Wp Header Logo 2351.png

آرمان امروز- عرفان بیوک‌نژاد: در هفته‌های اخیر نشانه‌های تازه‌ای از تحرک سیاسی در درون جریان اصلاح‌طلبان بروز کرده است؛ تحرکی که بیش از گذشته حول محور بازسازی انسجام درونی و رسیدن به نوعی وفاق حداقلی شکل گرفته است. عامل اصلی این فضای جدید، نقش‌آفرینی فعال‌تر سیدمحمد خاتمی است؛ چهره‌ای که همچنان مرجع اخلاقی و گفتمانی بخش بزرگی از جریان اصلاحات به شمار می‌رود و هر بار که وارد میدان می‌شود، وزن تصمیم‌گیری جمعی اصلاح‌طلبان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.
بازگشت خاتمی به کنشگری صریح‌تر، از پیام‌ها تا مواضع اخیر او درباره نسبت اصلاح‌طلبان با دولت، مجموعه‌ای از بحث‌های جدی را در اردوگاه اصلاحات برانگیخته است. این بحث‌ها ابتدا پیرامون این موضوع شکل گرفت که آیا اصلاح‌طلبان باید در شرایط فعلی از دولت حمایت کنند یا نه. برخی معتقد بودند فاصله‌گیری از دولت به دلیل برخی محدودیت‌ها و کاستی‌ها ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است، در حالی که گروه دیگری بر این باور بودند که اصلاح‌طلبان نمی‌توانند در وضعیت پیچیده کنونی، خود را از مسیر تصمیم‌سازی کنار بکشند و نقش مؤثر ایفا نکنند.
اظهارنظر اخیر خاتمی نقطه چرخش این اختلاف بود؛ جایی که او صریحاً گفت حمایت و نقد دو امر متناقض نیستند و اصلاح‌طلبان می‌توانند در عین پشتیبانی از مسیر اصلاحات، نقد منصفانه و همراه با ارائه راه‌حل را نیز ادامه دهند. این سخن درواقع تبدیل به محور مشترکی شد که هر دو طیف توانستند بر سر آن توافق اولیه‌ای پیدا کنند. حمایت بی‌قید و شرط کنار گذاشته شد، نقد و فاصله‌گذاری تخریبی نیز رد شد و جای آن را راهبردی میانه گرفت: حمایت مسئولانه، در کنار نقدی که بتواند مسیر را روشن‌تر کند نه اینکه دولت را تضعیف نماید.
بازتاب این گفتمان تازه فقط در سطح اظهارات سیاسی نبود. در یادداشت‌ها و تحلیل‌هایی که در رسانه‌های اصلاح‌طلب منتشر شد نیز می‌توان این بازگشت به گفت‌وگوی درونی را به‌وضوح دید. یادداشت رضا تهرانی در جماران از جمله این نشانه‌ها بود؛ متنی که تلاش داشت مواضع خاتمی را تبیین کند و جایگاه آن را در روند سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه توضیح دهد. او تأکید کرده بود که خاتمی تلاش دارد اصلاح‌طلبان را از حالت انفعال و نظاره‌گری بیرون بیاورد و دوباره آنان را در جایگاه کنشگرانی قرار دهد که نه فقط مطالبه‌گرند و نه صرفاً انتخاباتی؛ بلکه اهل ارائه راه‌حل و مشارکت مؤثر در فرآیند حکمرانی هستند.
این تلاش برای رسیدن به فهم مشترک از یک سیاست‌ورزی مؤثر، برای اصلاح‌طلبان در مقطع کنونی اهمیتی دوچندان یافته است. از یک سو فضای سیاسی کشور سیال و پرتحول است و نبود یک گفتمان مشترک می‌تواند هر تغییر را به بحران درونی دیگری برای آنها تبدیل کند. از سوی دیگر، انتخابات شوراها در پیش است و بدون یک استراتژی واحد، حتی امکان اثرگذاری حداقلی نیز کاهش پیدا می‌کند. افزون بر این، تحولات اخیر دولت در حوزه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی نیز ایجاب می‌کند که اصلاح‌طلبان تکلیف خود را با نحوه تعامل با دولت مشخص کنند. همه این عوامل سبب شده که ضرورت اجماع درونی دوباره برای اصلاح‌طلبان حساس و حیاتی شود. به همین دلیل است که گفتمان درون‌اردویی اخیر صرفاً یک بحث سیاسی روزمره نیست، بلکه فرآیندی برای بازسازی یک منطق جمعی است؛ منطقی که در سال‌های گذشته زیر فشار شکست‌های انتخاباتی، اختلاف نظرهای داخلی و محدودیت‌های بیرونی آسیب دیده بود. اکنون اصلاح‌طلبان به این درک مشترک رسیده‌اند که بدون وفاق، نه می‌توانند نقش‌آفرین باشند، نه می‌توانند در مسیر مشارکت مؤثر گام بردارند و نه قادر خواهند بود فاصله میان نقد و مسئولیت سیاسی را مدیریت کنند.
