حمید زارعی
کتاب «نقش فراگیر شبکههای
اجتماعی در تحولات میدان شعر معاصر» نوشته زندهیاد فراز بهزادی در تازهترین نشست
شبانه ادبی فایز دشتی با حضور محمدرضا صفدری، نویسنده برجسته خورموجی و نویسندگان
و منتقدان جنوبی در کافه پاریو خورموج مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
ناشر و منتقد ادبی
بوشهری در بخش نخست این برنامه گفت: آنچه از آغاز فراز بهزادی را از بسیاری از
شاعران همنسل جدا میکرد، نگاه جدی و حرفهای او به زبان و فرم در شعر بود. او
عاشق ویرانگری بود؛ از خودویرانگری تا ویرانگری در فرم و زبان؛ او نوآوری در زبان
را چیزی فراتر از بازیهای زبانی میدانست و همواره دو گزارهی پارادوکسیکال
«زندگی» و «مرگ» در شعرهایش موج میزد.
عبدالله رئیسی با بیان
اینکه در زندگی فراز هیچ چیز شخصی وجود نداشت؛ هرچه بود در پیوند با شعر و ادبیات
بود، افزود: از ازدواج گرفته تا مراودات و مطالعات و از سوی دیگر، جهان در ذهن
فراز، رنگی ادبی داشت و با ادبیات معنا مییافت. تعهد او به ادبیات نیز امری درونزا
بود و به چیزی بیرون از ادبیات متصل نمیشد. شاعری فردیتگرا و منتقدی مستقل که
کلمه را هرگز در چیزی خارج از حقیقت وجودی خود مصرف نکرد. اصالت شعرها و نوشتههایش
را با تعارفات معمول ادبی به خطر نینداخت و همین را باید راز ماندگاری او و آثارش
دانست.
به عقیده وی، آنچه فراز
بهزادی در «نقش فراگیر شبکههای اجتماعی در تحولات میدان شعر معاصر» پیش روی مخاطب
گذاشته، نه یک پژوهش صرف آکادمیک یا نقد ادبی دانشگاهی، بلکه بسط مبانی یک «نظریه
ادبی» برای کاربست آن در زمینه شعر و ادبیات است. او با درک دقیق مفهوم «پدیده
ادبی» و تمرکز بر سه ضلع «تولید»، «توزیع» و «مصرف» ادبی، به بازتعریف روابط
پیچیده شاعر، شعر و مخاطب پرداخته و تمام اینها را در میدان وسیع ادبیات معاصر
ایران بررسی کرده است.
این
شاعر و منتقد بوشهری با تاکید بر اینکه آنچه فراز بهزادی در این کتاب ارائه کرده، روشمند و
دارای چارچوب نظری است و قابلیت تعمیم به انواع سبکها و جریانهای ادبی ایران و
جهان را دارد، تصریح کرد: ارزش اصلی کار بهزدای در این کتاب آنگاه مشخص میشود که
بدانیم در ادبیات معاصر، هیچ نویسندهای به موضوع شبکههای اجتماعی و تاثیر آن بر
شعر و ادبیات به این گستردگی و دقت نپرداخته است.
وی با اشاره به اینکه بهزادی
در «نقش فراگیر شبکههای اجتماعی در تحولات میدان شعر معاصر» جامع و مفصل، همواره
در قامت پژوهشگری دقیق و سختگیر و نظریهپردازی مسلط بر مبانی نظری ادبیات ظاهر
شده است؛ او چه آنگاه که به تعاریف و ارتباطات میان «زبان و معنا» پرداخته؛ چه
وقتی از رویکرد رابطهگرای پییر بوردیو در ترسیم میدانها پرده برداشته؛ چه آنجا
که گزارهها و مبانی ارتباطات کامپیوتر/ واسط را تبیین کرده؛ چه در بخشهایی که
نظام تولید، توزیع و مصرف شعر در دهه هفتاد را بررسی کرده و چه در مواقعی که نقش
شبکههای اجتماعی در نظام تولید، توزیع و مصرف جریان سادهنویسی و غزل پستمدرن
واکاوی کرده، همواره تلاش کرده که با عبارات فنی، زبان تحلیلی، ذهنی خلاق و نگرشی
انتقادی به این موضوعات بپردازد.
رئیسی با بیان اینکه الگوی
نظری این کتاب میکوشد همراستا با کارکرد نظریه ادبی، ذات ادبیات را به شکلی نظاممند
و به عنوان یک پدیدهی فرهنگی و اجتماعی تبیین و تحلیل کند، گفت: کار بهزادی از
این منظر، بینارشتهای است؛ چراکه دربردارندهی مجموعه بههمپیوستهای از سازهها
و گزارههای فلسفی، فرهنگی، ادبی، جامعهشناسی، ارتباطات، زبانشناسی و روانشناسی
است که با آنها میتوان برای تبیین و پیشبینی پدیدههای ادبی از راه واکاوی روابط
بین متغیرها استفاده کرد؛ به عبارتی، الگوی عملی و نظری این کتاب بهمثابه یک
سیستم عمل میکند و بهصورت سیستماتیک، ارتباطات متقابل بین اجزای درونی و بیرونی
متن را با هم ترسیم، تبیین و مشخص میکند.
اصغر منصورینسب، جامعهشناس
بوشهری نیز در بخش بعدی این برنامه گفت: به نظرم این کتاب را باید دو بار خواند یک
بار برای بررسی فرضیهای که نویسنده ارائه داده و یک بار هم برای تطبیق آن با پازلهایی
که برای تکمیل بحث آورده است و اگر غیر از این خوانده شود، متن در دست خواننده
کشته میشود.
وی با اشاره به اینکه
در این اثر باید فراز شاعر را کنار گذاشت، چون این کتاب معرف شاعری فراز نیست و
هدف او در این رساله دکتری ارائه نظریه جدیدی بوده است، ادامه داد: بهزادی در
نظریهاش نظریه ترکیبی آورده و در پستمدرن نظریه ترکیبی حائز اهمیت است. برخلاف
این که در مدرن نظریه خطی اهمیت دارد؛ یعنی بر اساس یک نظریه متن به جلو حرکت میکند
ولی در پستمدرن با چند نظریه روبهرو هستیم.
به گفته منصورینسب، متن
در پستمدرن متناقض و متعدد است و روایت کلان ندارد و همچنین متافیزیک حضور است،
بنیانافکن است، طرح پرسش در پرسش است و قرائت روایت است و متن یکدستی را به مخاطب
نمیدهد.
وی
با بیان اینکه در پستمدرن، یک متن، یک خواننده متن و یک فرستنده متن وجود دارد که
بر خلاف مدرن، پستمدرن قصد تغییر آن را دارد و اصل این متن به هایدگر برمیگردد،
تصریح کرد: سخن
هایدگر این است که متن باید تولید زبان کند؛ یعنی یک زبانی بدون متافیزیک بسازد،
چون به عقیده هایدگر زبان تنها تکه گوشتی در بدن ما نیست؛ بلکه زبان، فکر، اندیشه،
احساس، تخیل، ادب، غیبت و حضور ماست.
این
جامعهشناس در پایان یادآور شد: بهزادی با درک این مسائل در سختترین جا و گسلی که
در زبان ایجاد شده، ایستاد و اینجا در آستانه تفکر است که درد را تشخیص داده است.
فریده بهرامی نیز در
بخش دیگر نقد کتاب «نقش فراگیر شبکههای اجتماعی در تحولات میدان شعر معاصر» گفت: فراز
بهزادی کتاب خود را که از رساله دکتری او اقتباس شده، زیر نحله پستمدرن قرار میدهد.
این تاثیر نیز خود در مضامینی چون توجه به تأویلپذیری متن یا توجه به تناقضات و
تضادهای احوالات انسان در وضعیتهای گوناگون که در فلسفه پستمدرن به آنها پرداخته
شده است، آشکار است.
به گفته این استاد
فلسفه، با توجه به اینکه برای تحلیل یک کتاب توجه به بنیادیترینِ اساسی که تفکر
یک نویسنده را شکل و انسجام بخشیده، ضرورتی غيرقابل اجتناب است، بنابراین پیش از هر تحلیل و بررسی لازم است با بستر دوران مدرن از لحاظ تاریخی/
فلسفی آشنا شویم.
وی
با اشاره به اینکه رویدادهایی چون رنسانس، جنبش
اصلاح دینی قرن ۱۶، عصر روشنگری اواخر قرن ۱۷ و همچنین انقلاب صنعتی
از نیمه دوم قرن ۱۸، کشف امریکا، اختراع صنعت چاپ و پیدایش نجوم جدید و
همه و همه سبب شد به تدریج انسان غربی قرون میانه را پشت سر گذارد و قدم به دورهی
مدرنیته نهد، تصریح کرد: دورانی که ویژگی اصلی آن عقلگرایی، فراروایت، انسانگرایی،
سکولاریسم، جهانشمولی و حقیقتمحوری باشد.
بهرامی یادآورشد: دستاورد
مدرنیته عقلانیشدن و نظاممند شدن همه بخشهای زندگی بود و شاخصهای این دوران که
تا به امروز نیز در اشکال مختلف ادامه دارد، عبارتند از: مشاهده، محاسبه، روش
آزمایشگاهی، مقررات و اتوماسیون اداری و سازماندهی در همه ابعاد.
به عقیده وی، اما درست
در زمانهای که انسان سرمست قدرت و تسلط خود بر جهان و همه چیز بود، اندیشمندان و
فیلسوفانی که در راس آنها میتوان از نیچه در فلسفه یا در ادبیات از فئودور
داستایفسکی یا باختین نام برد که نسبت به حاکمیت عقل و علمباوری هشدار دادند و به
شدت این رویکرد انسان دوران مدرن را به نقد کشیدند ولی این سرآغاز دوران پستمدرن
است که بیشتر با نیچه آغاز میشود.
بهرامی تاکید کرد:
بعدها در قرن بیستم هایدگر فیلسوف برجسته از نیچه نیز فراتر رفت و عنوان کرد
تاویلهایی که انسان از چیزها، دیگران، جهان و حتی هستی ارائه میدهد تأویلهای
یقینی، درست، نهایی و کامل نیستند و این نگاه بسیاری از شاخصهای علمباوری دوران
مدرن را به زیر سوال برد یا حتی حداقل چنانکه فروید نشان میدهد عقل پادشاه انسان
نیست، بلکه همانطور که نیچه میگوید ما تحت تأثیر عواطف و غرایز بسیار بیش از عقل هستیم.
وی با اشاره به اینکه تحلیل
من بر این است که زندهیاد فراز بهزادی با
نگرش هرمنوتیکی کتاب یا رساله خود را نوشته است، گفت: در صفحه ۳۱ از ذات استعاری زبان
میگوید. بدینمعنا که استعارههای زبان، فاصلهها و تفاوتهای دال و مدلول
با یکدیگر سبب میشوند که ادعای شناسایی ناب و مطلق باطل شود.
حمید زارعی نیز در این آیی با بیان اینکه فراز بهزادی به سبب
استقلال قلم، زبان صریح و اعتراضگونه و تلفیق نگاه آرمانی با نگاه شخصی شاعرانهاش
از نامهای ماندگار در شعر ایران است، افزود: شاعری که با وجود قلم
بیپروا، تاثیرگذار و سترگش، ماندگاریاش
اگر دست تقدیر و سرنوشت ادامه حیات او را مهلت میداد،
قطعاً یکی از منشورهای اصلی جریان شعر امروز با نام او گره میخورد.
حمید زارعی تاکید کرد: فراز شاعر موفقی بود که با برخورداری از
پشتوانه فرهنگی و ذات شاعرانهاش همواره رو به جلو حرکت میکرد.
ابراهیم بهزادی پدر
زندهیاد فراز بهزادی نیز با قدردانی از حاضران گفت: عشق به شعر و دانایی در فراز بیانتها بود و مرتب در حال نو شدن بود و فراز
امروز با دیروز متفاوت بود.
این شاعر
خورموجی یادآور شد: کتاب «نقش فراگیر شبکههای اجتماعی در تحولات میدان شعر معاصر»
چون یک موضوع بین رشتهای بود، استادان فراز نیز نتوانسته بودند او را راهنمایی
کنند.
در این مراسم بشیر علوی، فرید میرشکار، کمال زارعزاده
و ابراهیم شاکریمطلق نیز به ایراد سخن پرداختند. یادآوری میشود، فراز بهزادی شاعر،
منتقد ادبی و مدرس دانشگاه در سال 1360 در خانوادهای ادیب و شاعرپرور در خورموج متولد
شد. او نخستین شعرهایش را در مطبوعات بوشهر و ایران از جمله نسیم جنوب و کارنامه
منتشر کرد. بهزادی 20 اسفند 1400 بر اثر ایست قلبی جهان درگذشت. از فراز بهزادی سه مجموعه «شعر بگو در ماه خاکم کنند»، «عصر گرد
و خاکسپاری من» و «اخبار چاقو به دست» منتشر شدهاست.
source