Wp Header Logo 547.png

«جمیله کدیور» از معدود کارشناسان و تحلیل‌گرانی است که علاوه بر اشراف به مسائل منطقه خاورمیانه، نگاه واقع‌بینانه‌ای نیز به تحولات بین‌المللی دارد؛ تلاقی سالگرد «عملیات طوفان‌الاقصی» و حملات متعدد و بی‌سابقه رژیم صهیونیستی علیه فرماندهان، رهبران و مواضع جبهه مقاومت، عملیات‌های صادق ۱ و ۲ و هم‌چنین انتخابات آمریکا این بهانه را فراهم کرد که گفت و گویی مکتوب با وی داشته باشیم.

به گزارش جماران، این گفتگو را می‌خوانید.

سرکار خانم دکتر کدیور! از اینکه این فرصت را در اختیار ما قرار دادید کمال تشکر و سپاس را دارم. به عنوان مقدمه گفتگو، در آستانه سالروز عملیات حماس علیه مواضع رژیم صهیونیستی موسوم به «عملیات طوفان‌الاقصی» در هفتم اکتبر قرار داریم. ارزیابی کلی شما از اتفاقات یک سال گذشته چیست؟ آیا تصور می‌کردید که اسرائیل در پاسخ به این حمله، خود را برای جنگی یک ساله آماده کند؟

بی‌عملی جهانی و کشور‌های مسلمان عرب در قبال جنایات رژیم اسرائیل بسیار زیاد بود
استراتژی اسرائیلی‌ها واکنش نابرابر و غیرمتعارف در دفاع خود است
پیش‌بینی می‌کردند جنگ علیه حماس و مردم غزه تا سال ۲۰۲۵ به طول بیانجامد
نتانیاهو به امید پیروزی ترامپ، جنگ را انتخابات آمریکا ادامه خواهد داد 

اتفاقات یک سال گذشته را از جهات مختلف می‌توان بررسی کرد. هم از حیث دستاورد‌هایی که داشت و کم هم نیست و هم از حیث خسارت‌های وارده به غزه، کرانه باختری، لبنان و دیگر حوزه‌های محور مقاومت که متاسفانه خسارت‌ها هم به دلیل حجم سبعیت رژیم اسرائیل و حمایت‌های آمریکا و دیگر کشور‌های غربی و بی‌عملی جامعه جهانی، به خصوص کشور‌های اسلامی و علی الخصوص کشور‌های عرب در مقابل اسرائیل بسیار زیاد بوده است. با توجه به سابقه اشغالگری و جنایت‌های رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ بدین سو، پیش بینی حمله اسرائیل را در واکنش به عملیات طوفان الاقصی داشتم، ولی نه در این سطح و اندازه. البته این استراتژی اسرائیل است که در پاسخ به هرعملیات وحمله‌ای علیه خود واکنش نابرابر و غیر متناسب می‌دهد. ولی این دفعه با توجه به ضربه حیثیتی که عملیات ۷ اکتبر بر اسرائیل وارد آورد، سطح جنایت و تخریب بسیار بسیار دور از انتظار بود.

تردیدی نیست که جنگ غزه طولانی‌ترین جنگ تاریخ اسرائیل است. از همان روز‌های نخست بعد از عملیات طوفان الاقصی، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و برخی مقامات دیگر رژیم اعلام کردند که جنگ در نوار غزه سخت و طولانی خواهد بود و گفتند که احتمالاً جنگ علیه حماس در غزه تا سال ۲۰۲۵ ادامه خواهد یافت.

نتانیاهو به دلایل مختلف خواهان ادامه و توسعه دامنه این جنگ در غزه بوده است. اسرائیل سعی کرده حداکثر کشتار و تخریب را در غزه انجام دهد تا هم با قتل عام غیرنظامیان و تخریب اماکن و زیر ساخت‌ها موجب خشم مردم از حماس و مقاومت شود و با بالا بردن نارضایتی مردم از جریان مقاومت برای خود بازدارندگی در برابر ان‌ها و عملیات احتمالی آینده شان ایجاد کند. به علاوه با شدت عمل و خشونت نامتناسب، فکر هر گونه مقاومت و انجام عملیاتی در آینده علیه اسرائیل را خاموش کند. همچنین با ارعاب مردم غزه با همان سیاست قدیمی، آنان را وادار به کوچ از سرزمین خود کند.

به علاوه، از ابتدا شخص نتانیاهو تلاش کرده جنگ را تا جایی که ممکن است طولانی کند. چون می‌داند در صورت پایان جنگ هم به خاطر پرونده‌های مختلف فساد مالی و هم به خاطر شکست نهاد‌های اطلاعاتی امنیتی در پیش‌بینی وقوع عملیات ۷ اکتبر باید محاکمه شود. او همچنین می‌خواهد جنگ را تا انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به امید پیروزی ترامپ در این انتخابات، ادامه دهد. هر چند بایدن در دوران ریاست جمهوری اش، به خصوص در طی این یک سال در حمایت مالی و سیاسی و اطلاعاتی و تسلیحاتی از اسرائیل از هیچ اقدامی دریغ و کوتاهی نکرد.

به علاوه، با توجه به دو هدف نابودی حماس و آزادی اسرا که اسرائیل برای پایان بخشیدن به جنگ غزه اعلام کرده و هیچ یک از این دو هدف به رغم کشتار نزدیک به ۴۲ هزار نفر در غزه و تخریب بیش از ۹۰ درصد اماکن و ساختمان‌های آن تاکنون محقق نشده، طبیعی است که ناگزیر است تا پیروزی را با کشتار و ویرانی در غزه به افکار عمومی بفروشد و با اقدامات ترکیبی تروریستی در لبنان و ترور فرماندهان و دبیرکل فقید حزب الله برای خود در جامعه اسرائیل اعتبار بخرد.

جنگ غزه تا شب برگزاری انتخابات آمریکا ادامه خواهد داشت

علت مهم بعدی تکلیف وضعیت غزه بعد از پایان جنگ است. با توجه به روشن نبودن اینکه چه کسی روز بعد از جنگ زمام امور غزه را بر عهده می‌گیرد و با توجه به حجم گسترده ویرانی‌ها و سنگ اندازی‌های نتانیاهو در برابر طرح‌های آتش بس و ناتوانی نهاد‌های بین المللی برای توقف ماشین قتل عام و ترور نتانیاهو در غزه و دیگر نقاط منطقه همه نشانه آن است که ظاهرا هدف اسرائیل ادامه همین وضعیت نابسامان در غزه و استمرار آن به دیگر نقاط است.

به هر تقدیر جنگ غزه بدون شک تا انتخابات آمریکا ادامه خواهد داشت. البته اینگونه که به موازات غزه، در حال انجام انواع حملات سنگین در لبنان است، اگر از طرف جامعه بین المللی مورد مواخذه قرار نگیرد، ظاهراً با توجه به اظهاراتش در مجمع عمومی و در پیام به مردم ایران مبنی بر اینکه «هیچ جایی در خاورمیانه نیست که دست اسرائیل به آن نرسد و ما برای حفاظت از مردم و کشورمان به هر جا خواهیم رفت…» بنا دارد با ادامه تنش، التهاب و جنگ و توسعه دامنه آن، نظم جدید مطلوب خود را در ادامه عملیات در غزه و لبنان به تدریج در دیگر کشور‌های منطقه هم عملیاتی کند. نظمی با هدف اسرائیلیزه کردن منطقه که قبل از ۷ اکتبر قرار بود با عادی سازی روابط با اعراب محقق شود و حال با جنگ و تنش.

بعد از گذشت یک سال از «عملیات طوفان‌الاقصی» برخی معتقند که اساساً این نوع حرکت نظامی «حماس» یک اشتباه راهبردی بود؛ در حقیقت به زبان ساده، به همان میزان که غزه و فلسطینیان متضرر شدند و چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه مادی [تحمیل خسارات جبران‌ناپذیر]، به همان میزان دستاوردی نصیب آنان نشد. عده‌ای پا را از این فراتر گذاشته‌اند و سخن از «تله» به میان آورده‌اند، گویی که حماس با تحلیل سیاسی برآمده از نفوذ و یا تاثیر بر ذهن رهبران خود، در دامی افتاد که ممکن است حیات خود را برای همیشه از دست بدهد؛ تحلیل شما از این مسئله چیست؟

نمی‌توان از دور نظاره‌گر بود و عملیات هفتم اکتبر راه اشتباه راهبردی و یا تله‌ای برای پایان حماس دانست
باید به جای فلسطینیانی نشست که هر روز مزه ظلم و تحقیر و تبعیض را می‌چشند 

موافق نیستم. نه با آنها که اقدام حماس را اشتباه راهبردی دانسته اند و نه کسانی که این اقدام را تله عنوان کرده اند و نه کسانی که از پایان حیات حماس سخن می‌گویند. موضوع را باید از دید یک فلسطینی تحت اشغال دید که سرزمینش ۷۵ سال تحت اشغال بوده و رهبرانش با هر رویکردی اعم از اسلامی، ملی، چپ، … همه راه‌ها را طی کرده و به نتیجه نرسیده‌اند. باید از نگاه افرادی این عملیات را دید که هر روز مزه ظلم و تحقیر و تبعیض را در زندگی روزمره خود لمس می‌کنند و شاهد کوری و کری و بی حسی جامعه جهانی نسبت به واقعیت‌های کف زمین در سرزمین‌های اشغالی فلسطین هستند؛ از دید مردمی مشاهده کرد که می‌بینند یهودیان صهیونیست از سراسر جهان گسیل شده‌اند و خانه و زمین و باغ و مزرعه و همه وسایل و مملوکات آنها را غصب کرده اند؛ از دید مردم در محاصره غزه که سالهاست در بزرگ‌ترین زندان رو باز جهان روز و شب را در محاصره دوره می‌کنند، یا از نگاه مردم کرانه باختری که شاهد رشد قارچ گونه شهرک‌های صهیونیستی در سرزمین آباء و اجدادی خود هستند و با خشونت شهرک نشینان به نسبت به خود و هموطنان خویش مواجهند؛ مردمی که همه امورشان باید با نظارت و جواز مقامات اسرائیلی صورت بگیرد؛ دیوار‌ها را می‌بینند که در خیابان‌ها مانع عبور و مرور شان است یا پاسگاه‌های متعدد بازرسی که در طول شبانه روز برای ورود و خروج باید ساعت‌ها وقت خود را در آنها با تحقیر شدن سپری کنند تا به دانشگاه و محل کار و … خود بروند و بازگردند. اگر با این رویکرد به زمینه‌های وقوع عملیات طوفان الاقصی توجه کنیم، به نظرم بی انصافی است که از اشتباه و از تله سخن بگوییم.

البته تردیدی نیست که در این یک سال، خسارت‌های فراوان چه بر غزه، کرانه باختری، لبنان، یمن، عراق، سوریه و ایران وارد شد. خسارت‌های جبران ناپذیر و به غایت غم انگیز. تک تک انسان‌هایی که جان خود را از دست دادند؛ اعم از مردم عادی، بخصوص زنان و کودکان. تک تک رهبران شهید جبهه مقاومت که شاید جانشین داشته باشند، ولی قطعا جایگزین ندارند. تخریب خانه ها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستان‌ها و کلیه زیرساخت‌های غزه و الان لبنان به اسم تخریب زیرساخت‌های حماس و حزب الله با توجیه «دفاع از خود». طی این یک سال اسرائیل با قتل عام گسترده و به کارگیری «دکترین ضاحیه» برای افزودن به رنج مردم، سعی کرده بازدارندگی برای خود ایجاد کند.

تزلزل و توقف در پیمان ابراهیم یکی از دستاوردی مهم عملیات هفتم اکتبر بود
ترور رهبران و فرماندهان حماس و گروه‌های مقاومت، خللی در مقاومت مردم فلسطین علیه اسرائیل ایجاد نخواهد کرد
کودکانی که امروز شاهد جنایت‌های اسرائیل هستند، فردا پرچم‌دار مقاومت خواهند شد

به رغم همه این خسارت‌های جبران ناپذیر، دستاورد‌های عملیات ۷ اکتبر کم نبوده است. تزلزل و توقف در پیمان ابراهیم که در آستانه عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان با نادیده انگاشتن حل مشکل فلسطین رخ داد، یکی از دستاورد‌های مهم این عملیات بود. بعد از ۷ اکتبر، چشم جهان به موضوع فلسطین و درد ۷۵ ساله فلسطینیان باز شد. بعد از این عملیات بود که عربستان اعلام کرده تا تل آویو دولت مستقل فلسطینی با پایتختی قدس را نپذیرد، امکان عادی سازی روابط با ریاض نیز وجود نخواهد داشت. تبدیل شدن مسأله فلسطین به مهمترین مسئله مورد توجه افکار عمومی جهان یکی دیگر از دستاورد‌های این عملیات بود. از مطرح شدن موضوع فلسطین در خیابان‌های کشور‌های مختلف جهان به خصوص آمریکا و دیگر کشور‌های غربی تا اعتراضات دانشجویی در دانشگاه‌های مختلف آمریکایی و اروپایی و درخواست قطع روابط دانشگاهی و اقتصادی دانشگاه‌های مربوطه با اسرائیل و به موازات این اعتراضات و تحصن‌ها برخورد‌های شدید و خشن با دانشجویان و اساتید معترض.

