آرمان امروز- رها معیری: آلودگی هوای تهران سالهاست از یک مشکل مزمن فراتر رفته و به بحرانی تمامعیار تبدیل شده است؛ بحرانی که امروز تهران را در جایگاه ششمین شهر آلوده جهان نشانده و میلیونها شهروند را در معرض تهدیدی جدی برای سلامت و کیفیت زندگی قرار داده است. این وضعیت نه امری ناگهانی یا تصادفی، بلکه نتیجه دههها سیاستگذاری نادرست، بیتوجهی به اصول توسعه پایدار و ضعف ساختاری در حکمرانی زیستمحیطی کشور است؛ حکمرانیای که از سالها قبل نتوانسته میان رشد شهری، نیازهای انرژی، مدیریت حملونقل و سلامت عمومی تعادل ایجاد کند.
طبق آمار رسمی منتشرشده از سوی وزارت بهداشت و مراکز علمی، سالانه حدود ۵۴ تا ۶۰ هزار مرگ در ایران منتسب به آلودگی هوا ثبت میشود؛ رقمی تکاندهنده که از نظر میزان تلفات، دو برابر مرگومیر سالانه ناشی از کرونا در اوج بحران بوده است. این آمار بهتنهایی نشان میدهد که وضعیت کنونی نیازمند اقدام فوری، علمی و «تصمیم ضربتی» است؛ چرا که آلودگی هوا اکنون نه یک هشدار زیستمحیطی، بلکه یک تهدید مستقیم علیه امنیت انسانی و سلامت عمومی است.
در چنین شرایطی، بررسی دادههای شاخص کیفیت هوا نیز روندی نگرانکننده را نشان میدهد. عباس شاهسونی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، با استناد به پایشهای انجامشده از ابتدای سال تا دوم آذر ۱۴۰۴، اعلام کرده است که وضعیت کیفیت هوای تهران نسبت به دوره مشابه سال گذشته بهطور قابلتوجهی بدتر شده است. براساس اظهارات او، تعداد روزهای «قابل قبول» کاهش چشمگیر داشته، تعداد روزهای «ناسالم برای گروههای حساس» حدود ۴۰ درصد افزایش یافته و مهمتر از همه، تعداد روزهای «ناسالم برای همه گروهها» نسبت به سال ۱۴۰۳ سه برابر شده است. چنین افزایشی نشاندهنده ورود تهران به مرحلهای است که آلودگی نهتنها برای کودکان، سالمندان و بیماران، بلکه برای تمامی شهروندان تهدیدی ملموس به شمار میرود.
اما این بحران صرفاً محصول بنزین غیراستاندارد، ترافیک سنگین یا خودروهای فرسوده نیست؛ هرچند این عوامل نیز نقش مهمی ایفا میکنند. ریشه اصلی، همانطور که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اشاره کردهاند، در فرسودگی ساختار حکمرانی زیستمحیطی و نبود برنامهریزی علمی و آیندهنگر است. ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی، در واکنش به آلودگی هوا نوشته است: «آلودگی هوا تصادفی یا فقط محصول بنزین کثیف نیست؛ محصول سیاست غلط، فرسودگی حکمرانی و نبود سرمایهگذاری است. وقتی دولت سایه و اقتصاد دلالی و ناوگان اشباح جایگزین حکمرانی شفاف شود، دودش مستقیماً در ریه مردم میرود. تحریم یعنی انزوا؛ انزوا یعنی عقبماندگی فناوری، نتیجه؟ خفگی شهرها.»
این دیدگاه، مسئله را از سطح علل ظاهری فراتر میبرد و توجه را به عقبماندگی فناوری، نبود سرمایهگذاری، تعارض منافع و عدم اجرای قوانین جلب میکند. واقعیت این است که برنامههای کنترل آلودگی هوا در کشور طی سالهای گذشته اغلب مقطعی بودهاند؛ از تعطیلی مدارس و ادارات تا تغییر در طرحهای ترافیکی. اما این تصمیمها ماهیتاً «مسکنهای کوتاهمدت» هستند و تغییری در ساختارهای آلاینده ایجاد نمیکنند.
از سوی دیگر، با وجود تصویب «قانون هوای پاک» در سال ۱۳۹۶، بسیاری از مفاد کلیدی آن اجرا نشد یا نیمهکاره رها شد. اسقاط خودروهای فرسوده، استانداردسازی سوخت، کنترل انتشار صنایع اطراف تهران، توسعه حملونقل عمومی پاک و ایجاد زیرساختهای نظارتی مستمر، همگی از جمله اقداماتی بودند که یا بهطور کامل انجام نشدند یا در حد حداقلی پیگیری شدند. نتیجه این کاستیها، انباشتی از مشکلاتی است که امروز به شکل خفگی شهرها بروز کرده است.
تبعات انسانی آلودگی هوا تنها به مرگومیر محدود نمیشود. افزایش بیماریهای قلبی و تنفسی، بحرانهای آلرژیک، کاهش تمرکز و بهرهوری افراد، افزایش هزینههای درمان، و اختلال در فعالیتهای آموزشی و اقتصادی، همگی بخشی از هزینههای پنهانیاند که شهروندان هر روز میپردازند. کودکان، بهویژه در مناطق کمبرخوردار، بیشترین آسیب را میبینند؛ زیرا روزهای ناسالم به تعطیلی مدارس و کاهش تحرک منجر میشود، موضوعی که بر رشد شناختی، روحی و اجتماعی نسل آینده تأثیر میگذارد. همچنین، توزیع نابرابر آلودگی در سطح شهر باعث شده مناطق مرکزی و جنوبی تهران، که بیشتر اقشار کمدرآمد در آنها سکونت دارند، سهم بیشتری از آلودگی و بیماری را تحمل کنند.
برای خروج از این شرایط، مجموعهای از اقدامات فوری و اصلاحات ساختاری ضروری است. در سطح فوری، اجرای بدون استثناء قانون هوای پاک، محدودسازی جدی تردد خودروهای فرسوده، ارتقای استاندارد سوخت، و کنترل آلایندگی صنایع باید در اولویت قرار گیرد. در میانمدت، توسعه حملونقل عمومی برقی، نوسازی ناوگان اتوبوسرانی و تاکسیرانی، و گسترش خطوط مترو اقدامات قطعی و ضروریاند. اما در بلندمدت، تا زمانی که حکمرانی زیستمحیطی کشور اصلاح نشود و شفافیت، پاسخگویی و مشارکت عمومی جایگزین تصمیمگیریهای جزیرهای نشود، راهحل پایدار شکل نخواهد گرفت.
تهران امروز قربانی سالها بیتوجهی به اصول علمی و محیطزیستی است. این بحران یک پیام روشن دارد: سلامت مردم خط قرمزی است که بیش از این نباید قربانی سیاستهای ناکارآمد و تأخیر در تصمیمگیری شود. اگر اصلاحات عمیق و تصمیمهای فوری امروز آغاز نشود، فردا هزینههای انسانی، اقتصادی و اجتماعی بهمراتب سنگینتری بر کشور تحمیل خواهد شد. اکنون زمان اقدام است؛ زمانی که باید سلامت مردم را مقدم بر هر ملاحظه دیگری دانست و مسیر آینده را با علم، شفافیت و مسئولیتپذیری بازنویسی کرد.
source