فیلم September Says، اولین تجربهی کارگردانی آریانه لابد، اقتباسی از رمان Sisters نوشتهی دیزی جانسون، اثری است که با ترکیب درام روانشناختی، فضای گوتیک مدرن، و عناصر سورئال، مخاطب را به سفری عمیق در روابط خانوادگی و روان انسان دعوت میکند.
خلاصه داستان و زمینه

فیلم September Says داستان دو خواهر، سپتامبر (با بازی پاسکال کان) و جولای (با بازی میا تاریا)، را روایت میکند که پس از اخراج سپتامبر از مدرسه، به همراه مادرشان، شیلا (با بازی راخی تاکرار )، به خانهای دورافتاده در ایرلند سفر میکنند. این سفر، که قرار است راهی برای التیام روابط خانوادگی باشد، بهسرعت به تجربهای پرتنش و سورئال تبدیل میشود. فیلم با کاوش در موضوعات سلامت روان، خودآزاری، و روابط خانوادگی، فضایی گوتیک و روانشناختی خلق میکند که در آن مرز بین واقعیت و توهم محو میشود.
مضامین و پیامها

یکی از برجستهترین جنبههای September Says کاوش عمیق آن در روابط خانوادگی و بهویژه پویایی میان خواهران است. فیلم به زیبایی نشان میدهد که چگونه عشق و رقابت میتوانند در یک رابطه همزیستی داشته باشند. سپتامبر و جولی، با وجود تفاوتهایشان، به شدت به یکدیگر وابستهاند، اما این وابستگی گاهی به کنترل و خفقان منجر میشود. نقطه مقابل خفقان، جستوجوی هویت در برابر انتظارات دیگران است.
علاوه بر این، فیلم به موضوعات عمیقتری مانند مرگ، از دست دادن و پذیرش میپردازد. شیلا، مادر خانواده، با گذشتهای پر از راز و حسرت دستوپنجه نرم میکند و حضور او بهعنوان یک شخصیت منفعل اما تأثیرگذار، سایهای سنگین بر زندگی دو خواهر میافکند. لابد از این شخصیت برای بررسی ایده «ارث عاطفی» استفاده میکند؛ اینکه چگونه زخمهای والدین به نسلهای بعدی منتقل میشوند.
اقتباس از رمان

فیلم September Says اقتباسی از رمان خواهران نوشتهی دیزی جانسون است، رمانی که به دلیل سبک روایی پیچیده و تمرکز بر روابط روانشناختی مورد تحسین قرار گرفته است. لابد در اقتباس خود به هستهی عاطفی و مضمونی رمان وفادار مانده، اما تغییراتی در مکان داستان (از انگلستان به ایرلند) و برخی عناصر روایی ایجاد کرده است. این تغییرات، که برخی منتقدان آن را بهعنوان تلاشی برای افزودن لایهای از غرابت و تازگی به داستان تفسیر کردهاند، به فیلم اجازه میدهد تا هویت بصری و روایی متمایزی داشته باشد. این فیلم بهعنوان یک اقتباس، در انتقال روح گوتیک، مضامین روانشناختی، و دینامیکهای خانوادگی رمان خواهران موفق بوده است. لابد توانسته است با استفاده از سبک بصری و سورئال خود، اتمسفری خلق کند که مکمل فضای رمان است.
سبک کارگردانی: امضای لابد در تلفیق واقعیت و سورئالیسم