آنچه امروز در رفتار چهره‌های جریان اصلاحات دیده می‌شود نشان می‌دهد که این «وفاق» قرار است به‌تدریج جایگزین پراکندگی سال‌های گذشته شود. خاتمی با نقش‌آفرینی اخیر خود توانسته است این روند را از سطح فردی به سطح جمعی منتقل کند و زمینه گفتمانی لازم برای نزدیک شدن دیدگاه‌ها را ایجاد نماید. اگر این روند ادامه یابد، می‌توان انتظار داشت طی هفته‌ها و ماه‌های آینده خطوط راهبردی روشن‌تری در مواضع اصلاح‌طلبان نمود پیدا کند؛ از رابطه با دولت و شکل نقدهای مورد قبول گرفته تا نحوه حضور در انتخابات پیش‌رو و حتی شیوه مواجهه با مسائل کلان کشور.
مجموع این تحرکات نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان پس از یک دوره طولانی از پراکندگی، اکنون در جست‌وجوی بازتعریف نقش خود در عرصه سیاسی هستند؛ بازتعریفی که نقطه آغاز آن، ایجاد وفاق و فهم مشترک درون‌جریانی است و نشانه‌های اولیه آن امروز بیش از هر زمان دیگری قابل مشاهده است
ناهید محمدزاده، استاد دانشگاه در گفت‌وگو با آرمان امروز معتقد است نقش‌آفرینی فعال‌تر سیدمحمد خاتمی مهم‌ترین عامل این وضعیت جدید است. خاتمی همچنان مرجع گفتمانی بخش بزرگی از اصلاح‌طلبان است و هر زمان که وارد عرصه عمومی می‌شود، وزن تصمیم‌گیری جمعی آنان را تغییر می‌دهد و مسیر گفت‌وگوها را جهت می‌بخشد.
به گفته محمدزاده، بازگشت خاتمی به کنشگری صریح‌تر باعث شد اختلاف‌نظرهای اخیر اصلاح‌طلبان درباره نسبتشان با دولت وارد مرحله تازه‌ای شود.
وی در ادامه توضیح داد: تا پیش از این، دو رویکرد در برابر هم قرار داشت: رویکردی که بر فاصله‌گذاری با دولت تأکید می‌کرد و رویکردی که خواستار مشارکت فعال و مؤثر در تصمیم‌سازی بود. با این حال، تأکید خاتمی بر اینکه «حمایت و نقد در تضاد نیستند»، زمینه شکل‌گیری یک نقطه مشترک را فراهم کرد؛ راهبردی که از حمایت بی‌قید و شرط فاصله می‌گیرد اما نقدهای تخریبی را نیز کنار می‌گذارد و بر «حمایت مسئولانه همراه با نقد راه‌حل‌محور» تکیه دارد.
محمدزاده ادامه داد: این گفتمان تازه فقط در سطح مواضع چهره‌ها نمانده و به ادبیات رسانه‌ای اصلاح‌طلبان نیز راه یافته است. یادداشت‌ها و تحلیل‌هایی که در هفته‌های اخیر منتشر شده، نشانه بازگشت اصلاح‌طلبان به گفت‌وگوی درونی و تلاش برای تدوین یک شیوه سیاست‌ورزی جدید است؛ شیوه‌ای که آنان را از حالت انفعال خارج می‌کند و به جایگاه کنشگران ارائه‌دهنده راه‌حل بازمی‌گرداند. وی افزود: ضرورت این هم‌صدایی اکنون بیش از گذشته است، زیرا فضای سیاسی کشور پرتحول است، انتخابات شوراها نزدیک شده و بدون یک استراتژی واحد، امکان اثرگذاری اصلاح‌طلبان کاهش می‌یابد. به باور وی، آنچه امروز در رفتار چهره‌های جریان اصلاحات دیده می‌شود، تلاشی جدی برای بازسازی منطق جمعی این جریان است؛ منطقی که در سال‌های گذشته زیر فشار اختلافات درونی، شکست‌های انتخاباتی و محدودیت‌های بیرونی آسیب دیده بود.
محمدزاده تأکید کرد: اگر روند کنونی شکل گرفته حول محور «وفاق» تداوم پیدا کند، اصلاح‌طلبان قادر خواهند بود نقش سیاسی خود را دوباره تعریف کنند؛ از نحوه مواجهه با دولت گرفته تا شیوه حضور در انتخابات و چگونگی پاسخ به مسائل کلان کشور. نشانه‌های این بازتعریف اکنون بیش از هر زمان دیگری قابل مشاهده است و می‌تواند نقشه راه تازه‌ای برای سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه ترسیم کند.

source

einiat.ir

توسط einiat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *