“میلیونها نفر از آنها در مقاومت علیه انواع اشغال، قیمومیت و غصب صهیونیستی جان باختهاند، و میلیونها نفر دیگر در انتظارند و هرگز عهدشان را تغییر ندادهاند. آنها در راه خدا جان دادهاند، اما زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند”.
“از میان مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا عهد بستند (و در راه او پیمان بستند)، صادقانه وفا کردند. برخی از آنان به عهد خود وفا کردند (و به شهادت رسیدند) و برخی دیگر در انتظار (شهادت) هستند و هرگز (پیمان خود را) تبدیل نکردند.” (سوره احزاب – آیه ۲۳)
“و گمان مکن کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند؛ بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند”. (سوره آل عمران – آیه ۱۶۹).
“مقاومان حسینی پای عهد خود ایستادهاند و هرگز عهدشان را تغییر ندادهاند… آنها زندگی را بر روی زمین، مبارک میشمارند، نه زیر دست ستمگران؛ زندگی را دوست دارند، زندگی را زنده میکنند و در افق آیندهای دیگر را میبینند”.
“آنها همه شهدا و آنان که متولد خواهند شد را میشناسند… زیر درخت، زیر باران، از سنگ، از ترکشها، از آینهها، از گوشهها، از شکستها، از حلقهها، از جوانهها، از آغاز، از داستان، بدون پایان… آنها به دنیا میآیند، بزرگ میشوند، بالاتر میروند، زاده میشوند، و زاده میشوند، و زاده میشوند…”.
“عربی – خواه فلسطینی باشد یا لبنانی، سرشار از روح مقاومت باقی میماند، بیتفاوت به هر آنچه شیاطین زمانه انجام دهند. مقدر شده است که انسان تنها با پول، قدرت و شکوه «صهیونیستی-اروپایی» زندگی نمیکند، بلکه با هر دانه غباری که از سرزمین ما بیرون میآید و هر قطره آبی که از آسمان ما میریزد، زنده است. این خاک نه خسته میشود، نه میرود و نه تغییر میکند، حتی اگر آن را از بالاترین بالها و قلهها به پایین پرتاب کنید.
همچنین نوشته شده است که مردان خدا در میدان آن را بر کف دست خود حمل خواهند کرد. مالک این سرزمین عربی مقاوم را آزمایش نکنید، زیرا این سرزمین، سرزمین ماست و لبنان، از آن ماست، قدس نیز از آن ماست و دریا، دریای ما و خورشید، خورشید ما و آسمان، آسمان ماست و در این سرزمین، آنچه شایسته زندگی است، وجود دارد و “محمود درویش” پسر ماست و در این سرزمین، آنچه شایسته زندگی است، وجود دارد.
در این سرزمین، بانوی زمین حضور دارد، مادر آغازها و پایانها، که فلسطین نام گرفت.
مقاومان حسینی پای عهد خود ایستادهاند و هرگز عهدشان را تغییر ندادهاند. مقاومانی که ایمان دارند بهشت نزدیکتر است از ذلت و تسلیم و این را دختری شریف و پاکسرشت به نام “شام انس شریف” اعلام کرد… او عشق خود را به غزه ابراز داشت و هرگز حاضر نشد از آن جدا شود و به قطر، اردن، مصر، ترکیه، و نه به هیچ جای دیگر جهان برود “.
“آری، شام انس شریف، نقطهی روشنی است در نبرد امروز، جایی که مقاومت زینبی آماده است تا خواب صهیونیستی را نقش بر آب کند. “دیانا فاخوری” نیز خواستار بازنمایی نفسهای ملکوتی در سرود فرشتگان بود، بنابراین ما عاشورا را در لوح زینبی میبینیم که «ما رأیت إلا جمیلا»!
حضرت زینب (س) این جمله را هنگامی گفت که شهادن هفده نفر از اهل بیت خود را دیده بود،؛ از جمله دو فرزند و جگرگوشهاش و پنج برادرش، از جمله برادر بزرگتر و سرور، مولی و امامش، و همدم روحش، که جز با دیدن او نمیتوانست زندگی کند، امام حسین (علیهالسلام)، که به آن شیوهی وحشیانه و دلخراش به شهادت رسید”.
او چگونه میتوانست همه این ها را به زیبایی تشبیه کند؟… آیا او زیبایی را در خسارت و تلخی و مصیبت میدید یا در تمسخر، کینه و بدخواهی؟ کجای اینها زیبا بود؟ چگونه معنای زیبایی را در این گوهر زینبی درک میکنیم؟
حضرت زینب (سلامالله علیها)، در آن رخداد تلخ و دردناک، نه تنها شکست را ندید، بلکه آن را فداکاری ناچیزی دانست در برابر عزت و جاودانگی، همراه با مقاومتی که پیروزی قطعی را به ارمغان میآورد. و در این پاسخ موجز و پرمعنا که بیش از چهار کلمه نبود، چندین نکته برجسته میشود:
۱) فصاحت و بلاغتی که از زبان پدرش، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) – صاحب نهجالبلاغه و فیلسوف اسلام – به ارث برده بود؛ سرعت پاسخدهی بدون تردید یا تأخیر و با کوتاهترین کلمات، آن هم از زبان اسیری در بند. اگر «ما» و «إلا» را حذف کنیم، فقط دو کلمه باقی میماند، اما او از ادات حصر برای تأکید استفاده کرد و تمام آنچه دید را فقط با صفت زیبایی محدود کرد.
