آرمان امروز_گروه اقتصادی: بورس تهران از آن فضای امیدوارکننده فاصله گرفت. آن روزها سرمایهگذاران خرد و کلان با شور و اشتیاق در بازار فعال بودند، اما اکنون آن شور جای خود را به هراس داده است. تحلیلها نشان میدهد طی چهار ماه نخست سال ۱۴۰۴، مجموعاً حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان پول حقیقی از بازار خارج شده—رقمی که معادل کل سرمایهای است که در چهار ماه نخست سال ۱۳۹۹ به بورس تزریق شد. یعنی عملاً تمام سرمایههای سابق فرار کردهاند.
بازار به تدریج به نمادی از ناکارآمدی بدل شد؛ روند شاخص نزولی، حجم معاملات سقوط کرده و نسبت فروش به خرید در معاملات حقیقی و حقوقی به سطوح بیسابقهای رسید. این سیگنالها نشان میدهند اعتماد عمومی بهکلی از بین رفته.
مهمترین دلایل فرار سرمایه از بورس
دیدگاه تحلیلگران و رسانهها نشان میدهد ترکیبی از آشفتگی سیاستگذاری، جذابیت دیگر بازارها و مشکلات نهادی بورس موجب خروج سرمایه شده است: بیثباتی در سیاستگذاری کلان اقتصادی: قوانین ارزی، مالیاتی، نرخ سود بانکی و نحوه عرضه سهام دولتی دائماً در حال تغییرند. این تغییرات لحظهای اعتماد سرمایهگذاران را تخریب کرده و باعث شده چشمانداز سرمایهگذاری مبهم و ناامن باشد. شهرام عجمی فعال بازار معتقد است همین اقدامات نهاد ناظر باعث فرار سرمایهگذاران شده و تاکنون شاهد خروج نقدینگی حقیقی هستیم.
رقابت نرخ سود بانکی بالا: زمانی که سود سپردههای بانکی بالای ۲۰–۲۴ درصد است، بسیاری ترجیح میدهند با ریسک بسیار پایینتر، پولشان را در بانک نگه دارند. بورس در چنین شرایطی جذابیت خود را از دست میدهد.
تورم مزمن و دلار مسکنساز: با تورم بالا و نوسانات ارزی گسترده، بسیاری به سمت داراییهای امنتر مانند دلار، طلا، مسکن یا حتی بازارهای خارجی کشیده شدند. بورس نتوانست پاسخ مناسبی به این بیثباتی ارائه دهد.
عدم شفافیت و سوءمدیریت: نشت اطلاعات بورسی، رانتها، عدم برخورد قضایی با متخلفان و رفتارهای ابهامآلود در بازار باعث شد اعتماد حداقلی هم از بین برود.
رویدادهای سیاسی و بحرانساز: جنگ، تهدیدهای امنیتی یا حملات منطقهای افزایش ریسک سیستماتیک ایجاد میکند؛ عوامل سیاسی اینگونه ریسک را بیشتر میکنند و سرمایهگذاران را تحریک به خروج میکنند.
ضعف مدیریتی و نظارتی سازمان بورس: نبود ساختار کارآمد، استقلال پایین و اعمال تصمیمات پوپولیستی توسط ناظرین بازار سبب نارضایتی عموم شده و روند خروج را تشدید کرده است.
اهمیت بورس در اقتصاد ملی
بورس وقتی درست حرکت کند، نه فقط یک بازار مالی، بلکه موتور قدرتمند توسعه و شفافیت اقتصادی است:
تأمین مالی امن و کمهزینه برای پروژههای صنعتی و خدماتی
افزایش شفافیت و گزارشدهی واقعی در شرکتها
کشف قیمت واقعی بر اساس عرضه و تقاضای بازار
جذب نقدینگی سرگردان و هدایت آن به سمت تولید به جای سوداگری
ارتقای حاکمیت شرکتی و کاهش فساد مالی
در واقع بورس میتواند کمکی باشد به رشد، نوآوری و استقلال مالی بنگاهها، به شرطی که ساختار آن اصلاح شود.
فرار سرمایه چه نشانههایی دارد؟
برای تشخیص بحران، باید به نشانههایی مانند موارد زیر توجه کرد: خروج خالص قابل توجه سرمایه حقیقی: میزان خروج سرمایه در دهک چهار سال اخیر نشان از بیاعتمادی عمیق دارد. خالص خروج حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان طی چهار ماه نخست ۱۴۰۴
رشد بیسابقه نسبت فروش به خرید: چنین نسبتهای ناپایداری اشاره به تصمیم جمعی برای خروج فوری دارد.
افت محسوس حجم معاملات خرد و کاهش نقدشوندگی: صفهای فروش سنگین و کاهش قدرت نقدشوندگی، سرمایهگذاران را بیشتر میترساند.
انتقال سرمایه به صندوقهای کمریسک: جذب خالص سرمایه در صندوقهایی مثل طلا و درآمد ثابت نشان میدهد که مردم دنبال امنیت حداکثری و اجتناب از ریسک بورس هستند.
فشار روانی حاصل از اخبار سیاسی: وقتی مذاکرات بینالمللی، خطر درگیری یا عدم اطمینان سیاسی بالا میرود، گرایش به خروج سرمایه جدیتر میشود.
راهکارهایی برای عبور از بحران بورس
تصمیمگیران اقتصادی اگر واقعاً بخواهند بورس را احیا کنند، باید اقدامات زیر را در دستور قرار دهند: تبیین و تثبیت سیاستگذاری اقتصادی (ارزی، مالیاتی، ارزیابی شرکتها) برای کاهش هیجان تصمیمات لحظهای
افزایش شفافیت با اطلاعرسانی دقیق درباره صورتهای مالی شرکتها، برخورد با نهادهای متخلف و انتشار عمومی اطلاعات
کاهش تدریجی نرخ بهره بانکی با هدف کم کردن جذابیت بدون ریسک بودن کاهش سود سپرده
مداخلات هوشمند و موقتی دولت بهجای تزریق بیرویه مالی، حمایت هدفمند و از جنس تضمین نقدشوندگی در مواقع بحران
تقویت استقلال سازمان بورس، کاهش نفوذ سیاسی و افزایش امکان نظارت مستقل و حرفهای
ترویج فرهنگ سرمایهگذاری بلندمدت از طریق رسانهها، آموزش در دانشگاهها و طرحهایی مثل صندوقهای سرمایهگذاری متنوع
بورس دیگر محل رشد نیست
مهدی پازوکی، اقتصاددان نیز هشدار داده است که بورس دیگر محلی برای رشد نیست و سرمایهگذاران حقیقی بهسرعت در حال خروجاند. او سقوط تاریخی بورس را ناشی از ترکیب «ناپایداری سیاستها، ضعف شفافیت و رقابت شدید بازارهای جایگزین» میداند. پازوکی تاکید میکند که بورس پیش از هر چیز نیازمند یک ساختار نهادی پویاست؛ نهادی که مستقل از دولت باشد و بتواند اعتماد سهامداران فعال و خرد را بازگرداند. وی میگوید اگر روند فعلی نهاد ناظر ادامه یابد، حمایتهای فعلی هم بیاثر خواهد بود. در نهایت آنچه مشخص است این است که بحران بورس تهران محصول یک معادله ترکیبی از نابسامانی نهادی، سیاستگذاری پرنوسان، تورم بالا و جذابیت بازارهای کمریسکتر است. بورس در شرایط فعلی توان ایفای نقش موتور سازندگی را از دست داده و تبدیل به محلی برای خروج سرمایه شده است. اگر اقتصاددانان و سیاستگذاران به توصیههایی چون تثبیت سیاستهای کلان، شفافیت مؤثر، تنظیم نرخ سود، استقلال سازمان بورس و ترویج سرمایهگذاری بلندمدت توجه کنند، شاید بورس بتواند دوباره به آن نقش واقعی خود بازگردد: بازار مولد، شفاف و توسعهرسان. در غیر این صورت، تکرار سقوطهای ناگهانی و فرار تاریخی سرمایه از بورس ادامه خواهد داشت.
source