آرمان امروز : یک متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی به خبرآنلاین میگوید: «اگرچه تغییرات اقلیمی و استقرار صنایع آببر، از عوامل تشدیدکننده خشکی کارون هستند، اما مشکل کلیدی ناشی از حکمرانی نادرست و مدیریت ناکارآمد منابع آب است؛ که در ذیل این موضوع، احداث سدها و فشار کشتهای آببر، ریشههای اصلی بحران محسوب میشوند.»
الهه جعفرزاده: رودخانه کارون، شاهرگ حیاتی خوزستان و بلندترین رود ایران با بیش از ۹۵۰ کیلومتر طول، این روزها در آستانه یک فاجعه زیستمحیطی قرار دارد. کاهش شدید جریان آب، خشک شدن بخشهایی از بستر آن و بوی تعفن ناشی از آب راکد، زنگ خطرهایی است که توجه کارشناسان و کنشگران محیط زیست را جلب کرده است. در این راستا علی ارواحی، متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی، در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید: «بحران آب در رودخانه کارون نتیجه ترکیبی از عوامل متعدد است؛ که مهمترین دلایل آن عبارتند از: احداث سدهایی مانند کارون ۳، کارون ۴ و گتوند، انتقال آب به استانهایی مثل اصفهان و یزد و کشتهای پرمصرف مانند نیشکر و برنج در خوزستان.»
ریشههای بحران؛ از سدسازی تا انتقال آب
ارواحی معتقد است: «اگرچه تغییرات اقلیمی (کاهش بارش و افزایش دما) و استقرار صنایع آببر (فولاد و پتروشیمی)، بهعنوان یک عامل تشدیدکننده در این جریان نقش دارند، اما اصلیترین مشکل به حکمرانی نادرست و مدیریت ناکارآمد منابع آب بازمیگردد؛ که احداث سدها (سدهای کارون ۳، ۴ و گتوند) و فشار کشتهای آببر، ریشه اصلی بحران است. در این میان، ذخیره نمک در مخزن سد گتوند، شوری آب را چند برابر کرده است.» ارواحی با وزندهی به تمام عوامل فوق، خاطرنشان میکند: «سدسازی و انتقال آب تأثیر قابلتوجهتری داشتهاند، زیرا رژیم جریان رودخانه را بهطور جدی تغییر داده و جریان آب به پاییندست و تالابها را کاهش داده است. در سالهای گذشته، آورد کارون که زمانی بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ متر مکعب بر ثانیه بود، در برخی ماهها به زیر ۱۰۰ متر مکعب رسیده است.»
او اضافه میکند: «سیاست خودکفایی کشاورزی بدون توجه به ظرفیت اکولوژیک و انتقال آب بینحوضهای هم به نوبه خود به این مشکل دامن زدهاند. این طرحها ابتدا برای تأمین آب شرب و صنعت توجیه میشدند، اما بخش زیادی صرف کشاورزی در فلات مرکزی شد. به طور کل، تمرکز بر عرضه آب به جای مدیریت تقاضا، با احداث سد و طرحهای انتقال، شرایط را وخیمتر کرده است.»
کشت نیشکر در کارون؛ توجیه اقتصادی زیر سایه فاجعه زیستمحیطی
یکی دیگر از عوامل این بحران، کشت نیشکر در منطقهای با اقلیم نیمهخشک است؛ که از دههها پیش بهعنوان یک طرح کشاورزی-صنعتی کلان اجرا شده است. ارواحی در تشریح این مسئله بهعنوان یک آسیب میگوید: «کشت نیشکر با هدف اشتغالزایی و تولید شکر در داخل کشور شاید توجیه اقتصادی داشته باشد، اما با توجه به هزینههای بالای آب، زمین و محیط زیست، بازده آن بحثبرانگیز است. بدون یارانههای دولتی، این صنعت ممکن است سودآور نباشد و از منظر زیستمحیطی، مصرف بالای آب و زهآبهای شور و آلوده به سموم شیمیایی، شوری کارون و تالابهای پاییندست را افزایش داده است. به عبارتی، کشت نیشکر، با توسعه بیش از ۸۰ هزار هکتار مساحت زیر کشت، در اقلیم نیمهخشک خوزستان نه پایدار است و نه از نظر اقتصادی توجیه بلندمدت دارد؛ بلکه یکی از بزرگترین خطاهای برنامهریزی در حوضه کارون محسوب میشود که فشار مضاعفی بر منابع آبی محدود منطقه وارد کرده و تغییر کاربری اراضی را نیز به دنبال داشته است.»
پیامدهای هولناک؛ زنجیره اکولوژیک تحت فشار
ارواحی به تأثیرات زیستمحیطی خشک شدن کارون و بوی تعفن ناشی از آب راکد میپردازد: «کاهش جریان آب، اکسیژن محلول را کم کرده و ریسک مرگومیر آبزیان و بیمهرگان را افزایش میدهد. رشد جلبکها و باکتریهای بیهوازی، بوی نامطبوع را ایجاد کرده و رسوبگذاری غیرطبیعی نیز زیستگاهها را تغییر داده است. گازهایی مثل سولفید هیدروژن میتوانند مشکلات تنفسی و سردرد ایجاد کنند و کیفیت پایین آب، بیماریهای گوارشی و عفونی را تشدید کند.
source