۲) شجاعت ادبی که در دامان مادر معصومش، فاطمه زهرا (سلامالله علیها)، پرورش یافته بود.
۳) قوت حجتی که زبان ابن زیاد را بند آورد و استدلالش را کور کرد”.
او چنان سخن گفت که گویی زمین لرزهای رخ داده است، در حالی که کنترل موقعیت را در دست داشت، همه رشتههای موضوع را در دست گرفته و آن را به شکلی که میخواست پیش میبرد؛ صحنه اسارت را دگرگون کرد، ارزشهای امام علی را نمایانگر کرد و شعله حقوق زن را در برابر و مقابله با ابن زیاد برافروخت”.
و بدین گونه، در دلها بذری از مقاومت و انقلاب کاشت و وجود زندگی را در مرگ، درخشندگی را در خاموشی، زیبایی را در زشتی و شادی را در سوگواری متبلور ساخت”.
“زمین اکنون کربلاست… و اینک مجاهدان پرصلابت در خیبر نوین، عقب نمینشینند و فرار نمیکنند… مرگ را مسخره میکنند و از آن نمیترسند… و با زخمی که دارند، زخمهای زمین را مرهم مینهند!”.
“لحظه تاریخی هفتم اکتبر ۲۰۲۳، آغاز عصر جدیدی است؛ لحظهای که جهان پیش از آن را وداع گفته و صفحهای نو از تاریخ را میگشاییم… آیا آمریکاییها توانستند در ویتنام یا افغانستان بمانند؟ نه، شبانه فرار کردند! چگونه میتوان انتظار داشت اسرائیلیها در غزه یا لبنان بمانند، وقتی صحبت از «رقصیدن با جهنم» و «رقصیدن با ناممکن» است؟ پس دیگر خاورمیانه جدیدی نخواهد بود”.
“مقاومت حسینی، بر عهدی استوار است، که هرگز تغییر نمیکند… دشمنان هنوز میکوشند ما را قربانی گاز و نفت کنند… اگر کشتار «دیر یاسین» در ۱۹۴۸ نمادی برای خونریزی بود، امروز «غزه»، «کرانه باختری» و «لبنان» نماد رودخانههای خوناند…”.
“نخستین کشتار در فلسطین در بازار حیفا در ۶ مارس ۱۹۳۷ بود که ۱۸ غیرنظامی کشته و ۳۸ نفر به دست «ایتسل» زخمی شدند و نخستین کشتار در لبنان در سال ۱۹۴۸ در مسجد صلحا در جنوب به وقوق پیوست. فهرست طولانی کشتارها در فلسطین و لبنان شامل حدود ۳۰۰ کشتار است از ۱۹۳۷، از شیخ ابو شوشه، الطنطوره، قبیه، قلقیلیه، کفر قاسم، خان یونس، مسجد الاقصی، مسجد ابراهیمی، اردوگاه جنین، قانا اول، قانا دوم، روستای مروحین، صور، بنت جبیل، مارون الراس، صریفا، صبرا و شتیلا تا کشتار اسیران مصری در جنگ ۱۹۶۷، و مدرسه بحر البقر… و در هر مورد کشتار عمدی و از پیش برنامهریزی شده بوده، نه تصادفی، و هیچ کشتاری علیه مقاومان نبوده بلکه همه علیه غیرنظامیان بیگناه و ناگهانی در بازارها، کلینیکها، خانهها، و حتی برخی در خواب بوده است”.
“آیا در جنوب لبنان، مقاومان با دستهای خالی و بدون هیچ تانک و هواپیمایی نتوانستند هر اثری از اشغال را در سال ۲۰۰۰ ریشهکن کنند؟ و آیا آن صحنه در سال ۲۰۰۶ با تانکهای مرکاوا، تکرار نشد؟ و امروز چگونه مقاومت با تلاشهای نفوذ و تجاوز ارتش اسرائیل و تسلیحات آمریکایی پیشرفته و مخرب و زرادخانه الکترونیکی که «حتی حرکت فرشتگان در جهان دیگر را رصد میکند» مقابله میکند؟ اینجاست که باید به “پابلو نرودا” رجوع کنیم که در جنگ ویتنام گفته بود: «جایی که گلهای داوودی صدای گردبادها را میشکنند!».
“مقاومان حسینی استوار و پیوستهاند، پس، «اسرائیل» به زوال خواهد رسید … از زیتونهای فلسطین تا سروهای لبنان فاصله تا پیروزی و نابودی اسرائیل برابر با صفر است”.
همانگونه که در سوره «معارج» آمده است:
«فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا (۵) إِنَّهُمْ یَرَاهُ بَعِیدًا (۶) وَنَرَاهُ قَرِیبًا (۷) یَوْمَ تَکُونُ السَّمَاءُ کَالْمُهْلِ (۸) وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ (۹)»
و اینجا است که سمیح القاسم می گوید:
“اینجا سفر آفرینششان به پایان میرسد،
اینجا… سفر آفرینش ما آغاز میشود!
خداوند همیشه تنهاست… پیروزی شما همیشگی است و شما هستید که رستگار و غالب میشوید”.
انتهای پیام/
source