Wp Header Logo 1894.png

آرمان امروز – گروه اقتصادی: دونالد ترامپ با رویکردی متفاوت و معامله‌محور در عرصه سیاست و اقتصاد، تحولی بنیادین در سیاست‌های داخلی و خارجی آمریکا ایجاد کرد. این رویکرد که به‌عنوان «دکترین معامله‌محور» شناخته می‌شود، بر اصل حداکثرسازی منافع اقتصادی آمریکا از طریق فشارهای تجاری، تعرفه‌های سنگین و مذاکرات دوجانبه استوار است. در این گزارش، به بررسی ابعاد مختلف این الگو و تأثیرات آن بر سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده می‌پردازیم. به طور کلی سیاست‌های اقتصادی جمهوری‌خواهان تمرکز بر بهبود وضعیت کسب‌و‌کار‌ها و سرمایه‌گذاران است. جمهوری‌خواهان می‌گویند شرکت‌های موفق رشد اقتصادی را برای همه افزایش می‌دهند. جمهوری‌خواهان در اقتصاد، تقویت طرف عرضه را ترویج می‌کنند. این نظریه می‌گوید کاهش هزینه‌های کسب‌وکار، تجارت و سرمایه‌گذاری بهترین راه برای افزایش رشد است.
۱. اصول دکترین معامله‌محور ترامپ
بر این اساس ، دکترین معامله‌محور ترامپ بر چهار اصل کلیدی استوار است:
اولویت منافع اقتصادی آمریکا: ترامپ معتقد است که سیاست خارجی باید در خدمت منافع اقتصادی کشور باشد و هرگونه تعامل بین‌المللی باید با سودآوری اقتصادی همراه باشد.
تغییر در ساختارهای بین‌المللی: او سازمان‌های بین‌المللی را ناکارآمد می‌داند و ترجیح می‌دهد توافقات دوجانبه را جایگزین توافقات چندجانبه کند.
استفاده از ابزارهای اقتصادی برای فشار سیاسی: ترامپ از ابزارهایی مانند تعرفه‌های تجاری برای اعمال فشار بر کشورها استفاده می‌کند تا به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست یابد.
تمرکز بر نتایج ملموس: او به‌دنبال نتایج فوری و قابل‌سنجش است و از فرآیندهای طولانی‌مدت و پیچیده پرهیز می‌کند.
۲. تأثیرات داخلی: رشد اقتصادی همراه با چالش‌ها
در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، اقتصاد آمریکا شاهد رشدهایی بود، اما این رشد با چالش‌هایی نیز همراه بود:
کاهش مالیات‌ها: ترامپ با تصویب قانون کاهش مالیات‌ها، تلاش کرد تا سرمایه‌گذاری را تحریک کند. اما طبق گزارش‌ها، این کاهش مالیات‌ها تأثیر محدودی بر رشد اقتصادی داشت و بیشتر به نفع شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌داران بود.
افزایش تعرفه‌ها: اعمال تعرفه‌های سنگین بر واردات، به‌ویژه از چین، منجر به افزایش قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان و فشار بر کسب‌وکارهای کوچک شد. برخی شرکت‌ها حتی مجبور به کاهش نیروی کار شدند.
افزایش بدهی ملی: کاهش درآمدهای مالیاتی و افزایش هزینه‌ها منجر به افزایش بدهی ملی آمریکا شد، که نگرانی‌هایی را در مورد پایداری مالی کشور به‌وجود آورد.
۳. سیاست خارجی: فشار اقتصادی به‌عنوان ابزار دیپلماتیک
ترامپ از ابزارهای اقتصادی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود استفاده کرد:
جنگ تجاری با چین: اعمال تعرفه‌های سنگین بر کالاهای چینی با هدف کاهش کسری تجاری و فشار بر پکن برای تغییر رفتارهای تجاری‌اش انجام شد. این اقدامات منجر به تنش‌های شدید بین دو کشور شد.
فشار بر متحدان: ترامپ با تهدید به اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی از کشورهای متحد، مانند کانادا و مکزیک، تلاش کرد تا امتیازات بیشتری در مذاکرات تجاری به‌دست آورد. روابط با کشورهای خاورمیانه: او با امضای توافقات اقتصادی با کشورهای خلیج فارس، تلاش کرد تا نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا را در منطقه افزایش دهد.
۴. پیامدهای جهانی: انزوا یا رهبری نوین؟
رویکرد ترامپ در سیاست خارجی منجر به واکنش‌های متنوعی در سطح جهانی شد:
تضعیف نهادهای بین‌المللی: خروج آمریکا از توافق‌نامه‌هایی مانند توافق پاریس و سازمان بهداشت جهانی، اعتبار و نفوذ این نهادها را کاهش داد .
افزایش تنش با متحدان: اعمال فشارهای اقتصادی بر کشورهای متحد منجر به کاهش اعتماد و همکاری‌های بین‌المللی شد .
تقویت رقبا: خلأ ایجادشده توسط آمریکا در برخی مناطق، فرصت‌هایی را برای کشورهایی مانند چین و روسیه فراهم کرد تا نفوذ خود را گسترش دهند.
تأثیر سیاست‌های ترامپ بر اقتصاد آمریکا
پیمان مولوی، اقتصاددان، در تحلیل‌ خود به بررسی تأثیر سیاست‌های اقتصادی دونالد ترامپ بر اقتصاد آمریکا و جهان پرداخته است. مولوی معتقد است که سیاست‌های اقتصادی ترامپ، به‌ویژه در زمینه کاهش مالیات‌ها و افزایش تعرفه‌ها، تأثیرات متعددی بر اقتصاد آمریکا داشته است. وی در مصاحبه‌ای با تجارت‌نیوز اظهار داشت که نتیجه انتخابات آمریکا تفاوتی در اقتصاد ما ایجاد نمی‌کند و اقتصاد ایران منوط به خودمان است و باید در جهت حل آن گام برداریم.
مولوی به بررسی چشم‌انداز اقتصاد جهانی پرداخته و معتقد است که سیاست‌های پولی انقباضی در کشورهای پیشرفته، از جمله آمریکا، احتمال ایجاد رکود را افزایش داده است. وی پیش‌بینی می‌کند که بانک‌های مرکزی ممکن است نرخ‌های بهره را با سرعت بیشتری کاهش دهند، که این موضوع می‌تواند منجر به تأثیر منفی بر اوراق قرضه و دلار آمریکا و تقویت بازارهای موازی شود.
پیمان مولوی بر این باور است که سیاست‌های اقتصادی ترامپ، به‌ویژه در زمینه تعرفه‌ها و سیاست‌های پولی، تأثیرات قابل‌توجهی بر اقتصاد آمریکا و جهان داشته است. وی تأکید می‌کند که اقتصاد ایران باید با تمرکز بر اصلاحات داخلی و کاهش وابستگی به تحولات خارجی، مسیر توسعه پایدار را دنبال کند.
دستاوردها و چالش‌ها
دکترین معامله‌محور ترامپ با تمرکز بر منافع اقتصادی کوتاه‌مدت، توانست برخی دستاوردها را برای آمریکا به‌همراه داشته باشد. اما این رویکرد با چالش‌هایی نیز مواجه بود، از جمله افزایش تنش‌های بین‌المللی، فشار بر مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارهای داخلی، و کاهش نقش رهبری آمریکا در جهان. برای آینده، آمریکا نیازمند تعادلی بین منافع اقتصادی و تعهدات بین‌المللی خود است تا بتواند نقش مؤثری در نظام جهانی ایفا کند.

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *