Wp Header Logo 2323.png

آرمان امروز- عرفان بیوک‌نژاد: در هفته‌های اخیر، بحران‌های متعددی از جمله کمبود آب، قطعی برق، و چشم‌انداز کمبود گاز، زندگی روزمره مردم را تحت‌تأثیر قرار داده است. در حالی که مردم درگیر مشکلات معیشتی و زیرساختی‌اند، ناظران سیاسی بر نقش مهم سیاست‌گذاری عمومی در شکل‌گیری این بحران‌ها تاکید دارند.
از نگاه تحلیلی، مسئله اساسی نه فقط کمبود منابع بلکه ضعف مزمن در حکمرانی و سیاست‌گذاری در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی است. موضوعاتی نظیر بحران آب و برق، هرچند در ظاهر فنی و اقتصادی به‌نظر می‌رسند، اما در باطن، از یک زنجیره بلند تصمیم‌گیری‌های غلط سیاسی و فقدان آینده‌نگری و بی‌توجهی به شایسته‌سالاری در سطوح مختلف اجرایی و تقنینی ناشی شده‌اند.
در همین حال، تحرکات اخیر سیاسی همچون سفرهای استانی برخی مسئولان بلندپایه نظیر مسعود پزشکیان نیز نشان از تلاش برای بازسازی سرمایه اجتماعی و جلب اعتماد عمومی دارد؛ با این حال، تا زمانی که ریشه‌ی بحران‌ها شناسایی و اصلاح نشود، اقدامات تبلیغاتی نمی‌تواند کارساز باشد.
مطابق تحلیل‌های علوم سیاسی، مسائلی مانند کم‌آبی و بحران برق نه یک چالش فصلی، بلکه بازتاب سال‌ها تصمیم‌گیری ناکارآمد و نبود رویکرد توسعه‌محور است. در شرایط فعلی، پیامدهای این سیاست‌گذاری‌های غلط، خود را در قالب مسائل انباشته‌شده‌ای نشان می‌دهد که نه‌تنها به عمق، بلکه به وسعتی نگران‌کننده رسیده‌اند.
برخلاف تصور رایج، آسیب‌های ناشی از سیاست‌گذاری اشتباه فوراً ظاهر نمی‌شوند. اما در درازمدت، و به‌ویژه در شرایط ناپایدار سیاسی و اجتماعی، چهره واقعی خود را نشان می‌دهند. اکنون کشور با چالش‌هایی مواجه است که به دلیل غفلت از اصلاح ساختارها، به معضلات روزمره مردم و چالش‌های راهبردی دولت بدل شده‌اند.
از دیگر ضعف‌های ساختاری، می‌توان به کم‌توجهی به علم سیاست و سیاست‌گذاری عمومی اشاره کرد. در حالی که رشته‌هایی چون “سیاست‌گذاری عمومی” و “مطالعات مسائل ایران” در محافل دانشگاهی به دنبال ارائه راه‌حل برای عبور از بحران‌های ملی‌اند، در عمل، علم سیاست در حاشیه مانده و شایستگان کمتر فرصت حضور در مراکز تصمیم‌گیری را می‌یابند. این امر نه تنها موجب عدم بهره‌برداری از ظرفیت نخبگان شده، بلکه باعث شده تصمیم‌گیری‌ها بیشتر واکنشی، روزمره و کوتاه‌مدت باشند. در نتیجه، به‌جای پرداختن به ریشه‌ها، هر روز دولت درگیر یک بحران جدید می‌شود؛ امروز آب، فردا برق، و پس‌فردا شاید بنزین.
نکته نگران‌کننده‌تر آنجاست که این شرایط بی‌ثبات، زمینه‌ساز سوءاستفاده عوامل بیرونی نیز شده است. به تعبیر تحلیلگران، در چنین فضایی، دشمنان توسعه ایران بر موج شکاف‌های اجتماعی، بی‌اعتمادی عمومی، و ناپایداری‌های سیاسی سوار می‌شوند تا مانع حرکت کشور در مسیر پیشرفت شوند. در شرایطی که مردم با مشکلات ابتدایی معیشتی درگیرند، تأکید بر خرد سیاسی و عقلانیت در حکمرانی بیش از پیش ضروری است. کارشناسان هشدار می‌دهند اگر سیاست‌گذاری‌ها همچنان به‌جای راهبردی بودن، مسکن‌گونه و کوتاه‌مدت باقی بمانند، شکاف میان دولت و ملت عمیق‌تر خواهد شد و هزینه‌های سیاسی و اجتماعی آن گریبان‌گیر کشور خواهد شد.
