آرمان امروز : در بزنگاههای تاریخی مانند جنگ، بحرانهای امنیتی یا تهدیدهای فراگیر، نگاهها بیش از هر زمان دیگر به مسئولان و نخبگان دوخته میشود؛ آنان که با گفتار و رفتارشان نهتنها روند تحولات را جهت میدهند، بلکه پیامدهای روانی و اجتماعی وقایع را نیز شکل میبخشند. مثلا ما در بحران جنگ ۱۲ روزه شاهد بودیم که بیش از قدرت نظامی یا منابع اقتصادی، آنچه میتوانست آینده یک جامعه را تضمین کند و سطح اعتماد را به سمت بالا افزایش دهد، عقلانیت در تصمیمگیری و کنترل هیجانات در سطوح بالا بود، امری که یکی از تاکتیک های دشمن با توجه به نارضایتی پنهان در سطح جامعه ناکام گذاشت. در این میان کارشناسان براین باورند که رفتار نخبگان، بهویژه در بحرانها، نه فقط بر حل یا تشدید بحران اثر دارد، بلکه الگوی رفتاری برای لایههای مختلف جامعه نیز فراهم میآورد.
ماکس وبر، جامعهشناس برجسته آلمانی، رفتار عقلایی را رفتاری میدانست که کنشگر در آن پیامدهای احتمالی هر کنش را میسنجد و بر اساس اهداف معین تصمیم میگیرد. در نقطه مقابل، کنشهای هیجانی، احساسی و غریزی معمولاً در لحظه، بدون محاسبه، و تحت تأثیر فشارهای روانی انجام میشوند. مسئولی که در برابر یک تهدید بیرونی یا یک شوک اجتماعی، واکنشی هیجانی، پرخاشگرانه یا احساسی از خود نشان میدهد، ولو با نیت دفاع از کشور یا مردم، ممکن است با دامن زدن به اضطراب اجتماعی یا تحریک نیروهای داخلی و خارجی، هزینههای سنگینی برای کل جامعه ایجاد کند. در مقابل، کسی که با حفظ خونسردی، با تحلیل واقعبینانه و تصمیمهای حسابشده واکنش نشان میدهد، بذر اعتماد، ثبات و امید را در دل مردم میکارد.
کنترل خشم و هیجان در مسئولان و نخبگان، یک موضوع شخصی نیست؛ بلکه کنشی اجتماعی با پیامدهای گسترده است. جامعهای که نخبگانش اهل تعقل، مدارا و خویشتنداری هستند، در برابر تنشها مقاومتر است، زیرا مردم از الگوهای خود یاد میگیرند که میتوان بحران را از مسیر عقل، و نه از مسیر عصبانیت، مدیریت کرد. همین مسئله درباره نخبگان فرهنگی و رسانهای نیز صادق است؛ کسانی که قدرت کلام دارند و میتوانند با یک جمله، آتش افروخته یا خاموش کنند. در جنگ و صلح، در تهدید و فرصت، واژگان آنان حامل معناهای عمیقی برای افکار عمومیاند.
در دنیایی که رسانهها، شبکههای اجتماعی و گردش سریع اخبار هر جمله و رفتار را چند برابر تقویت میکنند، مسئولیت اخلاقی و اجتماعی نخبگان دوچندان شده است. هر واکنش احساسی، هر خشم کنترلنشده یا تهدید نسنجیده، میتواند مانند جرقهای در انبار باروت عمل کند. عقلانیت، در اینجا، نه بهمعنای بیعملی یا انفعال، بلکه بهمعنای درک ژرف واقعیت، تصمیمگیری با در نظر گرفتن همه جوانب، و تلاش برای حفظ همبستگی و امید اجتماعی است.
تاریخ گواهی میدهد که بسیاری از جنگها نه با گلوله که با سخن آغاز شدهاند؛ و بسیاری از صلحها نه با اسلحه، که با صبر و تعقل رهبران. در عصر بحرانهای پیدرپی، نخبگان عقلانی و مسئولان خوددار، سرمایههایی بیبدیلاند که باید قدرشان را دانست و از آنان خواست در لحظههایی که جامعه نفس در سینه حبس کرده، نه آتشافروز هیجان، که منادی عقل و آرامش باشند.
«کنترل خشم» نخبگان، نیاز امروز ایران
هوشنگ داداش زاده فهیم : در علم النفس یا اخلاق که در کشورهای شرقی از قرنها پیش، مورد توجه بوده و دانشمندانی چون، فارابی، ابن سینا و ملا صدرا، هریک به نوعی پیرامون ان صحبت کردهاند، بعدها و در اثر توسعه دانش، روانشناسی (psychology) در غرب به وجود امد و ویلهلم وونت در سال ۱۸۷۹ میلادی اولین آزمایشگاه ان را در شهر لایپزیک المان ایجاد و مکتب ساخت گرایی به عنوان اولین مکتب از مکاتب روانشناسی، شکل گرفت.
در ایران عزیز ما علیرغم وجود منابع متعدد از دانشمندان نام برده شده، ۵۹ سال بعداز اقدام «وونت» و در سال ۱۳۱۷، دو کتاب از تلفیق علم النفس وطنی و دانش غربی جدید، توسط ۱- دکتر علی اکبر سیاسی به عنوان پدر روانشناسی نوین ایران تحت نام «علم النفس یا روانشناسی از لحاظ تربیت» ۲- توسط دکتر محمد باقر هوشیار با عنوان: « سنجش هوش یا روانشناسی علمی» تدوین و به میان دوستداران این دانش زیبا و ضروری برای زندگی آحاد جامعه، عرضه شد، یکی از مباحث مهم و دلپذیر چه در دانش پایه علم النفس و چه در شکل نوین ان، روانشناسی امروز، توجه به احساسات آدمی و ضرورت کنترل و در اختیار داشتن ان، توسط نیرویی دیگر در وجود آدمی، به نام تعقل واندیشه است که نام «مدیریت خشم» بر ان نهاده شده و از جمله مهارتهای اجتماعی ۱۰گانه مورد تأکید سازمان جهانی بهداشت است. این مهارت و بهرهمندی از تفوق و استیلای عقل بر احساس، در نگرش دینی ما به پیامبر درونی انسان تشبیه شده و همردیف و کاربردی، چون توصیههای پیامبران بیرونی که از راه برانگیختگی و بعثت منصوب میشوند، قرار میگیرد.
ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعاده و از منظر علم النفس، در بیان قوای اربعه و چهارگانه در وجود انسان، به ضرورت چیرگی و غلبه نیروی عقل بر ۳ احساس شهوت، وهم و غضب اشاره دارد و تنظیم ان را برای رشد و تعالی انسان ضروری میداند. پیامبر اکرم ما نیز، کنترل احساسات توسط عقل را نشانه شجاعت انسان دانسته و به طور صریح و روشن، میفرماید: «اشجع الناس، من غلب هواه» و امروز و در شرایط حساس جامعه پس از گذر از روزهای پر اضطراب تجاوز ۱۲ روزه به کشور که احساسات بر آحاد جامعه غلبه دارد و تزریق ارامش به ان، ضروری است، ، کنترل احساسات در اول، توسط نیروهای تأثیرگذار و فرهیخته جامعه در خود و سپس افزایش تابآوری روانی درایشان، یک ضرورت است، تا با تکیه بر ان، بتوان جامعه را به آرامش دعوت و پس انگاه، با تدبیر و بهرهمندی از نیروی تعقل واندیشه، راههای برون رفت از مشکلات را، جستجو و جامعه را به نحو صحیح هدایت نمود.
PHD روانشناس اجتماعی
source