آریانه لابد در September Says نشان میدهد که نهتنها بازیگری توانمند، بلکه کارگردانی با دیدگاه بصری و روایی قوی است. او از سبک بصری مینیمالیستی و در عین حال تأثیرگذار استفاده میکند که یادآور آثار یورگوس لانتیموس و آتینا راشل تسانگاری در سینمای موج عجیب یونانی است. با این حال، لابد موفق شده است امضای شخصی خود را به فیلم اضافه کند. استفاده از قاببندیهای دقیق، رنگهای سرد و خاکستری که با فضای ایرلند همخوانی دارند، و بازی با نور و سایه، حس و حال غریب و ناآرامی را به فیلم القا میکند. این انتخابهای بصری نهتنها به تقویت اتمسفر فیلم کمک میکنند، بلکه بهعنوان بازتابی از آشوب درونی شخصیتها عمل میکنند.
یکی از نقاط قوت کارگردانی لابد، توانایی او در خلق لحظاتی است که بین واقعیت و سورئالیسم نوسان دارند. برخی از سکانسهای فیلم، مانند مواجهههای غیرمنتظرهی شخصیتها در ایرلند، بهگونهای طراحی شدهاند که مخاطب را در مرز بین واقعیت و توهم نگه میدارند. این رویکرد، که یادآور رمان دیزی جانسون است، به فیلم عمق روانشناختی میبخشد و آن را از یک درام خانوادگی ساده به اثری پیچیدهتر ارتقا میدهد.
بازیگری

بازیگری در September Says یکی از نقاط قوت اصلی فیلم است. پاسکال کان در نقش سپتامبر عملکردی خیرهکننده ارائه میدهد. او با ظرافت، ترکیبی از قدرت، شکنندگی و مرموز بودن را به نمایش میگذارد.
میا تاریا در نقش جولی نیز به همان اندازه تأثیرگذار است. او با بازی احساسی و طبیعی خود، جوانی را به تصویر میکشد که در آستانه کشف خود است، اما با موانع عاطفی و خانوادگی روبهروست.
راخی تاکرار در نقش شیلا، اگرچه حضور فیزیکی کمتری در فیلم دارد، اما با بازی زیرپوستی خود، حس افسردگی و رنج عمیقی را منتقل میکند که به هسته عاطفی فیلم عمق میبخشد.
سبک بصری: تضاد بین حس قدیمی و مدرنیته

یکی از برجستهترین جنبههای September Says، سبک بصری آن است که ترکیبی از عناصر گوتیک کلاسیک و سینمای مدرن را به نمایش میگذارد. لابد از پالت رنگی سرد (خاکستری، آبی تیره، و سبز کدر) و نورپردازی طبیعی با سایههای عمیق استفاده کرده که حس فیلمهای گوتیک کلاسیک یا آثار سینمایی دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را تداعی میکند که به عنوان گوتیک مدرن توصیف شده، به خلق اتمسفری ناآرام و منزوی کمک میکند که با مناظر طبیعی ایرلند همخوانی دارد.

با این حال، حضور وسایل الکترونیکی مدرن، مانند گوشیهای هوشمند یا لپتاپ، تضادی عمدی با این حس قدیمی ایجاد میکند. این تضاد، که در نقدها بهعنوان نشانهای از زمان حال توصیف شده، چندین هدف را دنبال میکند:
– بازتاب تعارض گذشته و حال: حس قدیمی بودن، که از طریق رنگ و نور القا میشود، به گذشتهی تروماتیک شخصیتها و بار روانی خانواده اشاره دارد. وسایل الکترونیکی، در مقابل، نمادی از تلاش آنها برای ارتباط با دنیای مدرن هستند، اما این ارتباط تحت تأثیر تنشهای روانی و سلطهی سپتامبر قرار دارد.
– تقویت فضای گوتیک مدرن: لابد با ترکیب عناصر گوتیک (مانند انزوا و فضای ناآرام) با تکنولوژی مدرن، ژانر گوتیک را بازآفرینی کرده و آن را به مسائل معاصر، مانند تأثیر تکنولوژی بر روابط انسانی و سلامت روان، متصل کرده است.
– ایجاد حس غریب (Uncanny): این تضاد، حس فرویدی “غریب” را تقویت میکند، جایی که چیزی همزمان آشنا (مانند وسایل مدرن) و ناآرامکننده (مانند فضای گوتیک) به نظر میرسد. این تکنیک به مخاطب کمک میکند تا به لایههای روانشناختی داستان، مانند تروما و هویت، توجه کند.
– الهام از موج عجیب یونانی: لابد، که در فیلمهایی مانند Dogtooth بازی کرده، از سبک بصری مینیمال و غریب این جنبش سینمایی الهام گرفته و آن را با امضای شخصی خود ترکیب کرده است.
این تضاد بصری، فیلم را از یک اقتباس صرف به اثری با هویت سینمایی مستقل تبدیل کرده است.
موسیقی و صداگذاری

موسیقی متن فیلم، ساختهشده توسط نیکولاس بکر، یکی دیگر از عناصر برجسته September Says است. بکر با استفاده از صداهای محیطی (مانند صدای امواج دریا و باد) و موسیقی مینیمالیستی، فضایی خلق میکند که هم آرامشبخش و هم وهمآور است. این انتخاب موسیقی کاملاً با لحن فیلم همخوانی دارد و به تقویت حس انزوا و تعلیق کمک میکند.
در برخی صحنهها، سکوتهای طولانی بهعنوان ابزاری برای افزایش تنش استفاده شدهاند که نشاندهنده مهارت لابد در استفاده از صدا بهعنوان بخشی از روایت است.
نگاه روانکاوانه

از منظر روانکاوی فروید، کلاین و لکان، این فیلم به تحلیل هویت، وابستگی، کنترل و سرکوبهای ناخودآگاه میپردازد. از دیدگاه فرویدی، رابطهی سلطهگرانهی سپتامبر (سوپرایگو) و شکنندگی جولای (ایگو) به تعارضات ادیپال اشاره دارد، جایی که غیاب مادر بهعنوان قانونگذار، به آشوب روانی و سلطهی سپتامبر منجر میشود. در چارچوب کلاین، رابطهی دو خواهر در دوگانگی عشق و تخریب (موقعیت اسکیزوئید-پارانوئید و افسردگی) گرفتار است، با رفتارهای خودآزارانهی سپتامبر که نشاندهندهی غریزهی مرگ فروید است.

از منظر لکان، جولای در مرحلهی آینهای، هویت خود را در آینهی تحریفشدهی سپتامبر جستجو میکند، در حالی که رفتارهای سورئال سپتامبر، فروپاشی سوژه در برابر نظم نمادین متزلزل را نشان میدهد. سبک بصری سورئال لابد، با مناظر سرد ایرلند و قاببندیهای غیرمتعارف، ناخودآگاه شخصیتها را بهصورت بصری بازنمایی میکند، که یادآور مفهوم “غریب” فروید است. مادر، بهعنوان شیء اولیهی غایب کلاین، خلأیی ایجاد میکند که سپتامبر با کنترلگری و جولای با جستجوی هویت ناکام، سعی در جبران آن دارند.
جایگاه فیلم در سینمای معاصر

فیلم September Says اثری است که در سینمای مستقل و هنری جایگاه ویژهای دارد. این فیلم با ترکیب درام خانوادگی، روانشناسی و سورئالیسم، به نوعی ادامهدهنده راه فیلمسازانی مانند لینچ و یورگوس لانتیموس است، اما در عین حال هویت منحصربهفرد خود را حفظ میکند.
جمعبندی

فیلم September Says با ارجاعات سینمایی به آثار سورئال و هنری مانند فیلمهای لینچ، برگمان، کوبریک، و همچنین الهام از ادبیات و فرهنگ ایرلندی، اثری چندلایه و تأملبرانگیز است. نقدهای مثبت فیلم عمدتاً بر کارگردانی، بازیگری و سبک بصری آن متمرکز بودهاند، هرچند برخی انتقادات به ریتم و پیچیدگی روایت وارد شده است. اخبار و حواشی اکران نشاندهنده استقبال گرم در جشنوارهها و چالشهایی در اکران گسترده است. این فیلم، با وجود سبک غیرمتعارفش، بهعنوان یکی از آثار برجسته سینمای هنری ۲۰۲۴ شناخته میشود و برای علاقهمندان به سینمای هنری، تجربهای غنی و جذاب ارائه میدهد.
امتیار نویسنده به فیلم: ۸ از ۹
source