همچنین، طرح موضوع دو دولتی و به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین توسط تعدادی از کشور‌های غربی و محکومیت جنایت‌ها و اقدامات اشغالگرایانه اسرائیل توسط نهاد‌های بین المللی دستاورد کمی نیست. آشکار شدن چهره کریه رژیم تروریست اسرائیل برای جهان که دهه‌ها با ژست قربانی و با مظلوم نمایی از جامعه جهانی امتیاز می‌گرفت و خود را به عنوان تنها دمکراسی منطقه و اخلاقی‌ترین ارتش جهان معرفی می‌کردِ یک دستاورد مهم دیگر بود. پیامد‌های اقتصادی همچون پایین آمدن ارزش شِکِل و افزایش تورم به رغم کمک‌های میلیاردی آمریکا و مهاجرت معکوس صد‌ها هزار نفر از شهروندان اسرائیلی، به خصوص از میان متخصصین از سرزمین‌های اشغالی را هم نباید از قلم انداخت؛ و صد البته آشکار شدن معیار‌های دوگانه بین المللی آمریکا و دیگر کشور‌های غربی و تزویر آنها در رابطه با مفاهیمی، چون حقوق بشر و بی ارزش بودن جان انسان‌ها از نگاه آنها بیشتر آشکار شد.

ونکته آخر، به رغم شهادت بسیاری از فرماندهان و رهبران رده اول حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروه‌های مقاومت، همانگونه که مقاومت فلسطین در مقابل اشغالگری اسرائیل ۷۶ سال زنده مانده و ترور رهبران قبلی همچون شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی و فتحی شقاقی و… خللی در مقاومت ایجاد نکرد، ترور رهبران و فرماندهان حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروه‌ها در این یک سال هم خللی در مقاومت فلسطین ایجاد نمی‌کند؛ و همین کودکانی که شاهد جنایت‌های اسرائیل و کشته شدن پدر و مادر و خواهر و برادر خود هستند، پرچم دار مقاومت خواهند بود. تا زمانی که اشغال هست، مقاومت هست.

در طی یک سال گذشته، مواضع جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله بار‌ها مورد دست‌اندازی صهیونیست‌ها قرار گرفته است؛ از حملات بی‌سابقه اخیر به جنوب لبنان، تا ترور اسماعیل هنیه در خاک ایران و هم‌چنین حمله نظامی به سفارت ایران در سوریه و شهادت فرماندهان نظامی برون‌مرزی کشور؛ بعد از حمله به سفارت ایران در سوریه، «عملیات وعده صادق» توسط نیرو‌های مسلح کشور انجام شد، اما همچنان از شدت تنش کاسته نشد و دامنه جنگ به خاک ایران کشیده شد و در نتیجه «اسماعیل هنیه» در تهران ترور شد. آیا به نظر شما «عملیات وعده صادق ۱ و ۲» توانست میزان مناسبی از بازدارندگی برای کشورمان را به وجود آورد؟ بعضاً افرادی بر این باورند که اگر جمهوری اسلامی ایران در «عملیات وعده صادق۱» دستاورد چشم‌گیرتری داشت، شاید تکرار دست‌اندازی به خاک جمهوری اسلامی اتفاق نمیافتاد. از طرف دیگر برخی معتقدند به خاطر ماهیت وجودی رژیم صهیونیستی، اعم از عدم بهره‌مندی از عمق استراتژیک، ایجاد بازدارندگی با این رژیم هرگز امکان‌پذیر نیست. نظر شما در این مورد چیست؟

صهیونیست‌ها به هیچ قاعده و قانون بین‌المللی، ارزشی و اخلاقی باور ندارند
اسرائیل تنها یک رژیم غاصب نیست، بلکه ویترین شبکه صهیونیستم جهانی و دست‌نشاندگان آنان است
نباید برای ایجاد بازدارندگی با صهیونیست تنها به موشک و پهپاد بسنده کرد
باید از ابزاری سطح بالاتر، مثل شیوه‌های نرم و نفوذ اطلاعاتی یا اقدامات رسانه‌ای را به کار بست
بازدارندگی برای جلوگیری از بروز جنگ موثر است، امروز میانه میدان نبرد هستیم و باید قدرت‌مندانه جنگید 

توجه کنید که در درجه نخست ما با رژیمی مواجهیم که به هیچ قاعده و قانون بین المللی و ارزش اخلاقی باور ندارد و بدان‌ها تمکین نمی‌کند. رژیمی که برای تامین منافع و حفظ امنیت خود، از اعمال هیچ اقدام و جنایتی دریغ نکرده و نمی‌کند. رژیمی که به رغم ۷۵+۱ سال جنایت و اشغالگری و جنگ و ترور در فلسطین و منطقه همچنان مورد حمایت آمریکا و دیگر متحدان غربی خود است. نه فقط به خاطر جنایت هایش تحریم اقتصادی و قطع روابط سیاسی نمی‌شود، بلکه تایید و تامین و تشویق هم می‌شود.

توجه به این نکته ضروری است که ما فقط با یک رژیم غاصب جنایتکار و تروریست مواجه نیستیم. ما با صهیونیسم جهانی و دست نشاندگان آن در کشور‌های مختلف غربی و عربی مواجهیم. شبکه گسترده‌ای که قدرت اقتصادی، رسانه‌ای و سیاسی در اختیار دارد؛ و اسرائیل فقط «ویترین» این شبکه صهیونیسم جهانی است. طبیعی است که مقابله با این شبکه عظیم و پیچیده صهیونیستی که عوامل نفوذی خود را هم در ایران و هم در فلسطین و هم لبنان و سایر مناطق دارد، نیاز به ملزومات خاص خود و بهره گیری از فناوری روز دارد. برای بازدارندگی باید مجهز به امکانات مختلف روز در مقابل دشمن باشیم. موشک و پهپاد از ابزار‌های مهم بازدارندگی است. ولی بازدارندگی محدود به داشتن اینها فقط نیست. تا به منابع مختلف بازدارنده اعم از سخت و نرم، مشابه داشته‌های طرف مقابل مسلح نشویم، باید شاهد دست اندازی هر از چند وقت صهیونیست‌ها باشیم. البته قبل از هر اقدامی سیستم باید از لوث وجود نفوذی‌ها پاکسازی شود.

توجه به این نکته هم ضروری است که به دلیل محدودیت‌های جمعیتی و جغرافیایی و نداشتن عمق استراتژیک، اسرائیل برخی سیاست‌ها را از جمله انباشت سلاح‌های اتمی و جنگ‌های پیش‌دستانه و استفاده عمدی از خشونت نامتناسب علیه غیرنظامیان و انتقال نبرد به خاک دشمن به تعبیر بن گوریون را به منظور بازدارندگی مقابل دشمن احتمالی اعمال کرده است. برای بازدارندگی در مقابل چنین رژیم یاغی و سرکشی باید ضمن تمرکز بر ابزار نظامی هم سطح و بالاتر از دشمن، توسل به ابزار و شیوه‌های نرم، چون نفود اطلاعاتی، یا اقدامات رسانه‌ای را مد نظر قرار داد. به عبارتی برخلاف ادعای کسانی که منکر امکان بازدارندگی مقابل اسرائیل هستند، بازدارندگی در مقابل اسرائیل امکان پذیر است و باید همچون عملیات موشکی وعده صادق ۲ ایران در اول اکتبر قاطع و قدرتمند عمل کرد و در صورت اقدام متقابل اسرائیل، متناسب با شرایط، عملیات بازدارنده ایران وسیعتر و قاطع‌تر باشد. البته بر این باورم که رضایتمندی مردم از حاکمیت و سیستم و حضور آنان در صحنه به وقت ضرورت، همچون شرکت گسترده مردم در مراسم نماز جمعه ۱۳ مهر، مهمترین عامل بازدارنده در مقابل عملیات احتمالی آینده است.

البته از منظر دیگری هم می‌شود به موضوع نگریست؛ و آن اینکه به باور برخی، هرچند از به کار بردن اسم جنگ اجتناب می‌شود، ما الان در متن و وسط جنگ قرار داریم. بر اساس این نظر، بازدارندگی زمانی موثر است که برای مقابله با بروز جنگ باشد. وقتی نبرد شروع شده، بازدارندگی بی معناست و باید قدرتمندانه جنگید.

 همچنانی که برخی از مسئولین از عملیات انتقام «اسماعیل هنیه» در داخل کشور صحبت می‌کردند و آن را حق جمهوری اسلامی می‌دانستند، برخی معتقد بودند رویکرد‌های گذشته با روی کارآمدن دولت جدید سازگاری ندارد. آیا در چنین شرایطی تغییر دولت‌ها باعث تاثیر بر تغییر رویکرد کلی جمهوری اسلامی ایران در قبال رژیم صهیونیستی خواهد گذاشت؟ همان‌طور که از اخبار اجلاس سازمان ملل مطلع شدیم، پس از حضور آقای «مسعود پزشکیان» در نیویورک و سخن از کنار گذاشتن سلاح‌ها در منطقه و حواشی پیرامونی، اسحاق هرتزوگ رئیس دولت اسرائیل در سخنانی بی‌سابقه از تغییر ریل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گفت. نظر شما در این رابطه چیست؟

و آیا تاخیر در پاسخ انتقام ترور اسماعیل هنیه، نوعی خویشتن‌داری از سوی جمهوری اسلامی ایران به عمل می‌آمد و یا اساساً از دستور کار خارج شده بود؟

خویشتن‌داری ۲ ماهه ایران پس از ترور اسماعیل هنیه جهت برنامه‌ریزی و محاسبه دقیق عملیاتی بود
دولت‌ها مجری سیاست‌های کلی نظام هستند 

همانگونه که در عملیات اول اکتبر (۱۰ مهر) ایران در موشک باران مراکز نظامی اسرائیل دیدیم همه این اظهارات بی پایه بود. به نظرم خویشتنداری دو ماهه ایران جهت برنامه ریزی دقیق و محاسبه شده برای عملیاتی بود که در وعده صادق ۲ شاهدش بودیم. ریل گذاری در سیاست خارجی بر عهده دولت‌ها نیست. دولت‌ها مسئول اجرای سیاست‌های کلی نظام در این حوزه هستند. ممکن است برخی اولویت‌ها یا ادبیات حاکم بر یک دولت تغییر کند، ولی اصول کلی خیر. سیاست‌های کلی نظام از جمله در حوزه خارجی توسط دولت‌ها تعیین نمی‌شود که با تغییر یک دولت شاهد تغییر سیاست، به خصوص در قبال دشمنی سرکش و جنایتکار، چون اسرائیل باشیم. مطابق قانون اساسی سیاست‌های کلی نظام توسط رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت تعیین می‌شود. شورای عالی امنیت ملی هم تعیین سیاستهای دفاعی‌-امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی تعیین شده از طرف مقام رهبری را برعهده دارد. این از چارچوب قانونی روند اتخاذ تصمیمات در حوزه سیاست خارجی.

اما از بعد عملی، همانگونه که رهبری در نماز جمعه ۱۳ مهر گفتند «ما در انجام وظیفه نه تعلل می‌کنیم، نه شتاب‌زده می‌شویم و آنچه که منطقی، معقول و درست و نظر تصمیم‌گیران سیاسی و نظامی است در وقت خود انجام می‌گیرد و در آینده هم اگر لازم شود باز انجام خواهد گرفت.»

به نظرم سخن اصلی آقای پزشکیان، در مجمع عمومی سازمان ملل بیان شد که کاملاً در راستای سیاست‌های کلی نظام بود. مطلب مورد نظر در مورد کنار گذاشتن سلاح‌ها در گفتگو با رسانه‌های آمریکایی مطرح شد که شاید در این موقعیتی که اسرائیل در حال جنایت و کشتار در منطقه است، نمی‌بایست چنین مطالبی گفته شود تا حاشیه‌ای ایجاد کند که متن و سخن اصلی را که در مجمع عمومی بیان شد، تحت الشعاع و در حاشیه قرار دهد. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که یقیناً اسرائیل تحت هیچ شرایطی و هیچ زمان حتی اگر همه منطقه هم سلاح‌های خود را کنار بگذارند، حاضر به کنار گذاشتن سلاح‌های خود نخواهد بود. چون به دلیل نداشتن عمق استراتژیک، آنها را به عنوان عامل بازدارنده تلقی می‌کند. موجودیت اسرائیل با جنگ و ترور همراه است و نبود سلاح برایش خطر موجودیتی دارد.

 بخش زیادی از حوادث ۳۰ روز آینده دنیا بستگی به انتخابات آمریکا دارد. یکی از دغدغه‌های کاندیدا‌های انتخاباتی در ایران، روی کار آمدن ترامپ و نحوه مواجهه جمهوری اسلامی ایران با وی بود. آیا عملکرد فعلی مسئولین کشور و تاخیر در اقدام نظامی به مشابه «عملیات وعده صادق ۱» را ناشی از تاثیرات احتمالی از انتخابات آمریکا می‌دانید؟ اساساً مسأله جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل به طور نسبی چقدر در این انتخابات موثر خواهد بود؟ به طور مشخص‌تر آیا ما به انتظار برگزاری انتخابات آمریکا و پیروزی احتمالی خانم هریس و سپس اقدام مشخص هستیم؟

انتخابات آمریکا تاثیری در تصمیم‌گیری مسئولین کشور در مواجه با اسرائیل در غزه و لبنان ندارد
کاملا هریس، ادامه دهنده سیاست‌های بایدن است
۳۰ روز آینده، خطرناک‌ترین روز‌های منطقه خواهد بود

 پاسخ من منفی است. به نظرم متغیر انتخابات آمریکا تعیین کننده معادلات جنگ اسرائیل در غزه و لبنان و یا موثر در تصمیم گیری یا عدم تصمیم گیری دولتمردان در ایران نیست. اگر کاملا هریس بیاید، سیاست‌های او در قبال ایران، اسرائیل و فلسطین فرق چندانی با سیاست‌های جو بایدن ندارد. دونالد ترامپ هم رأی بیاورد، سیاست هایش در دفاع از اسرائیل و تقابل با ایران روشن است و نیازی به توضیح ندارد. البته با توجه به اینکه اهل معامله هست، شاید اگر طرف ایرانی ماهرانه عمل کند، از جهاتی بشود درصورت انتخاب شدن ترامپ، از او بهتر استفاده کرد. با این حال در زمان حاضر، یکی از وجوه مشترک هر دو کاندیدا در حمایت بی قید و شرط از اسرائیل است. ممکن است در بدنه حزب دمکرات طرفداران فلسطین زیاد باشند، ولی در رأس حزب سیاست همان است که در طی دوران بایدن شاهد بودیم. مضاف بر اینکه همسر خانم هریس هم یک یهودی صهیونیست است.

بنابراین، نباید انتظار تفاوت چندانی نسبت به ایران و فلسطین و اسرائیل داشت. همچنانکه بعد از حمله موشکی ایران به پایگاه‌های نظامی اسرائیل هر دو در حمایت از اسرائیل، اقدام ایران را محکوم کردند. بعلاوه همانگونه که بایدن گفت، هیچ دولت آمریکا به اندازه دولت او به اسرائیل کمک نکرده است. قبلاً هم که گفته بود «اگر اسرائیل نبود، آمریکا باید برای حفظ منافع خودیک اسرائیل می‌ساخت» و یا تاکید چند باره او. مبنی بر اینکه «.. من یک صهیونیست هستم.» میزان اهمیت اسرائیل را برای بایدنن دمکرات مشخص می‌کند. به همین دلیل می‌بینیم بایدن سخن از آتش بس می‌زند، ولی در عمل با تسلیح اسرائیل به آخرین سلاح‌ها و همکاری اطلاعاتی، اطلاعات لازم و ضروری را در جهت تشدید جنگ، و برای زدن هدف‌های مورد نظر در اختیار اسرائیل قرار می‌دهد. در یک کلام، اسرائیل بدون کمک و حمایت آمریکا نه قادر به دفاع از خود هست و نه امکان جنگ و ادامه آن را دارد.

البته این ۳۰ روز باقیمانده به نظرم خطرناکترین دوران برای منطقه است. چون به احتمال قوی اسرائیل دست به اقدامات شدیدتری خواهد زد. چون می‌داند بایدن و حزب دمکرات به خاطر انتخابات پیش رو و برای پیروزی اقدام خاصی حتی در حد ظاهری هم در توقف اسرائیل انجام نخواهند داد.

 چه چشم‌اندازی را برای منطقه خاورمیانه پیش‌بینی می‌کنید؟ مشخصاً نقطه پایانی جنگ کجاست؟ آیا صهیونیست‌ها نیز از حرکت‌های بعدی خود اطمینان دارند و تصور می‌کردند که این جنگ یک ساله شود و یا به قول برخی در این باتلاق گیر افتادند.

تمایل اسرائیلی‌ها، ایجاد درگیری میان ایران و آمریکاست
همه چیز به پاسخ احتمالی اسرائیل در جواب عملیات وعده صادق ۲ بستگی دارد
جنگ به یکی از اجزای جداناپذیر اسرائیلی‌ها تبدیل شده است 

بعد از عملیات وعده صادق ۲ ایران علیه مواضع نظامی رژیم صهیونیستی، همانگونه که شاهدیم تهدید‌های نخست وزیر و سایر مقامات نظامی و سیاسی اسرائیل آغاز شده و نتانیاهو گفته ایران تاوان خطای خود را خواهد پرداخت. نتانیاهو هم در سخنرانی تحریک آمیزش در مجمع عمومی و هم در پیامش به مردم ایران گفته که هیچ جایی در خاورمیانه نیست که دست اسرائیل به آن نرسد و به ایران هشدار داده اگر ما را بزنید، شما را می‌زنیم. بعد از حمله دوم ایران در اول اکتبر، حال بعید نیست که اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۴ بنای عملیات در ایران داشته باشد تا ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را تحت الشعاع عملیات خود قرار دهد. امیدوارم که این اتفاق نیافتد.

با این حال در رسانه‌های عبری و در سخنان مقامات اسرائیلی، سخن از حمله به پایگاه‌هایی است که حمله موشکی ایران از آنجا صورت گرفت. همین طور حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، انبار‌های موشکی و مهمات و مراکز فرماندهی و کنترل عملیات و تاسیسات نفت و انرژی و برق و… از اقدامات دیگری است که با توجه به سابقه اسرائیل، مقامات کشور باید آمادگی لازم برای مقابله با هر یک از آن‌ها را داشته باشند. عملیات تروریستی در سطوح مختلف اعم از حمایت از گروه‌های تروریستی در ایران یا حمله مستقیم، بمب گذاری و ترور مقامات کشور هم از احتمالات مطروحه دیگر است. بسته به سطح و میزان این اقدامات توسط اسرائیل، همانگونه که ایران اعلام کرده حمله متقابل از سوی ایران اجتناب‌ناپذیر است. اگر چنین شود، تنش در منطقه و ورای منطقه وارد مرحله جدیدی می‌شود. به نظرم بسته به عمل متقابل اسرائیل و میزان حمایت آمریکا و دیگر کشور‌ها از رژیم صهیونیستی در پاسخ به عملیات وعده صادق ۲ ایران سطح تنش می‌تواند محدود و یا کل منطقه و جهان را متاثر از خود کند. تمایل جدی اسرائیل تحریک و وارد کردن آمریکا برای جنگ با ایران است.

همانطور که قبلا گفتم جنگ یکی از اجزای وجودی اسرائیل است. اگر خواهان جنگ نبود، مردم غزه و کرانه باختری را تحت محاصره و تبعیض و بی عدالتی قرار نمی‌داد و چندین دهه در مقابل تاسیس دولت فلسطین سنگ اندازی نمی‌کرد تا اتفاقی، چون ۷ اکتبر رخ دهد. اگر خواهان ادامه جنگ نبود ماه‌ها در مذاکرات آتش بس غزه مانع تراشی نمی‌کرد و اسرایش را در مقابل آزادی زندانیان فلسطینی در همان ابتدا آزاد می‌کرد. اگر خواهان جنگ نبود به لبنان حمله پیجری و بی سیم و سایبری و هوایی و زمینی نمی‌کرد و با آتش بس پیشنهادی در لبنان موافقت می‌نمود.

اسرائیل خواهان جنگ است و می‌خواهد بقیه کشور‌ها را هم به جنگ وارد کند تا خودش در صلح و امنیت باقی بماند. اگر در گذشته برای صهیونیست‌ها زندگی در امنیت و آرامش در سرزمین‌های اشغالی بدون تأمین امنیت و رفاه برای فلسطینیان ممکن بود، بعد از اتفاقات یک سال گذشته تا زمانی که مردم فلسطین از حقوق برابر برخوردار نشوند و دولت مستقل فلسطین تشکیل نشود، امنیت برای صهیونیست‌ها امکان پذیر نخواهد بود.

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *