آرمان امروز- محمدسعید رضائی: سرقت، یکی از آسیب های مبتلابه جوامعی است که با فقر، تورم و بیکاری دسته و پنجه نرم می کند. در کشور ما نیز سرقت سال هاست که به یک آسیب اجتماعی جدی تبدیل شده و هر سال با افزایش آمار سرقت، میزان خشونت آن نیز پررنگ تر می شود. شاید همین چند روز پیش فیلمی در یکی از بزرگراهای تهران در فضای مجازی منتشر شد که یک سارق با چاقو به یک راننده خودرو «بی ام و» حمله می کند و نفر دو که سوار موتور سیکلت است، با اسلحه راننده را تهدید می کند. یا چندی پیش دوربین مدار بسته در یکی از منازل شمال تهران نشان می داد که عده ای سارق با اسلحه جنگی وارد آن خانه شدند. این ها را بگذارید کنار دهها و شاید صدها فیلم تکاندهنده از سرقتهای اخیر که در گوشه گوشه شهرهای کشور منتشر شده است. البته این نوک کوه یخ از نمایش سرقت است و در بسیاری از مواقع حتی به فیلم گرفتن شاهدان یا قربانیان هم نمیرسد. افزایش آمار سرقت در ایران به واسطه فقر و قوانین غیر بازدارنده، سبب شده که این آسیب اجتماعی به «جرم اول» کشور تبدیل شود. همان طور که چند روز پیش نیز اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضائیه در عین حال که از کاهش ۹ تا ۱۲ درصدی سرقتهای تعزیری در سال گذشته خبر داد، گفت: «سرقت یکی از موضوعات مهمی است که در ۱۳ سال گذشته به عنوان جرم اول کشور مطرح بوده است.» هر چند که وی مردم را مقصر میداند که بهدلیل غفلت و عدم توجه به هشدارهای قبلی، قربانی سرقت قرار گرفته اند، اما سوال اینجاست که چرا طی یک دهه گذشته اقدام موثر و بازدارنده ای برای کاهش سرقت و پیشگیری این موضوع که مال و حالا جان مردم و امنیت روانی را تهدید می کند، اتخاذ نشده است؟ هر چند که سخنگوی قوه قضائیه به عنوان راهکار معتقد است که: «در این عرصه با توجه به مشکلات اقتصادی که در جامعه وجود دارد، یک عزم ملی برای پیشگیری و کاهش سرقت باید اتفاق بیفتد و فرهنگ سازی صورت گیرد و در این خصوص صدا و سیما هم میتواند به ما کمک کند.» اما برخورد فرهنگ با یک جرم که در بسیاری از مواقع با خشونت و از سر مشکلات اقتصادی است، می تواند بازدارندگی ایجاد کند؟.
قطع انگشت دست سارقان بازدارنده است؟
چند روز پیشتر از این سخنان اصغر جهانگیر، او در پاسخ به خبرنگار «آرمان امروز» و در رابطه با قطع انگشتان دست دو سارق در ارومیه گفته بود: «در خصوص این دو نفر، بررسی پرونده آنها نشان می دهد که بیش از ده ها فقره ارتکاب سرقت و محکومیت داشته اند و علاوه بر سرقت، جرائمی نظیر آدم ربایی و اخلال در نظم نیز داشته اند و در مجموع به عنوان شرارت های متعددی را که در بخش های مختلف آفریده بودند و با جان و مال مردم به نوعی بازی کرده بودند، شرایط لازم را برای مجازات قطع ید پیدا کردند و مجازات برایشان اعمال شد.» اما این گفته ها در شرایطی مطرح می شود، که یکی از انتقادها به نظام قضائی مماشات با سارقان و عدم بازدارندگی حبس های کوتاه مدت در زمینه سرقت است. کارشناسان براین باورند که سارقان حرفه ای، پس از گذران چند سال یا چند ماه حبس، تمایل چندانی برای ترک این جرم نخواهند داشت. کار تا جایی پیش رفت که رئیس قوه قضائیه، در سال ۱۴۰۰ اعلام کرد: «سارقین باندی و شبکهای مشمول تاسیسات ارفاقی نظیر آزادی مشروط نمی شوند» و به دادستانها تاکید کرد «با این دسته سارقان بدون اغماض و مماشات برخورد کنند.» اما بد نیست که به صحبت های سردار حسین رحیمی، فرمانده وقت انتظامی تهران بزرگ و یکسال پیش از این سخنان اژه ای بپردازیم «وقتی مجرمی خطرناک بعد از محاکمه به مجازاتی سبک محکوم می شود و حتی زودتر از موعد مقرر با انواع ماده و تبصره ها آزاد می شود، معلوم است که به قول فرمانده نیروی انتظامی، وقیح تر می شود چون می داند هر فعل مجرمانه ای انجام دهد، تنها مدت کوتاهی نزد دوستان خلافکارش در حبس خواهد رفت و تبادل تجربه خواهند کرد و این بار، خطرناک تر در جامعه حاضر خواهد شد. پلیس نیز در برخورد با اینان دچار سرخوردگی خواهد شد.»
دکتر امانا… قراییمقدم – جامعهشناس
دلایل خشنتر شدن جرایم
بر اساس مکتب شیکاگو در علم جامعهشناسی، مجرمان ترسی از شناختهشدن ندارند و به همین علت است که به راحتی مرتکب جرم میشوند. در روستاها افراد همدیگر و خانواده هم را میشناسند اما در جامعه شهری این طور نیست و هیچ کس از هویت فردی که از کنارش عبور میکند، اطلاع ندارد. در واقع ضعیفشدن حس خودکنترلی در افراد، باعث شده مرتکب جرم شوند و این جرمها نیز اغلب در شهرهای حاشیهنشین اتفاق میافتد. در هر نقطهای که تجانس فرهنگی در آن دستخوش تغییرات اساسی شود و افراد از یک سنخیت و همگونی فرهنگی برخوردار نباشند، ما شاهد ارتکاب جرم هستیم. مثلا در یکی از شهرهای اطراف تهران، همه نوع قوم و قبیلهای در آن زندگی میکنند و به همین علت جرم هم در آن بیشتر رخ میدهد. علاوهبر اینها، فشارهای اقتصادی، بیکاری و فساد اخلاقی نیز به این روند دامن میزند. جوانی که صاحب هیچ شغل و درآمدی نیست، چارهای جز دزدیدن از دیگر شهروندان و خفتکردن مردم ندارد. بر اساس نظریه کورت لوین، نیروهای برانگیزنده به جرم، به نیروهای بازدارنده برتری بیشتری دارد و بر همین اساس، با اینکه سارق خشن میداند به زودی توسط پلیس دستگیر میشود؛ ولی تحت تاثیر گرسنگی و فقر، تامین معاش خانواده و همچنین نوع خانوادهای که در آن رشد کرده و تربیت شده و لذت پول بادآورده، بازهم مرتکب سرقت و حتی سرقت خشن میشود. این فرد حقوق و درآمد و شغل ثابت میخواهد، ولی وقتی ندارد، سرقت به هر روش ممکن را انتخاب میکند.
نگاهی به آمار سرقت از ابتدای دهه ۹۰
همان طور که سخنگوی قوه قضائیه گفته «سرقت در ۱۳ سال گذشته به جرم اول کشور مبدل شده»، درست از سال ۹۰ که یکسال بعد قیمت دلار و تورم، افزایش و جهش چشمگیری داشت و ایران یک بحران جدی در زمینه اعتراضات به انتخاب رئیس جمهور وقت را پشت سر گذاشت. سال گذشته بود که تجارت نیوز و به استناد مرکز آمار خبر داد که «در سال ۱۴۰۱، حدود یک میلیون و ۱۸ هزار مورد سرقت ثبت رسمی شد. این میزان سرقت نسبت به سال ۹۱، بیش از ۸۶ درصد افزایش داشت. سرقت از اماکن خصوصی در سال گذشته نسبت به سال ۹۱ نیز بیش از ۴۰۹ درصد افزایش یافت. سرقت از اماکن دولتی هم در سالهای اخیر روند افزایشی طی کرد.این نوع سرقت در سال گذشته نسبت به سال ۹۱ حدود ۲۷۹ درصد افزایش پیدا کرد. در همین بازه زمانی سرقت از منازل، ۸۶ درصد و سرقت از مغازه ۷۳ درصد افزایش داشت.» در میان تهران بیشترین میزان سرقت در کشور را به خود اختصاص داده است و به نوعی به بهشت سارقان تبدیل شده است، شهر تهران با ۱۳ هزار و ۸۷۷ مورد، خراسان رضوی با ۷ هزار و ۱۳۷ مورد، استان اصفهان با ۶ هزار و ۷۱۲ مورد، بهترتیب بیشترین موارد سرقت خودرو در کشور را دارند. و پژو و پراید با سهم ۸۹ درصدی، بیشتر از سایر خودروها دزدیده میشوند.
source