تا زمانی که سیاست‌ورزی بر پایه علم، تجربه و شایسته‌سالاری جای خود را به نگاه امنیتی یا روزمره‌گی در تصمیم‌گیری ندهد، کشور همچنان با بحران‌های انباشته‌شده‌ای مواجه خواهد بود که نه‌تنها زندگی مردم، بلکه مشروعیت و کارآمدی حاکمیت را نیز به چالش می‌کشد.
پیمان خواجوی، فعال سیاسی، در ارزیابی بحران تأمین آب آشامیدنی در فصل تابستان، به‌ویژه در شهرهای بزرگی مانند تهران، این وضعیت را محصول عملکرد بلندمدت نظام اقتصادی و برنامه‌ریزی کشور دانست و تأکید کرد که بحران آب ریشه در سیاست‌گذاری‌های نادرست و اولویت‌بندی‌های اشتباه دارد.
او با اشاره به آمارهای عمومی مصرف آب در کشور اظهار داشت که کمتر از ۱۰ درصد از منابع آبی کشور به مصارف خانگی اختصاص دارد، در حالی که بیش از ۸۰ درصد آن در بخش کشاورزی مصرف می‌شود و مابقی نیز به حوزه صنعت اختصاص می‌یابد. خواجوی این نسبت نابرابر را نشانه‌ای از بی‌توجهی به مدیریت بهینه منابع آبی دانست و تصریح کرد: «اگر می‌خواهیم در حوزه آب آشامیدنی خانوار با کسری مواجه نباشیم، باید سهم بخش کشاورزی از این منابع کاهش پیدا کند.»
به گفته او، با وجود آشکار بودن این ضرورت، سیاسیون در سال‌های گذشته نشان ندادند که توانایی یا اراده کافی برای ساماندهی مصرف آب در کشاورزی را دارند. وی در ادامه، به یکی از خطاهای راهبردی سیاست‌گذاری کشور اشاره کرد و گفت: «ما امنیت غذایی را با خودکفایی یکی گرفته‌ایم و همواره بر تولید داخلی تأکید کرده‌ایم، حتی اگر این تولید از نظر اقتصادی به‌صرفه نباشد یا منابع طبیعی کشور را با هزینه‌های سنگین مواجه کند.»
خواجوی با مرور روند تاریخی تولید محصولات کشاورزی، گفت که طی ۵۰ سال گذشته، تولیدات کشاورزی ایران از حدود ۲۵ میلیون تن به حدود ۱۳۰ تا ۱۴۰ میلیون تن رسیده است. او افزود: «برای رسیدن به این سطح از تولید، ناگزیر منابع آبی بیشتری مصرف شده و بهره‌برداری از چاه‌های مجاز و غیرمجاز افزایش یافته است؛ در نتیجه امروز با بحران جدی در منابع آب زیرزمینی و پدیده فرونشست زمین مواجه هستیم.»
این فعال سیاسی یادآور شد که بخشی از این ناتوانی در اصلاح الگوی مصرف، به قدرت بالای برخی گروه‌ها یا ضعف ساختاری سیاسی کشور در مقابله با آن‌ها بازمی‌گردد. به باور او، کشت برخی محصولات که در بسیاری از نقاط جهان به‌صورت دیم انجام می‌شود، در ایران همچنان به شیوه آبی و پرمصرف ادامه دارد و هیچ راهکار مؤثری برای محدودسازی آن اعمال نشده است. خواجوی گفت: «بسیاری از این زمین‌داران افراد نیازمند یا محرومی نیستند که نتوان با آن‌ها به تفاهم رسید؛ اما ما حتی نتوانسته‌ایم اراده‌ای برای گفت‌وگو و توافق در این زمینه شکل دهیم.»
او در پایان تأکید کرد که سیاست‌گذاری کلان کشور برای مقابله با بحران ناترازی در حوزه آب آشامیدنی نیازمند بازنگری جدی است. به اعتقاد او، طرح‌های نکاشت باید در برخی مناطق اجرا شود و الزام به تولید داخلی برخی محصولات پرمصرف که می‌توان آن‌ها را با هزینه کمتر از کشورهای همسایه تأمین کرد، باید برداشته شود. خواجوی هشدار داد: «تا زمانی که به مدیریت منابع آبی از منظر توسعه پایدار نگاه نکنیم، هر سال با بحران‌هایی جدی‌تر از گذشته در تأمین آب مواجه خواهیم شد.»

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *