مهدیس غنیزاده
«هنر» مقولهای است بسیار ارزشمند و مهم؛ تا حدی كه از زمان پیدایش و
خلقت انسان، رگهها و آثاری از رشتههای مختلف آن را میتوان در تاریخ به ست آورد.
هنر نتیجه زحمات انسانها در گذر زمان است. در نتیجه، شناخت آن بسیار ضروری و مفید
است. توجه به تلاش و همت انسانها در بهوجود آوردن آثار هنری و تكامل هنر در
دوران مختلف، ما را با رابطه بین زندگی و هنر و تحولاتی كه در اثر تغییرات زندگی
انسانها در هنر بهوجود میآید، آشنا میسازد.
هنر یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان است. متمایزترین شکل فعالیت
اجتماعی که بهطور قطع در پیدایش و تکامل شخصیت و بهبود و پالایش روان او، سهم
بسزایی داشته است. زایشی مطلقا شاق، طاقتفرسا و رنج آور که ملودی شادیآور، الهامبخش،
اقناع کننده و سرشار از زیبایی پدید میآورد. اشتیاق انسان به هنر، عمیق و ریشهدار
است و از ماقبل تاریخ تا کنون نمایان و مشهود. آنچه از بشر اولیه میدانیم، مطالعه
هنردوستی اوست. انسان محصور در اندیشه بقا، معیشت، هراسها، شکستهها و… از زیبایی
و گویایی هنر به وجد میآمده و از طریق آن، اندیشهها و عواطفی را که در ذهن
داشته، متجلی میساخته است.
او با افزودن خطوط و پیچ و خمهای اضافی بر ابزار کار و زندگیاش،
علاوه بر سودمندی، به زیبایی در جهت خط دست و چشم و روانش میاندیشیده. «هنر» جلوه
انسانیت انسان است؛ یک حقیقت متعالی و پاسخگوی نیازهای انسانی هم چون کمالجویی،
معنویتطلبی، احراز و اعلام هویت و در مراتب پایینتر، تبعیت، تقلید، تحصیل، رفاه
مادی و پر کردن اوقات فراغت. آثار هنری جلوهگاه
ذات شاعرانه و تفکر و کار انسانی هستند و از این رو، نفوذ تعالی بخش فوقالعاده نیرومندی
بر انسان و جامعه اعمال میکنند.
از ویژگی هنر سنتی، جنبه رمز و تمثیلی آن است. یک اثر هنری سنتی، زیباست
و نمودار جمال و زیبایی در آن یک عنصر ذاتی است. تابع اصول و قوانین ازلی و ابدی
است، پس کهنه نمیشوو گذر زمان در آن بیتاثیر است، از پشتوانه اعتقادی و بینشی و
اندیشه متعالی برخوردار است، بنابراین کمکرسان رشد و تعالی انسان است. چون ریشه
در تاریخ دارد، محمل میراث فرهنگی است و چون یک محصول فرهنگی است، حامل پیام و
محتوای ارزشمند است.
اگرچه در دنیای کهن، هنر امری
عادی و معمول است؛ اما ایرانیان همواره برای زیبایی، مقامی بلند قائل بودند. حمایتِ
شاهان که نسبت به هنر دلبسته بودند نیز باعث میشد زیبایی همیشه و در هر امری، به
مقامِ عالی برسد. هنرهای سنتی، مجموعه هنرهای اصیل، بومی و مردمی هر کشور است که ریشههای
عمیق و استوار در اعتقادات و باورها، آداب، عادات، رسوم و در مجموع فرهنگِ معنویِ
جامعه دارد. با توجه به قدمت هنر در ایران میتوان گفت: هنرهای سنتی ایران در دو
گروه «معماری» و «صنایعدستی» خلاصه میشوند که ریشه در سنت و فرهنگ ایرانی
دارند. هنرهای سنتی که مربوط به معماری هستند، محل بروز و پیدایش آنها در بناها
است و با حضور خود به ابنیه روح و جلای ویژه میبخشند. از هنرهای وابسته به معماری
میتوان به آجرکاری، گچکاری، آیینهکاری و… اشاره کرد.
گروه دوم از هنرهای سنتی ایران که وابسته به هنرهای دستی و صنایعدستی
هستند، میتوان به انواع رودوزیها، هنرهای چوبی، هنرهای فلزی، سفالگری و غیره
اشاره کرد. نتیجه حاصل از این هنرها
بهگونهای است که در چشم بیننده آشنا، هویت قومی و ملی نهفته در آنها را آشکار میکند
و تفاوتهای فرهنگی هر قوم با قوم دیگری را با خود به همراه دارد به همین دلیل میتوان
گفت: آثار هنری سنتی ایران نتیجه سه عامل به هم پیوسته هستند که عبارتند از: 1)
هدف: ناشی از نیازهای مادی و معنوی نیز آداب و سنن هر قوم و منطقهای است. 2) شکل ظاهری: متأثر از تزئین ظاهری اثر است
و سبب شناسایی و تمایز آن با محصولات اقوام و مناطق دیگر میشود. 3) فناوری: متناسب با روش تولید و مواد مصرف
شده در هر منطقه امکان تفکیک آثار مشابه هر منطقه با منطقهای دیگر و نیز هویت و
سنتهای یک اثر را پدیدار میکند. طبیعی است که هماهنگی بین
این سه عامل به کیفیت مطلوب اثر منتهی خواهد شد.
یکی از شاخصههای اصلی هنرهای سنتی دارا بودن جنبههای هنری بوده و این
نکته گاه از لحاظ تعاریف تفاوتهایی را با تعریف صنایع دستی ممکن است ایجاد کند. اگر
صنایع مستظرفه را که بیشتر شامل آثار تجسمی در حوزه هنرهای سنتی است با صنایع دستی
تلفیق کنیم، بهتر است به این تعریف واحد برسیم: صنایع دستی و صنایع مستظرفه به زیرمجموعهای
از هنرهای سنتی اطلاق میشود که از لحاظ فرم در حوزهی هنرهای تجسمی قرار دارند و
ضمناً تمامی آثار صنایع دستی که بتوانند در زیرمجموعه هنرهای سنتی قرار بگیرند،
لزوماً باید دارای جنبههای هنری باشند. پس به تعبیری میتوان گفت تمامی هنرهای
سنتی (صنایع مستظرفه) جزء صنایع دستی محسوب میشوند ولی لزوماً هر صنایع دستی جزء
هنرهای سنتی نیست.
عمدهترین ویژگیهای صنایع دستی عبارتند از: 1) صنایع دستی ایران
محملی برای میراث فرهنگی و هنری این مرز و بوم است .
2) امکان تامینِ قسمت عمده مواد اولیه مصرفی از منابع داخلی.
3) همانند و شبیه نبودن این فراوردههای تولیدی با یکدیگر.
4) انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید بهوسیله دست و ابزار و وسایل دستی. 5) خود اتکایی بخش عمدهی تولید و برآورده
ساختن نیازهای داخلی. 6) قابل عرضه بودن در سطح جهانی به عنوان یک
محصول فرهنگی و هنری. 7)جذب هنردوستان از سراسر جهان و در نتیجه
توسعه ایرانگردی و مبادلات فرهنگی.
طبقهبندی صنایع دستی (براساس تقسیمبندی سازمان صنایع دستی ایران):
1) بافتههای داری، 2) دستبافی (نساجی سنتی)، 3) بافتنی، 4) روکاری (رودوزی)، 5) چاپهای دستی،6)
نمد مالی، 7) سفالگری و سرامیکسازی، 8) شیشهگری، 9) تولید فراوردههای پوست و
چرم، 10) ساخت محصولات فلزی و آلیاژی (دواتگری)، 11) قلمزنی، مشبککاری و حکاکی روی
فلزات و آلیاژها، 12) سنگتراشی و حکاکی روی سنگ، 13) خراطی چوب، 14) ریزهکاری و
نازککاری روی چوب، 15) منبتکاری، کندهکاری و مشبککاری چوب، 16) حصیربافی، 17)
خاتمسازی، 18) معرقکاری، 19) کاشیکاری، 20) ملیلهسازی، 21) میناکاری، 22)
ساخت اشیاء و صنایع مستظرفه هنری، 23) ساخت زیورآلات و 24) ساخت سایر فراوردههای
دستی.
هنرمندِ سنتی جایگاه خاصی در جامعه داشت و اکثر مردم او را میشناختند
و برایش احترام خاصی قائل بودند. خطاطان ، نقاشان، سفالگران و معماران هرکدام جایگاه
خاص خود را داشتند و این به سه دلیل بود: یکی فرهنگ و نگاه مردم به مقوله هنر، دوم
دسترسی محدود و کنترل شده به آن و دیگری تعداد کم هنرمندان به نسبت جامعه.
source