Wp Header Logo 293.png

آرمان امروز-گروه اقتصادی: اقتصاد ایران این روزها در نقطه حساسی ایستاده است؛ جایی که ترکیبی از فشارهای خارجی، مشکلات مزمن داخلی، و تحولات سیاسی، آن را در وضعیتی کم‌سابقه قرار داده است. بسیاری از تحلیلگران این شرایط را یک «پیچ تاریخی» توصیف می‌کنند؛ جایی که تصمیم‌های امروز، آینده یک دهه یا حتی چند دهه بعد را رقم می‌زند. در چنین شرایطی، شاخص‌های اقتصادی از جمله تورم بالا، رشد اقتصادی کند، بیکاری مزمن و کاهش قدرت خرید، با نارضایتی اجتماعی گره خورده است. از سوی دیگر، تهدیدهای خارجی مانند تشدید تحریم‌ها و آغاز فرآیند «مکانیزم ماشه» چشم‌انداز روابط اقتصادی کشور را تیره‌تر کرده است.
واقعیت‌های سخت اقتصاد امروز
تورم بالا، بزرگ‌ترین مانع رشد پایدار و عامل اصلی فشار بر معیشت مردم، همچنان در سطوح نگران‌کننده باقی مانده است. بسیاری از خانوارها دیگر توان حفظ سطح رفاه پیشین خود را ندارند و شکاف میان درآمد و هزینه، به یک چالش روزمره تبدیل شده است. این روند نه تنها به تضعیف طبقه متوسط انجامیده، بلکه زمینه‌ساز نارضایتی‌های گسترده اجتماعی نیز شده است. کاهش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی نیز یکی دیگر از معضلات اساسی است. فضای کسب‌وکار با مشکلات حقوقی، بی‌ثباتی سیاست‌ها و محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها، جذابیت خود را برای سرمایه‌گذاران از دست داده است. همزمان، نرخ بیکاری در بسیاری از استان‌ها بالاتر از میانگین کشوری است و فرصت‌های شغلی جدید با سرعت کافی ایجاد نمی‌شوند.
ابرهای تیره بر سر اقتصاد
تحریم‌های اقتصادی طی سال‌های گذشته به شکلی سیستماتیک بخش‌های کلیدی اقتصاد ایران را هدف قرار داده‌اند. محدودیت‌های بانکی، موانع صادرات نفت و فرآورده‌های آن، و قطع ارتباط با شبکه‌های مالی بین‌المللی، فشار زیادی بر دولت و بخش خصوصی وارد کرده است. اکنون، با آغاز فرآیند مکانیزم ماشه، خطر بازگشت همه تحریم‌های سازمان ملل و محدودیت‌های شدیدتر وجود دارد. چنین سناریویی می‌تواند تجارت خارجی ایران را به‌شدت محدود کرده و حتی مسیرهای جایگزین فعلی را نیز مسدود کند.
نارضایتی عمومی و فرسایش سرمایه اجتماعی
در کنار فشارهای اقتصادی، کاهش اعتماد عمومی به کارآمدی سیاست‌ها و نهادها نیز به یک مسئله جدی تبدیل شده است. افکار عمومی به دنبال نشانه‌هایی از بهبود و تغییر است، اما تا امروز این نشانه‌ها محدود بوده‌اند. فرسایش سرمایه اجتماعی، کار دولت را برای اجرای اصلاحات سخت‌تر می‌کند و حتی ممکن است مقاومت اجتماعی در برابر برخی تصمیم‌های ضروری را افزایش دهد.
دولت باید به سمت اجماع‌سازی حرکت کند
مرتضی افقه، اقتصاددان، معتقد است که عبور از این شرایط تنها در صورتی ممکن است که دولت «واقعیت‌پذیر» باشد و تصمیم‌های خود را بر اساس داده‌ها و تجربه‌های موفق داخلی و بین‌المللی بگیرد. به گفته او، بدون ایجاد اجماع در میان نخبگان سیاسی و اقتصادی و بدون جلب اعتماد عمومی، حتی بهترین برنامه‌ها نیز شکست می‌خورند.
افقه تأکید می‌کند که سیاست‌های اقتصادی باید به شکلی تدوین شود که همزمان تورم را کنترل کند و موتور رشد را روشن نگه دارد. او هشدار می‌دهد که تمرکز صرف بر مهار تورم بدون توجه به رشد، می‌تواند رکود عمیق‌تری ایجاد کند و از سوی دیگر، رشد بدون کنترل تورم نیز عملاً دستاوردی برای مردم نخواهد داشت.
الزامات عبور از وضعیت موجود
۱. اصلاحات ساختاری در اقتصاد داخلی
دولت باید اصلاحات عمیق و نه صرفاً تغییرات سطحی در ساختار بودجه، نظام بانکی و فضای کسب‌وکار انجام دهد. کاهش وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی، اصلاح نظام مالیاتی به نفع تولید و حذف رانت‌ها، گام‌های کلیدی در این مسیر هستند.
۲. مذاکره و تعامل بین‌المللی هوشمندانه
حتی در شرایط فشار حداکثری، امکان‌هایی برای گشایش در روابط خارجی وجود دارد. یافتن کانال‌های تجاری جدید، استفاده از ظرفیت کشورهای همسایه و بهره‌گیری از پیمان‌های منطقه‌ای می‌تواند تا حدی اثر تحریم‌ها را خنثی کند. اما در بلندمدت، هیچ جایگزینی برای حل‌وفصل پایدار اختلافات با قدرت‌های جهانی وجود ندارد.
۳. حمایت هدفمند از اقشار آسیب‌پذیر
برنامه‌های حمایتی باید دقیق‌تر و کارآمدتر شوند تا منابع محدود به دست کسانی برسد که واقعاً نیازمند هستند. تجربه نشان داده که سیاست‌های یارانه‌ای گسترده و بی‌هدف، نه تنها به کاهش فقر کمک نمی‌کند، بلکه خود به منبعی برای افزایش تورم تبدیل می‌شود.
۴. افزایش شفافیت و مبارزه با فساد
هیچ اصلاح اقتصادی بدون شفافیت و مقابله جدی با فساد به نتیجه نمی‌رسد. اعتمادسازی تنها در صورتی ممکن است که مردم احساس کنند تصمیم‌ها و سیاست‌ها در راستای منافع عمومی است و نه منافع گروه‌های خاص.
دولت باید با اولویت‌بندی مسائل، از اقدامات نمایشی و کوتاه‌مدت پرهیز کند و به سمت تصمیم‌های بنیادین برود. این تصمیم‌ها ممکن است در کوتاه‌مدت هزینه سیاسی داشته باشند، اما تنها راه عبور از بحران‌های فعلی هستند. در عین حال، ارتباط شفاف و مداوم با مردم، برای توضیح ضرورت این اصلاحات، اهمیت زیادی دارد.
فرصت در دل بحران
ایران در مقاطع مختلف تاریخ خود با بحران‌های بزرگ روبه‌رو شده و از بسیاری از آن‌ها عبور کرده است. امروز نیز با وجود فشارهای داخلی و خارجی، ظرفیت‌های قابل‌توجهی در کشور وجود دارد؛ از منابع طبیعی و نیروی انسانی جوان و تحصیل‌کرده گرفته تا موقعیت جغرافیایی استراتژیک. استفاده بهینه از این ظرفیت‌ها، نیازمند اراده سیاسی، اصلاحات جدی و تعامل سازنده با جهان است. این پیچ تاریخی، اگر با تصمیم‌های درست همراه شود، می‌تواند نقطه آغاز یک مسیر تازه برای اقتصاد ایران باشد.

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *