پلی استیشن مجموعهای از IPهای ارزشمند در اختیار دارد که میتوانند تنوع بیشتری به بازیهایش بدهد. اما آیا از پتانسیل آنها استفاده میکند یا به فرمول تکراری خود پایبند میماند؟
طی سالهای اخیر، پلی استیشن بهعنوان یک برند دچار رکود شده است. اگرچه اوایل نسل PS4 نشانههایی از خلاقیت و تنوع به چشم میخورد، اما به طور کلی از دوران PS3 به بعد، بازیهای این پلتفرم بهتدریج به سمت یکنواختی سوق پیدا کردهاند. وقتی بازیکنان به تجربه یک بازی AAA فکر میکنند، بدون شک فرنچایزهای سونی در ذهنشان تداعی میشود، بازیهای اکشن ماجراجویی سومشخص با تمرکز بر داستان، که اغلب در دنیای باز جریان دارند. البته هر مجموعه، رویکرد منحصربهفردی نسبت به این فرمول پیش میگیرد؛ مثلا Horizon Zero Dawn بر مخفیکاری و تیراندازی تأکید دارد، در حالی که Ghost of tsushima بیشتر روی نبردهای تنبهتن و مخفیکاری تمرکز میکند.
اگر یکی از بازیهای مدرن پلی استیشن را تجربه کرده باشید، به احتمال زیاد با سبک بازیهای دیگر این برند نیز آشنا خواهید شد. این یک مزیت است، اگر از یکی از بازیهای بزرگ سونی لذت ببرید، احتمالاً بقیه عناوین آن را نیز خواهید پسندید. اما چیزی که در سالهای اخیر در پلی استیشن کم شده، تنوع است. در گذشته، این برند بازیهایی از ژانرهای مختلف مانند شوتر اول و سوم شخص، پلتفرمر، ماجراجویی و حتی مسابقهای داشت. اما اکنون این عناوین به یک غول AAA تبدیل شدهاند که سبک یکسانی دارند و از آن تنوع گذشته خبری نیست.
نگاهی به گذشته پلی استیشن

پلی استیشن در گذشته طیف وسیعی از عناوین مختلف را در اختیار داشت. این تنوع از PS1 آغاز شد، جایی که بازیهایی مانند Jumping Flash و Ape Escape در ژانر پلتفرمر و بازیهای ریتمی خاصی مانند Parappa the Rapper منتشر میشدند. هرچند سونی ممکن است مالک این آیپیها نباشد، اما بهعنوان ناشر آنها، این خلاقیت بهطور غیرمستقیم با برند سونی گره خورده بود.
در آن نسل، پلتفرمرها بر دنیای بازیها تسلط داشتند، اما برخی از آنها بهدلیل ارائه رویکردهای منحصر بهفرد یا مکانیکهای متفاوت، از دیگران متمایز بودند. این رویکرد مشابه استراتژی مدرن سونی است. با این حال، بازیها تنها محدود به این سبکها نمیشدند. سونی در آن زمان مجموعهای گسترده از عناوین را منتشر کرد تا جایگاه برند خود را تثبیت کند و با معرفی RPGها، بازیهای ریسینگ، ماجراجویی و دیگر سبکها، به دنبال یافتن موفقترین ترکیب بود.
بازیکنان عمدتاً برای بازیهای نینتندو به N64 میرفتند و Dreamcast سگا را به خاطر نوآوریهای پیشگامانه، پورتهای آرکید عالی و عملکرد گرافیکی بینظیر انتخاب میکردند، اما پلی استیشن فضایی عالی ایجاد کرد که در آن بازیکنان میتوانستند تقریباً هر نوع بازیای که میخواستند پیدا کنند. این روند با PS2 نیز ادامه یافت.
یکی از دلایل اصلی موفقیت و فروش بالای PS2 ، علاوه بر این که به عنوان پخشکننده DVD هم استفاده میشد، این بود که کنسول به هر نحوری چیزی برای همه نوع مخاطب داشت. از عناوین اول شخص و مجموعههای Jak و Ratchet & Clank که به آرامی گانپلی (Gunplay) بیشتری را به بازیها اضافه میکردند گرفته تا آثار پلتفرمر و نقشآفرینی، اما هنوز ژانرهای مختلفی در دسترس بودند. این دوره همچنین شامل بازیهای آنلاین با عناوینی مانند Final Fantasy XI بود.

PS3 جایی بود که تحولی در رویکرد بازیها ایجاد شد و آنها دیگر فقط به عنوان اسباببازی برای کودکان دیده نمیشدند. به همین دلیل، سعی کردند تا جدیتر و واقعگرایانهتر شوند که البته تلاشی برای تقلید از سینما بود. به این ترتیب، بیشتر استودیوهای پلی استیشن بهجای ادامه دادن فرنچایزهای رنگارنگ و فانتزی، به دنبال ساخت تجربههایی جدید بودند که با این روند همخوانی داشته باشد.
استودیوی ناتی داگ بازی Uncharted را ساخت که به نوعی یک فیلم اکشن قابل بازی بود، Sucker Punch بازی Infamous را توسعه داد که الهام زیادی از دنیای کامیکبوکها داشت و در حالی که Insomniac به تولید Ratchet & Clank ادامه داد، فرنچایز Resistance را هم معرفی کرد. این فرنچایزهای جدید عالی بودند، اما در نهایت بیشتر بازیهای AAA در این دوره حول محور سبک شوتر میچرخیدند.
در این دوره، استودیوهای ثرد-پارتی بار برخی از ژانرهای متنوعتر را بر دوش کشیدند، اما ورود فناوری HD باعث افزایش چشمگیر تفاوت در بودجهها شد. حالا بازیکنان بیشتر از همیشه میتوانستند احساس کنند که در فرایند توسعه بازیها به دلایل مالی صرفهجویی شده است. همچنین، از آنجا که ساخت بازیها ریسک مالی بیشتری به همراه داشت، تعداد کمتری از شرکتها حاضر به ریسک در تولید بازیهایی که با جریان اصلی آن زمان همخوانی نداشتند، بودند. در این میان، ژانرهایی مانند RPGهای نوبتی (turn-base RPGs)، بازیهای ماجراجویی و پلتفرمرها به نظر میرسید که عملاً به فراموشی سپرده شدهاند.
این روند در PS4 هم ادامه یافت، اما با تغییری قابلتوجه. بازی های نقشآفرینی به لطف موفقیتهایی مانند Mass Effect و Dark Souls، جایگاه برجستهتری پیدا کردند. البته بیشتر بازیها بهطور کامل به این سبک روی نیاوردند، بلکه عناصر نقشآفرینی مانند سیستم ارتقاء، آمار و تجهیزات و موارد کلیدی اینچنینی را به ساختار گیمپلی خود اضافه کردند. در همین عصر، ساختار جهان باز نیز به یک استاندارد رایج تبدیل شد و ناگهان به نظر میرسید که تقریباً هر بازی باید یک جهان وسیع و قابل اکتشاف داشته باشد.
حال و آینده پلی استیشن

در عصر PS5، بسیاری از بازیکنان از روند یکنواخت بازیها ناامید شدهاند. هرچند عناوینی مانند Ratchet & Clank: Rift Apart همچنان میدرخشند، اما بیشتر بازیهای این شرکت ساختاری مشابه دارند. گیمپلی آنها تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته، در جهانهای وسیع خود بازیکنان را با فهرستی از وظایف تکراری سرگرم میکنند و روایتهایی ارائه میدهند که تلاش دارند حماسی و تأثیرگذار باشند. مشکل این نیست که این بازیها کیفیت پایینی دارند، بلکه عدم تنوع در عناوین منتشر شده باعث شده تجربه بسیاری از آنها قابل پیشبینی و تکراری به نظر برسد.
این همان دلیلی است که Astro Bot برای بازیکنان تازگی داشت. این بازی چیزی متفاوت ارائه داد و گذشته پلی استیشن را جشن گرفت، اما در آن گرفتار نشد. مراحل بازی نیز با قدرتهای مختلف Astro تنوع زیادی داشتند. بهطور مشابه، بازیکنان نه تنها به خاطر چندنفره بودن Helldivers 2 به آن جذب شدند، بلکه طنز جذاب و تند آن درباره فاشیسم و همچنین رویکرد متفاوت آن نسبت به یک اثر سرویس محور نیز عامل جلب توجه آن محسوب میشوند.

سونی هنوز میتواند بازیهای بزرگ و جهانباز خود را بسازد، اما نیاز به تنوع بیشتر در بازیهایش دارد. یکی از سادهترین راهها برای این کار، احیای فرنچایزهای قدیمی است. این نامهای شناختهشده بدون شک طرفداران زیادی دارند که بازیها را خریداری کرده و به دوستان خود معرفی میکنند. بازیکنان جدید میتوانند با نسخههای جدید شروع کرده و از طریق فروشگاه دیجیتال سونی به بازیهای کلاسیک دسترسی پیدا کنند.
فرنچایزهایی مانند Jak and Daxter، Gravity Rush، Ape Escape، Legend of Dragoon، SOCOM، Parappa، Sly Cooper، Wipeout، Dark Cloud و بسیاری دیگر هنوز پتانسیلهای زیادی دارند که متاسفانه نادیده گرفته شدهاند. سونی با تعطیل کردن Japan Studio اشتباه بزرگی انجام داد و از آن زمان خروجیهای این کمپانی تنوع خود را تا حدودی از دست دادهاند. اکنون وقت آن رسیده که نسل جدیدی از توسعهدهندگان این عناوین را با دیدگاه نوین خود بازسازی کنند. شاید این بازیها آن تجربههای لوکسی که سونی میخواهد با آنها شناخته شود نباشند، اما این همان چیزی است که سونی به شدت به آن نیاز دارد. در غیر این صورت، بازیکنان از سبک یکنواخت و تکراری بازیهای این شرکت خسته خواهند شد.
منبع: CBR
source