آرمان امروز- رها معیری: چندی پیش یکی از مسئولان از سازمان بهزیستی از ترسناک نشان دادن سالمندی در اذهان عمومی مردم انتقاد کرد. اما آیا بهراستی دوران سالمندی در ایران ترسناک است؟ آیا تنهایی و فقر، شامل سالمندان به ویژه زنان میشود و این موضوع در انتظار صدها هزار زن پا به سن گذاشته در جوامع سنتی ایران است؟ پاسخ به این سوالات را شاید بتوان در عدد و آمار و ارقام جستوجو کرد و آن زمان پی برد که چرا دوران سالمندی به ویژه برای زنان در کشور نگران کنندهتر از سایر جوامع جهان و قشر مردان در ایران است. طبق آمارهای رسمی ۷۰۰ هزار نفر زن سالمند و تنها در ایران و در سه دهک پایین اقتصادی زندگی می کنند که روزگارشان با فقر و تنهایی سپری می شود.
البته این آمار رسمی برگرفته از نهادهای حمایتی از جمله کمیته امداد است و آمار رسمی، قطعا آماری بسیار بالاتر را باید نشان بدهد. طبق نتایج پژوهش علمی و کاربردی با موضوع «پیامدهای اجتماعی- اقتصادی زندگی زنان سالمند تنها»، ۷۱درصد زنان سالمند تنها درآمدی ندارند و تنها ۲۹ درصد بقیه درآمد دارند. این زنان که قدرت کار کردن را هم ندارند، یا چشم شان به حمایت فرزندان برای سپری کردن روزگار است یا به کمک کمیته امداد امام خمینی و دیگر سازمان ها و نهادهای حمایتی. بر اساس آمار، ۱.۲۴ درصد از زنان سالمند در خانوادههای یکنفره زندگی میکنند. در زمستان ۱۴۰۳، تنها ۱۱درصد زنان ایران،شاغل بودند و طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد از شکاف جنسیتی در ۱۴۶کشور دنیا،در سال ۲۰۲۴،ایران از حیث مشارکت اقتصادی زنان در جایگاه ۱۴۴ قرار داشت. با این اعداد و ارقام می توان دریافت که چرا زنان در خانه پیر و تنها می شوند.
بیمه، چرا پیری زنان را «بیمه» نمیکند؟
طبق آماری که سه صندوق تامین اجتماعی و کشوری و روستاییان در سال ۱۴۰۲ منتشر کردند، تنها ۱۴درصد زنان ایرانی بالای ۵۵سال، حقوق بازنشستگی دارند و این یعنی فقط خانه دار نبودند بلکه روزهایی که توان کار کردن در بیرون از خانه را داشتند، شغلی در بازار کار دست و پا کرده بودند که در دوران سالمندی آب باریکه ای از آن خودشان داشته باشند و بتوانند بگویند: «…با پول خودم زندگی میکنم!» در مطلبی که فاطمه علمداری در سایت انجمن جامعه شناسی منتشر کرده، به این نکته اشاره شده: «زنان خانه دار این آب باریکه را ندارند چون در قانون ایران، مراقبت از اعضای خانواده و رسیدگی به خوراک و پوشاک شوهر و فرزندان و قابل زندگی کردن مسکن «کار» محسوب نمیشود و سیستم حمایت از سالمندان نیز وابسته به بازار کار تعریف شده و تنها سالمندانی که تحت پوشش بیمه باشند میتوانند حقوق بازنشستگی دریافت کنند و بعد از فوتشان حقوقشان به بازماندگانشان داده میشود.هرچند که سازمان تامین اجتماعی سال ۱۳۸۷طرح بیمه زنان و دختران خانه دار را در ردیف بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد،ایجاد کرد ولی طبیعتا پرداخت شخصی حق بیمه از جانب زنی که درآمد مستقل ندارد با اشکالات متعدد مواجه میشود و رقم زنانی که از این طرح استقبال کرده اند حدود نیم میلیون نفر بیشتر نیست.» در نگاه شرعی که قانون ما براساس آن نوشته شده، مرد رییس خانواده است و سرپرست زن و هزینه زندگی زن را باید بدهد و با این نگاه دلیلی برای اشتغال زن خارج از خانه وجود ندارد. طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی، زن در ازای «ادای وظایف زوجیت» مستحق نفقه میشود انتظار میرود که وقتی مادر و دختر و همسرشان توان مالی و شغل ندارند و نمیتوانند وسایل معیشت خودشان را فراهم کنند، به آنها نفقه بدهند. پس در ایران سیستم حمایت از سالمندان،مستقل از بازار کار تعریف نشده است و خانه داری، شغل نیست.
دولت از همین امروز به فکر زنان باشد
فرید براتی سده، رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان بهزیستی کشور در گفتوگو با «آرمان امروز» در ارتباط با بحران سالمندی میگوید: «متاسفانه سالمندی به سوی زنانگی میرود، زن سالمندی که همسر خود را از دست میدهد فرزند ندارد یا تکفرزند است نیازهای مراقبتی دارد و تعداد زیادی زن سالمند تنها خواهیم داشت که درصورت عدمبرنامهریزی خدمات مراقبتی دریافت نمیکنند. پولی ندارد، حقوقی دریافت نمی کند، بیمه مشاغل نشده یا از بیمه زنان خانه دار که پس از ۳۰ سال حداقل حقوق را پرداخت می کنند، برخوردار نیستند. زندگی آنها در انزوا و سختی می گذرد و باید دولت با توجه به روند پیری جمعیت و افزایش عمر زنان به مردان، فکری به حال این معضل کند.»
براتیسده میافزاید: تعداد زنان سالمند تنها در استانهای محروم بهمراتب بیشتر از زنان سالمند در استانهای برخوردار است. در واقع ماتریس موضوعی جنسیت، شرایطاجتماعی، فقر، سالمندی، تنهایی و وضعیت اقتصادی به وجود میآید و بهتبع آن کنترل و مدیریت آن زحمت زیادی برای سیاستگذاران، برنامهریزان و مدیران خواهد داشت. بنابراین باید بهخوبی برنامهریزی و سند ملی سالمندان را تصویب کرد تا سالمندان در آینده مشکل نداشته باشند. به عنوان مثال هرچند احترام سالمندان به نسبت دهههای قبل کمتر شده، اما همچنان احترام به سالمندان گذاشته میشود و خانوادهها نیازمند حمایت معنوی، آموزشی، عاطفی دولت برای نگهداری سالمندان هستند. او میگوید: از امروز باید مردم را در مورد بیمههای پیشگیری و سیستمهای بیمهگذار توجیه کنیم، زیرا بیشترین هزینه توانبخشی مربوط به مشکلات سالمندان است. بیمهها در مورد خدمات درمانی و مراقبتهای بهداشتی باید آموزشهای بیشتری به خانوادهها بدهند تا پول پیشگیری از بروز بیماری در خانواده هزینه شود. همچنین دستگاههای دیگر مانند شهرداری باید محیط دوستدار سالمند را برای تردد سالمندان با اتوبوس و مترو فراهم کنند.
source