Wp Header Logo 1412.png











رنه دکارت را اغلب به عنوان «پدر فلسفۀ مدرن» می‌شناسند. این ریاضیدان، دانشمند و فیلسوف فرانسوی که در قرن هفدهم میلادی زندگی می‌کرد، یکی از نخستین فیلسوفانی بود که تلاش کرد تا خودش را از بار مفاهیم و عقاید پذیرفته شدۀ فلسفی که از زمان افلاطون و ارسطو تا انتهای قرون وسطی و رنسانس بر اندیشۀ غربی حاکم بودند رها کند. دکارت می‌خواست خودش از طریقی تازه و یقینی به حقیقت دست پیدا کند.







حقیقت مطلق و یقینی آن چیزی است که امکان هیچ «شکّی» در آن وجود نداشته باشد. اما چطور می‌توانیم به دانشی دست پیدا کنیم که قابل شک کردن نباشد؟ دکارت راه جالبی برای رسیدن به چنین دانشی برای خودش در نظر گرفت. او در کتاب تاملات نوشت که برای رسیدن به یک معرفت یقینی ابتدا باید در هر چیزی که امکان شک کردن دارد شک کنیم. باید هر دانش تردیدآمیزی را کنار بگذاریم تا ببینیم در نهایت چه چیزی برای ما باقی می‌ماند. اگر در انتهای این مسیرِ شکاکیت به معرفت یا دانشی رسیدیم که دیگر نمی‌توانستیم در آن شک کنیم، در آن صورت به یک بنیاد و پایۀ مطمئن دست پیدا کرده‌ایم که می‌توانیم کل نظام دانش‌مان را روی آن بنا کنیم.

به گزارش فرادید، به همین جهت بود که دکارت شروع به شک کردن کرد؛ شک در هر چیزی که فکرش را بکنید. او گفت من معمولا از چیز‌هایی که با حواس پنجگانۀ خودم ادراک می‌کنم مطمئن هستم، اما آیا واقعا این چیز‌هایی که من ادراک می‌کنم یقینی و غیر قابل تردید هستند؟ پاسخ دکارت منفی بود. ما بار‌ها متوجه خطای حواس خودمان شده‌ایم؛ خطا‌های دید و خطا‌های حسی دیگر همیشه وجود دارند و بنابراین ما نمی‌توانیم مطمئن باشیم که حتی در روشن‌ترین ادراکاتمان دچار خطا نشده‌ایم.













source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *