‌کند. برای مثال، اگر احزابی مانند کارگزاران سازندگی برنامه‌ای برای خصوصی‌سازی واقعی ارائه دهند، می‌تواند به کاهش وابستگی به نفت و ایجاد اشتغال پایدار منجر شود. این تاثیر، عدالت اجتماعی را تقویت می‌کند؛ احزاب با تمرکز بر توزیع درآمد، می‌توانند فقر را کاهش دهند و اقبال عمومی را افزایش بخشند.
سوم، تقویت دموکراسی و مشارکت مدنی رخ می‌دهد. احزاب با برنامه‌های اقتصادی، از رکود سیاسی خارج می‌شوند و به عنوان پل ارتباطی بین مردم و دولت عمل می‌کنند. در ایران، این می‌تواند به گفتمان اقتصادی-سیاسی منجر شود که فقدان آن، اقتصاد را بسته نگه داشته است. در نهایت، داشتن چنین برنامه‌هایی، احزاب را از بلای مشکلات اقتصادی نجات می‌دهد و به ثبات ملی کمک می‌کند.
تاثیرات منفی نداشتن برنامه اقتصادی جامع
عدم وجود برنامه اقتصادی در احزاب، تاثیرات مخربی بر اقتصاد ایران داشته است. نخست، ناپایداری سیاسی و اقتصادی تشدید می‌شود. بدون برنامه‌های حزبی، سیاست‌های دولت‌ها کوتاه‌مدت و ایدئولوژیک می‌شوند، که به بی‌ثباتی منجر می‌گردد. این امر، امنیت اقتصادی را کاهش داده و عوامل تولید مانند سرمایه‌گذاری را دلسرد می‌کند. در ایران، این ناپایداری به تورم مزمن و بیکاری بالا دامن زده است.
دوم، اعتماد عمومی از بین می‌رود. مردم، احزاب را ناتوان از حل مشکلات اقتصادی می‌بینند، که به رکود احزاب و اقبال اندک منجر شده است. غیبت احزاب در اقتصاد، سیاست‌گذاران را تنها می‌گذارد و بحران‌ها را عمیق‌تر می‌کند. برای مثال، در سال‌های اخیر، مشکلات اقتصادی بلای جان احزاب شده و آن‌ها را از جامعه جدا کرده است.
سوم، فرصت‌های توسعه از دست می‌رود. بدون گفتمان حزبی در اقتصاد سیاسی، ایران از تعامل جهانی محروم می‌ماند و تحریم‌ها تشدید می‌شوند. این امر، به بسته ماندن اقتصاد و عدم جذب سرمایه منجر شده، که رشد را متوقف می‌کند. در نهایت، این خلأ، فساد و نابرابری را افزایش می‌دهد و جامعه را به سمت اعتراضات سوق می‌دهد.
مهدی پازوکی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، به عنوان یکی از منتقدان برجسته وضعیت اقتصادی ایران، بر نقش احزاب در تعامل سیاسی-اقتصادی تأکید دارد. او معتقد است که سیاست خارجی ایران در خدمت توسعه اقتصادی نیست و تحریم‌های ظالمانه، نتیجه بسته بودن اقتصاد است. پازوکی می‌گوید: “مشکل اصلی اقتصاد ایران دو مورد است؛ اول، بسته بودن اقتصاد ایران… بدون تعامل با دنیا به ثبات اقتصادی نمی‌رسیم.” او احزاب را به داشتن برنامه‌های مبتنی بر تعامل جهانی دعوت می‌کند و هشدار می‌دهد که بدون آن، بحران‌ها مدیریت نمی‌شوند.
در مورد دولت پزشکیان، پازوکی پیشنهاد می‌کند که رئیس‌جمهور با تعاملات سیاسی جهانی، معضلات اقتصادی را برطرف کند. اومعتقد است که “حاصل تصمیمات حاکمان عقب‌گرد است” و احزاب باید از درخواست کاهش بودجه دستگاه‌ها نترسند تا بی‌انضباطی بودجه‌ای را مهار کنند. پازوکی همچنین، سیاست‌زدگی را عامل اصلی می‌داند و می‌گوید: “تا زمانی که قدرت و اقتصاد در دست تندروها است، نه امنیت برقرار می‌شود نه چرخه اقتصادی به درستی می‌چرخد.” نظرات او، احزاب را به سمت برنامه‌ریزی کارشناسی سوق می‌دهد و بر لزوم تعامل برای جذب سرمایه تأکید دارد.
عدم برنامه جامع اقتصادی در احزاب ایرانی، ریشه در ضعف ساختاری، ایدئولوژی‌محوری و شرایط سیاسی دارد که به ناپایداری و از دست رفتن اعتماد عمومی منجر شده است. با این حال، داشتن چنین برنامه‌هایی می‌تواند به رشد پایدار، عدالت و تقویت دموکراسی بیانجامد. نظرات مهدی پازوکی، بر ضرورت تعامل جهانی و کارشناسی تأکید دارد و راه را برای اصلاح نشان می‌دهد. برای آینده، احزاب باید پایگاه اقتصادی مستقل بسازند، کادرسازی کنند و برنامه‌های پراگماتیستی تدوین نمایند. تنها با این گام‌ها، ایران می‌تواند از چرخه بحران خارج شود و به سمت توسعه حرکت کند.

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *